مقاله

 

 

تاریخ انتشار :16.05.2016

چپ و کمونیزم افغان در حال تجربه همان دست اندازهای کمونیزم ایرانی!

سعید صالحی نیا


salehinia@aol.com
14 می 2016
مقدمه:


فیسبوک و فضای الترناتیو ، امکان گسترش دیالوگها و مناظره ها را با فعالین کمونیست و چپ هر روز بیشتر فراهم می آورد. مناظره ها را جهانی تر می کند و داد و ستدهای فکری را دامن می زند.


مرزهای ملی و ناسیونالیستی بیشتر شکسته می شود و ادمها فقط با دانستن زبان یکدیگر وارد بحثها و مبادله تجارب می شوند. یکی از این تجارب جدید گسترش مبادله فکری و تجربی با مبارزین آزادیخواه افغان است . آنها که با زبان فارسی اشنائی دارند کنجکاوی بیشتری نشان می دهند که با کمونیستهای فارس زبان مبادله افکار و تجارب کنند که این کاریست بسیار منطقی . همانطور که کرد زبانهای سایر مناطق دنیا در فیسبوک مرزهای ملی را می شکنند و با هم در ارتباط قرار می گیرند.


من شخصا مدتی است دارم با گرایشات مختلف کمونیست افغان وارد مناظره می شوم . متاسفانه کمونیزم افغان را در همان مسیر پر پیچ و تاب کمونیزم ایرانی یافته ام منتهی چند دوره ای عقب تر. در این مقاله کوتاه بحثی مقدماتی در این موضوع ارائه می دهم و خوشحال می شوم فعالین کمونیست افغان هم درش سهیم شوند:

(1)مسیر مشترک کمونیزم ایرانی و افغانی:

در مقالات متعددی طی سالهای اخیر از پدیده کمونیزم ایرانی صحبت کرده ام. توضیح دادم که کمونیزم ایرانی بخشی از گفتمان جهان سومی بوده و مدت کوتاهی است که دارد تقلا می کند اون بستر شرق زده و دگم و ایدئولوژی زده جهان سومی را پشت سر بگذارد. شاید نزدیک به 3 دهه باشد که بالاخره کمونیزم ایرانی با عروج کمونیزم کارگری توانسته قدمهائی به جلو بردارد و حداقل از جهت وظیفه تاریخی ، خود را متعلق به کمونیزم دوران مدرن، به آلترناتیو فوری وضع موجود معرفی کند. هر چند که این تلاشها هم به بن بستهای فرهنگ ایرانی برخورد کرده و متاسفانه نتیجه اش بعد از مرگ منصور حکمت این شده که چند تا امامزاده بی امام دیگر بنام احزاب کمونیست کارگری از اون تلاشهای مهم رو به جلو زائیده شود و ما هنوز در برزخی تاسفبار به سر می بریم!


معضل کمونیزم ایرانی ماندن در باتلاق مارکسیزم لنینیزم است. ماندن در فرهنگ شرق زده لیدر سازیها و درک ایدئولوژیک به مبارزه اجتماعی است. مرتب و مرتب از سر "مارکسیزم و لنینیزم" به جا انداختن تصویر دنیای کنونی و اثبات مارکس و احیای مارکس رسیدن است.
این چرخه دردناک کمونیزم ایرانی خودش روی دو بستر یکی بستر فرهنگ پیش مدرن و دیگری بستر مادی طبقاتی قابل توضیح است. کمونیزم ایرانی هنوز در بستر طبقاتی خود که جامعه شهری "طبقه متوسطی" است بیرون نزده. سعی صفا و مروه می کند بین فرهنگ شرقی و فرهنگ غربی!

کمونیزم افغانی هم بطور عجیبی دارد تاریخ طی شده کمونیزم ایرانی را با فاصله ای عجیب تر طی می کند! بستر مناسبات ماقبل سرمایه داری بستر فرهنگ چند تکه قبیله ای و سنگینی فرهنگ کمونیزم روسی و چینی "ضد امپریالیست" خصلتهائی هستند که کمونیزم افغانی را حتی بعد از شکست بلوک شرف همچنان در آرزوی بازگشت دوران پرچم و خلق نگه داشته است.


گرایشات نوئی در میان کمونیستهای افغانی جلو امده که تازه رسیده اند به دروازه کمونیزم کارگری دوران منصور حکمت! مثلا گرایشی بنام حزب سوسیالیستهای کارگری افغانستان که تازه "برادر بزرگترش" شده حزب کمونیست کارگری حمید تقوائی!


داستان کمونیزم افغانی داستان اون فرزند آخوندی است که آرزو داشت مثل پدرش بشود و پدرش برسرش فریاد کشید که "ما خواستیم مثل امام صادق بشویم شدیم اخوند بدبخت یک ده حالا تو به کجا می رسی؟!"


مباحث کنونی کمونیزم افغانی هنوز مباحث چند نسل قبل کمونیزم ایرانی است! بحثهای داغ و دو اتشه "ضد امپریالیستی"(*) اثبات اینکه "امپریالیستها" و خارجی ها عامل اصلی بدبختی افغانها هستند! افسوس خوردنها به دوران ببرک کارکل و نجیب الله!


خواب حضور ارتش "شوروی" و دوران طلائی برادر بزرگ و کوچک را دیدن! و باز بطور بامزه ای ادعای اینکه باید از "احیای مارکسیزم لنینیزم" اغاز کرد تا دوباره باقیمانده های حسرت خورده کمونیزم روسی را بازسازی بکنیم!


(2)بن بستهای کمونیزم افغانی همان بن بستهای کمونیزم ایرانی است:

کمونیزم افغانی دچار همان معضلات است که کمونیزم ایرانی چند نسل قبل تجربه کرده.ناسیونالیزم گرایشات قبیله ای فرهنگ اسلامی فرهنگ ضد خارجی ، خصوصا در بستر حضور نظامی ارتش امریکا و شوروی و دخالتهای محلی حکومت پاکستان و ایران و باندهای وابسته به اینها بستر مادی درجا زدن کمونیزم افغانی است .


حتی آنها که خود را از کمونیزم مدل روسی و چینی جدا کرده اند و دنبال یک کمونیزم مدرن و مداخله گر و سوسیالیزم خواه هستند مرتب هشدار می دهند که "فضا آماده نیست" هشدار می دهند که باید مواظب بود پروروسها و حامیان احزاب خلق و پرچم "فراری" نشوند! یکجوری فکر می کنند که قرار است سر اون یکی ها شیره بمالند و یواشکی اونها را به نوع دیگری از کمونیزم هدایت کنند طوری که خودشان نفهمند!


بن بستهای کمونیزم افغان را کمونیزم ایرانی چند نسل است تجربه کرده. بنوعی انگار کمونیستهای افغانی دارند تاریخ گذشته کمونیزم ایرانی را تکرار می کنند! بحثها در حد نسلهای قبل کمونیستهای ایرانی است! ماجرا همان ارزوی بچه اخوند است که بشود مثل پدرش!

(3) راه کمونیزم در ایران و افغانستان یا هر جای دیگر چیست؟

همانطور که در مورد کمونیزم ایرانی اشاره کردم ، تا زمانی که کمونیزم ایرانی درون فرهنگ جهان سومی مانده و تا زمانی که تکلیفش را با مارکسیزم لنینیزم و ایدئولوژی گرائی یکسره نکند تا زمانی که کمونیزم ایرانی از سر احیای ایدئولوژی به سیاست می نگرد چرخه همانست. شکست پشت شکست و قهوه خانه نشستن و پیر شدن در تبعید سرانجام این دورهای باطل.


کمونیزم در ایران یا در افغانستان یا هر جای دیگر باید به جنبشهای واقعی اجتماعی و مطالباتی وصل شود و از انجا تعریف شود.از سر مبارزه اجتماعی معنی شود.از سر جنبش برای تغییر تعریف شود. همانکه منصور حکمت تاکیید داشت اما در عمل حامیانش نکردند و راحت تر دیدند از او هم امامزاده ای بسازند و برنامه حزبی او را به تقدس برسانند و از درون تهی کنند!


کمونیزم افغانی هم باید تکلیفش را با تاریخ کمونیزم افغانی روشن کند.باید از اون تاریخ کامل و منطقی بگسلد.نقد کامل گذشته بشود.
کمونیزم افغانی باید وارد گفتمان مدرن بشود و انرا خودی کند. از سر رادیکالیزم و مرزبندی با فرهنگ عقب مانده شرقی وارد درگیریهای فرهنگی و سیاسی شود. در مبارزات روزمره جامعه پاسخ الترناتیو باشد.سوسیالیزم را هدف فعالیتهایش قرار دهد و اون مدل جبهه متحد ضد امپریالیستی را بگذارد کنار!


کمونیزم ایرانی و افغانی نباید بدهکار کمونیزمهای غیر کارگری بماند.نباید از سر "احیای مارکسیزم لنینیزم" به تحزب نگاه کند.تئوری سازی کمونیستی قرن 21 باید بدور از تبلی و کرختی یک کودک گریزان از بزرگ شدن، مسدئولیت ادم بالغ و روی پا و عقل مدار را به عهده بگیرد. مماشات با گرایشات ناسیونالیستی و ضد امپریالیستی را کنار بگذارد. شتر سواری دولا دولا هیچ جنبشی را به قدرت نرسانده!

خلاصه کنم:

سر و کله زدن با فعالین کمونیست افغان برای من هم تجربه خوشی است و هم دردناک! از این جهت که بالاخره عده ای در این دنیای وارونه دنبال راه حل دیگری هستند و دنبال کمونیزم هستند دنبال سوسیالیزم هستند ، شادی آور است.اما از این جهت که رفتارها و گفتارهای تاریخ قدیم کمونیزم ایرانی را تازه اینها دارند تکرار می کنند اونهم در دوران فیسبوک و اینترنت برایم دردناک است!


کمونیزم افغان بیشتر از کمونیزم ایرانی دچار جونیوریزم و حاشیه نشینی است. باید این را اعلام کرد و به چاره نشست.


منطقه خاورمیانه تا یک بلوک قدرتمند کمونیزم کارگری نداشته باشد تا افقها یکی نشوند و برنامه های مشترک و در آمیختگی بین جنبشهای مطالباتی و سوسیالیست خواهان عملی نشود ما شاهد تکرار تاریخ شکست خوردگان خواهیم بود.ایرانی و افغانی و عراقی و ..ندارد!


پیشنهادم اینست که فعالین کمونیست در همه جا به نشستهای مشترک برای مناظره ها و دیالوگها دامن بزنند تا پاسخها یافته شود و ما از این چرخه بیرون بیائیم!



منبع بیشتر:

(*)نمونه مناظره با گرایشات "ضد امپریالیست" افغان در فیسبوک که تازه خود را با توده ایزم افغان جدا می داند:
https://www.facebook.com/hakna.nawin/posts/277716275905515?comment_id=277807302563079&notif_t=feed_comment_reply&notif_id=1463205364949167

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد