مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 11.11.2017

سهمیه‌های راهبردی (استراتژیک)
(اگر چند جمله‌ای خواندید و نامفهوم بود، ادامه ندهید.)

حمید محبی


شما سهمیه‌ی کجا هستی؟
با شما نیستم. اگر نیستی. با اعضاء، شخصیت‌ها، سازمانها، احزاب و دسته‌بندی‌های اپوزیسیون هستم.
البته عضو که نه. شخصیت.
همه دیر زمان یا زود زمانیست که شخصیت شده‌اند.
تنهاسازمان، حزب و دسته‌بندی هم که نه.
افراد هم. اپوزیسیون تک نفره هم داریم.
با شما هستم. شما سهمیه‌ی کجا هستی؟
بگذارید کمی به عقب برگردیم. به زمان محمدرضا، آخرین شاه پهلوی. نشد که او در جایی بنشیند و اتهاماتش به او گفته شود و او هم از خودش دفاع کند تا همه بدانند دعوای کی با او سر چی بود. نشد.
خیلی چیزها روشن نشده باقیماندند. بسیاری واقعیت‌ها پنهان و مقلوب نشان داده شدند. پیش از اینکه همه چیز روشن شود، نور تاریک روی آنها انداخته شد.
نور تاریک چیست؟ شما هم میگویید عجیب مینویسم و نداریم؟
داریم. در فیزیک نداریم اما در سیاست داریم.
نور تاریک همان نوری است که وقتی بر پدیده‌ها تابانده میشود بجای روشن کردن واقعیت‌ها، آنها را مبهم تر و نافهم‌تر میکند. واقعیتها را میپوشاند و دروغ تحویل میدهد.
چرا نگفتم تاریکی؟ تاریکی یعنی نبودن نور. کسی تاریکی را نمیسازد. آنگاه که نور را بردارند، تاریکی پدیدار خواهد شد. تاریکی از جایی نمیآید. پشت نور پنهان است. نور را که برداری نمایان میشود. یعنی هست. اما عرصه‌ی خودنمایی ندارد. نور به آن اجازه‌ی خودنمایی نمیدهد.
اما نور تاریک چیست. این تعبیر من است. فیزیکی نیست. سیاسیت. نور تاریک چیزی است که آنرا بر روشنی می‌اندازند یا به بیانی دیگر می‌افکنند و واقعیت‌ها را با آن میپوشانند.
یعنی خودش نیست اما آنرا میسازند. مانند نور، منبع خودش را دارد.
اما پرسش همچنان باقیست. شما سهمیه‌ی کجا هستی؟
بگذارید کمی به عقب برگردیم. به زمان محمد رضا، آخرین شاه پهلوی.
دهه‌ی پنجاه. همان زمانی که دستبندی‌ها و سازمانهای چپ در ایران شکل گرفتند. اگر همه را بخوبی میشناسید که هیچ. اگر نمیشناسید، زحمت اندکی تحقیق را بخود بدهید.
میدانید که منظورم با آنهایی که بی‌نیازند و نخوانده همه چیز را میدانند و درباره‌ی همه چیز دانش ذاتی دارند و نظر میدهند نیست. اساعه‌ ادب به آنان نمیکنیم. سخنم با همانندهای مانند خود ماست.
آنها مشابه مسلمانانی هستند که کتاب های بنیادین آیین‌شان را هرگز نخوانده‌اند و نمیتوانند بخوانند ولی اعتقاد قوی دینی دارند. از کجا آورده‌اند؟ از همانجایی که من و شما نیاورده‌ایم.
برگردیم به سخن خودمان.


سرانجام ِآن همه نیروی چپ یا چپگرا یا چپ دوست یا چپی چه شد؟ چند گروهشان در کجا هستند؟ چقدر از آن نسل باقی مانده است؟
چند گروه جذب جریان‌های راست شده‌اند؟
چند گروه خود راست شده‌اند؟
چند گروه میدوند تا خود را جذب همان امپریالیزم تئوری‌های خودشان کنند؟
چند گروه خط همان امپریالیزم جهانخوار را پیش میبرند؟
پس دعوا بر سر چه چیز بود؟
آنهمه کشته برای چه بود؟
وقتی شروع کردید به انتهایش فکر کرده بودید؟
فکر کرده بودید یا تنها شعار داده بودید؟
حداقل الان کمی بیندیشید.
با نمایندگان آخوند‌ها که نشست مشترک میگذارید. با آنها سکیولار می‌شوید. با آنها دموکرات میشوید.
اگر سیستم‌های همان امپریالیزم که آنهمه بر علیه آن نوشتید و شعار دادید، راه بدهند با پای سر میدوید. مصاحبه میکنید. همکاری میکنید. شادی هم میکنید که مطرح هستید.
در مذهب و مقدس گرایی با آخوند‌ها که خودشان مخترع این مذهب و شریعت آن هستند کورس میگذارید.
سران برخی از شمایان در حال مذاکره با همان رژیمی که میگویند با آن جنگ دارند کشته میشوند.
از طرح نئوکانهای آمریکایی برای شکستن کشور‌های منطقه و تبدیل کردن آنها به جزیره‌های کوچکِ ضعیف و تحت کنترل، پشتیبانی میکنید.
از نخست وزیر دوران اعدام های وحشتناک و جنگ فریبکارانه پشتیبانی میکنید. برای حفظ جانش هشدار میدهید. ( اشتباه نشود. من خواستار مرگ هیچکس نیستم.)


اینهمه نیرو را با خود به کجا بردید؟ به احتمال طلبکار زمین و زمان هم هستید.
نگویید روی سخنم با کیست. آنکه باید بداند، خود میداند. هرکس سهم خود را برخواهد داشت.
به تاکید گمان میکنید حاکمیت ایران حق شما است.
چون چنین هستید و چنان هستید. چنین میگویید و چنان میگویید.
با خودتان و با مردم رو راست باشید. میتوانید؟
چرا راهنمای چپ میزنید و به راست می پیچید؟
سرانجام راهبردی یا استراتژیک شما چیست؟ سرانجام شما سهمیه‌ی کیستید؟
آخوندها؟
آمریکا؟
کی؟


اگر کسی در این دایره نبوده‌ و نیست پس روی سخن من با او نیست.
اما با آن که باید باشد هست.
یاد پیشمرگه‌های کردستان عراق افتادم که نمیخواستند بدانند، پیاده نظام درجه چندم آمریکا هستند و پس از شکست کرکوک، در گوشه‌ای نشسته، میگریستند.
رقت بارتر از آنها، کسانی بودند که این بخت برگشتگان را به جنگ و درگیری تشویق و تشجیع میکردند.
گویا میخواستند دعای رهایی مردم کرد را در سوراخ دعای آمریکایی‌ها بخوانند.
بی‌اندازه خوشحال خواهم شد اگر بگویید خیر، مستقل هستید. اگر بگویید، خودتان را به آنچه آلاینده است نیالوده‌اید و نمیخواهید بیالایید.
اگر باز هم همان شوخیٰ‌های همیشگی را تکرار کنید. و بگویید چنین و چنان هستید.
میدانید که بسیاری مانند ما دیرزمانی است که دیگر شماها را باور نمیکنند؟
آیا خود شماها در خودِ درونتان، خودتان را باور دارید؟
میدانید چه می‌گویید و چه میکنید؟
نکند خدای نکرده یا طبیعت نکرده، آنچه که نباید، دیگر از دست رفته است؟


بهداد
09-11-2017

 



سهمیه بگیران عربستان ناسعودی


چرا نوشتم ناسعودی؟
عربستان یک کشور در شبه جزیره‌ای به همین نام، در باختر آسیاست. حاکمان این کشور نام خود را به عربی اینچنین میگویند و مینویسند:
“ المملکة العربیة السعودیة “
برگردان به پارسی:‌ کشور عربی سعودی.
این سه واژه هیچکدام نمیتوانند نام یک کشور باشند.
از کشور بودنش که بگذریم به این دلیل میگویند عربی که روی نژاد خود تکیه کنند.
آیا همه‌ی ساکنان این سرزمین عربند و آیا زبان عربی از ابتدا خود زبان مستقلی بوده است یا خیر، بماند برای بعد.
اما چرا میگویند سعودی؟
سعودی یعنی منسوب به آل یعنی دودمان سعود که این کشور را در گروگان خود دارند.
ایده‌ی کشوری بنام سعودی در سال ۱۷۵۰ میلادی توسط محمدبن سعود که میشود محمد پسر سعود پایه گذاری شد. سپس عبدالعزیز، جانشین او شهر ریاض را به تصرف در آورد و دامنه‌ی کشورگشاییش را تا شاخاب پارس یعنی همان خلیج فارس خودمان، ادامه داد.
دودمان سعود از سال ۱۹۳۲ میلادی بطور رسمی بر کشوری که نام برده شد فرمانروایی میکنند. اینها نام دودمان خود را بر کشور گذاشته اند. درست مانند اینکه کسی نام کشورهای ترکیه، روسیه و آمریکا را بگذارد کشور ترک اردوغان یا کشور روس پوتین یا کشور سرمایه داری ترامپ یا چیزی شبیه این.
این نام با کمک سازمان ملل یعنی همان سازمان دول خودمان و آمریکای خودمان که نه آمریکای خودشان، در مناسبات سیاسی جا افتاده است.
آل سعود خود را وارث اماکن مقدس مسلمانان هم میدانند. هم اکنون حاکم اصلی به خود لقب میدهد:
“خادم الحرمين الشريفين الملك سلمان”


خادم یعنی خدمتگذار. خدمت او به حرمین شریفین یعنی به جیب زدن مبالغ درآمد اماکن مقدس مسلمانان در مکه و مدینه. این واژه‌‌ها که معرف حضور هستند.
در ایران به کسی که پول‌های زیارتگاهها رابه جیب میزند و سپس سهم‌ها را میدهد، میگویند“ تولیت ” .
این خدام سالهاست که پول هنگفتی را از خام طبعی مسلمانان معتقد به جیبهای نامبارک خود روان کرده‌اند.
هموطنان ما هم با کمال اشتیاق سهم سالانه‌ی خود را در این غارت، به تمام و کمال می پردازند.
شیوه‌ی حاکمیت آل سعود بر کشور عربستان مبتنی است بر یکی از وحشتناکترین انواع دیکتاتوری مذهبی. هر گونه دگراندیشی در این کشور بشدت سرکوب میشود.
انتخابات در این کشور موضوعی بی‌معناست. آل سعود چنین وانمود میکنند که حق حاکمیت بر این منطقه بصورت فراطبیعی و از زمانهای باستان به آنها داده شده است.
با نگاهی اندک روشن است که این داعیه چیزی جز یک دروغ آشکار و مضحک نیست.
آیا تمامی عربهای ساکن عربستان یکدست اسلامیست و طرفدار آل سعوداند؟
خیر بهیچوجه اینطور نیست. تعداد بازگشته‌گان از اسلام که خودشان بر خود نام ملحدین را می پذیرند بسیار است. اندیشمندان و نقادان بسیاری در میان آنها وجود دارد. در بسیاری موارد نقدشان از اسلام بسیار دقیق تر و ریشه‌ای تر از دیگران است. اما.
اما در کشورشان چیزی جز گردن زدن و کشته شدن به طرز فجیع در انتظارشان نیست و در بیرون هم پول سعودیها میتواند بسادگی آنها را خفه کند.
ریشه‌ و منبع قدرت دیکتاتور‌ی حاکم بر عربستان چیست؟
اساس قدرتمندی حکام عربستان، چنبره انداختن بر چاه‌های نفت این کشور است. آنها با فروش نفت در آمدهای بی حساب و کتابی را به خزانه و جبیبهای خود سرازیر میکنند.
پیش بینی میشود که در آمد نفتی عربستان در سال میلادی ۲۰۱۷ به بیش از ۱۲۷ میلیارد دلار آمریکا بالغ گردد.
اگر به این مبلغ درآمدهای مذهبی مانند درآمد مراسم سالیانه‌ی حج را اضافه کنیم در آمد آنها در سال به مبالغ بالاتر ترقی خواهد کرد.
سعودی‌های عربستان درآمدهای خود را چگونه صرف میکنند؟
یک بخش از این درآمدها صرف خوشگذرانی باند حاکم و شرکایش میشود. اگر بدانید، حکمرانان سعودی از فاسدترین مردمان ساکن کره‌ی زمین هستند. مبالغی را که این دشداشه پوشان سالانه چه در عربستان و چه در اروپا و آمریکا و … صرف خوشگذارانی میکنند فوق العاده بالاست.
از شما چه پنهان روزی در پاریس مقابل هتل گرانقیمتی که محل سکونت پادشاه عربستان در هنگام سفر به فرانسه است، بودیم. یک اروپایی ساکن پاریس که با قیمت‌ها و هزینه‌های حاکم عربستان در این هتل آشنایی داشت، مبالغ صرف شده‌ی هر شب آخرین سفر حاکم سعودی عربستان را گفت. ما هرچه فکر کردیم نفهمیدیم چگونه میتوان در هر شب از اقامت در یک هتل، چنین مبلغی را صرف کرد.
بخش دیگری از این درآمد‌ها صرف مستحکم نگهداشتن پایه‌های دیکتاتوریشان در کشور است.
دیگربخش، بعنوان باج به افراد و دولت ها داده میشود. دولت آمریکا باج بگیر اصلی سعودیهاست و کشور‌های قدرتمند اروپایی نیز هریک سهمی در این باج خواهی دارند. هرگاه که خر سعودیها در گل گیر میکند، از طریق همین باج‌ها، خر را از باتلاق بیرون میکشند.
بخشی از درآمدها مبالغی است که در خزانه‌ی سعودی ها که بالطبع جزء اموال شخصی آنهاست نگهداری میشود.
اما بخش بعدی. من بیشتر به بخش بعدی کار دارم.
بخش بعدی مبالغی است که سعودیها در اختیار افراد، اپوزیسیونها و نهادهایی که در حال فعالیت برعلیه حاکمیت کشورشان هستند، قرار میدهند.
بخش از این مبلغ هم سهم ایرانی تبارانی است که میگویند در حال مبارزه با حکومت آخوند‌های جنایتکار در ایرانند.
هرگاه یک حزب ، یک اپوزیسیون، یک خبرگزاری، یک تحلیل پراکن و یک کنشگر، درآمد خوبی داشت اما منبع درآمد او معلوم نبود، ببینید مواضع او در قبال عربستان که نه، سعودیها چگونه است. ببینید دم خروس، دم روباه، خرطوم فیل و چیزهایی از این قبیل از زیر قبای مواضع سیاسی او بیرون زده است یا نه.
همین، همین یک قلم جنس میتواند به شما کمک کند که در بسیاری از رویدادهای سیاسی بتوانید موضعگیریهای چنین افراد یا جریاناتی را از پیش گمانه‌زنی کنید.
به زبان ساده، اینها پول میگیردند که موضعگیری کنند. پول میگیرند که موضعگیری نکنند. پول میگیرند که هم مستقل باشند و هم وابسته.
باز هم میگویید متناقض گفته‌ام و نمیشود؟
یا نه زبان مرا میفهمید؟
این زبان من در دنیای سیاسی جدید است.
چرا اینگونه است؟
حضرات خودشان فتوا داده‌اند که پول‌های عربستان، کمک مالی است، برای خریدن افراد و جریانها نیست و از شیر مادر حلال تر. بنابراین حضرات را وابسته نمیکند.
شدت و غلظت دفاع جریان های پول بگیر از خطی که سعودیها ابلاغ میکنند، به میزان دریافتی و قرارداد دریافت برمیگردد.
به بزرگی و کوچکی قد و قواره‌شان هم بستگی دارد.
همچنانکه دیدید در این سخن کوتاه قصد پرداختن به جزئیات را نداشتم. تنها خواستم نکاتی و نقاطی را در مرکز تأکید بگذارم.
آن نکات کدامند؟
یکم اینکه دیکتاتوری دینی سعودیها یکی از سرسخت‌ترین دشمنان آزادی و دموکراسی در جهان کنونی است.
دوم اینکه هدف دشمنی سعودیها، تنها دیکتاتوری مذهبی آخوند‌ها در ایران نیست. آنها با آخوند‌های وطنی نقاط مشترک بسیار دارند. به آخوندها نسبت به مردم ایران بسیار نزدیکتراند. با آنها هم لباس و با اندکی تفاوت، هم مسلک‌اند.
آخوند‌های ایران هر ساله میلیونها دلار را از جیب مردم ایران روانه جیبهای سعودیها میکنند. کاری که در صورت به قدرت رسیدن جریانهایی که امروزه خود را اپوزیسیون آخوند‌ها میدانند در چنین ابعادی از رونق خواهد افتاد.
پس داستان چیست؟


اختلاف سعودیها با آخوند‌های حاکم بر ایران، بر سر حاکمیت در منطقه است.
این دعوا، دعوای مردم ایران نیست. هردوی این حاکمیت‌ها چه آخوند‌ها و چه سعودیها، دشمنان مردم ایران هستند.
هردو جریان آخوند‌ها و سعودیها باقیمانده‌ی همان مسلمانانی هستند که در زمان خلیفه‌ی دومشان به ایران حمله کردند و فرهنگ و دارایی مردم را به نابودی بردند.
دریافت پول از سعودیها یعنی ننگ دریافت پول از دشمن.
حال هر که میخواهید باشید و هر نامی که میخواهید روی خود بگذارید.


بهداد محبی
12-11-2017


 

 

_________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد