مقاله

 

 

تاریخ انتشار:19.03.2015

آن 3 درصدی های مربوطه !

hoshyaresmaeil@live.com

 

شخصی به نام قشقاوی از وزارت خارجه حکومت اسلامی ایران دوباره تکرار کرد که : فقط 3 درصد از کل ایرانیان خارج از کشور نیروی اپوزسیون است و همین 3 درصدهم برگردند تا خودمان پرونده برایشان تشکیل دهیم و محاکمه شان کنیم . چنین درخواستی درآستانه نوروز 1394 توسط حکومت اسلامی ایران بار دیگر تکرار شد . یعنی بازگشت به ایران ! همزمان معاون کنسولی و امور ایرانیان وزارت امور خارجه حکومت اعلام کرد که طرح تسهیل ورود ایرانیان خارج از کشور به داخل تصویب شد . بر اساس این طرح هر فرد مقیم خارج، تنها با برگه‌ای که ایرانی بودنش را اثبات کند می‌تواند به ایران سفر کند....

 

 

مواردی از این مانورهای کودکانه و نتیجه غیر جدی آن ، تبدیل به تیک زدن چک لیستی شده است به نام فریب ! حسین نورانی‌نژاد، فعال سیاسی و از اعضای جبهه مشارکت ایران روز اول اردیبهشت ۱۳۹۳ (۲۱ آوریل ۲۰۱۴)، چند روز پس از بازگشت از استرالیا بازداشت شد. او در مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه سیدنی تحصیل می‌کرد. سراج‌الدین میردامادی، روزنامه‌نگار و فعال سیاسی نیز که پیش‌تر در فرانسه زندگی می‌کرد، پس از انتخابات ۲۴ خرداد ۹۲ به ایران بازگشت و پس از چندین دور احضار و بازجویی، بازداشت و زندانی شد . علاوه بر این دو نفر ، چندین دانشجوی دیگری که پس از اعتراضات به نتایج انتخابات ۱۳۸۸ از ایران خارج شده بودند، پس از ورود به ایران در دوران ریاست جمهوری روحانی دستگیر و روانه زندان شدند . براساس قوانين حکومت اسلامي ايران تابعيت مضاعف پذيرفته نيست ! يعني هيچ شهروند ايراني حق ندارد به جز تابعيت ايراني تابعيت کشور ديگري را داشته باشد! براساس اصل 41 قانون اساسی تابعیت ایرانی هر فرد تبعه ایران که تابعیت کشور دیگری را بپذیرد سلب خواهد شد . ولی در عمل چنین نیست . نه تنها سلب نمیشود بلکه جار میزنند که بیائید....جهت تشکیل پرونده و محاکمه !
 

 

 

فرض کنید آمار حکومت کاملا درست است . اتفاقا مسئله شان همین 3 درصد مهم است . 97 درصد بقیه را آمده حساب کرده اند ، فقط پایش محکم نیست . برای چپو کردن و بخوربخورهمیشه میرود ولی با این پروسه حکومت اسلامی طی 35 سال به راحتی اطمینان نمیکند و پایش سفت نمیشود . نگاه همان 97 درصد به تعیین تکلیف نهایی با همین 3 درصد است ، والا اگر غیر از این بود ، اساسا اسمی از آن 3 درصد نمیبرد و برایش مهم نبود و مستمر هم تکرار نمیکرد . ولی برایش مهم است چون نگاه یا رویکرد این 3 درصدی ها ، شاخص محکمی برای همان 97 درصد بقیه شده است ‍! قبلا هم گفته بودم که مسیر استحاله جدی ، باید از انبساط داخلی شروع شود مثل شوروی سابق !

 

 

سالهاست حکومت اسلامی ایران درخواست بازگشت به ایران و یا سرمایه گذاری در ایران را مطرح میکند و طبعا راندمانی کیفی نداشته است چون هنوزهم کاسه گدایی دستشان است. قبلا هم گفته بودم که سرمایه گذار ( چه خارجی و چه ایرانی ) امنییت اقتصادی میخواهد تا عمل کند . منظوراز امنییت گذاشتن تعدادی پاسبان اطراف سرمایه گذار نیست. چنین امنیتی به شکل فردی مثل حباب آب شکننده است. امنییت اجتماعی و امنییت اقتصادی در کل جامعه از جنس دیگری است ،عمقش زیاد و حیطه اش وسیع است . ابزارش فرق میکند، با یک تلنگر نمیشکند ، امنییت اقتصادی به حرف مفت و جملات محترمانه نیست . به عملکرد مشخص است که طرف حساب میکند این سیستم توانایی لازم را جهت سرمایه گذاری در درازمدت دارد و یا مثل قرن پیش قرار است ادامه دهد ؟ شاخص امنییتی هم برایش همان توافق جامع در کادر خاورمیانه است . پس امنییت اقتصادی به سیاست متعارف مربوط است ، سیاست متعارف هم به واقع بینی بستگی دارد .

 

 

اجازه بدهید تا کمی واقع بین باشیم . طی 35 سال گذشته نسل اولیه ایرانیان تبعیدی به دوران پیری رسیدند . ناامید و خسته و بخشی به خاطر مال و اموال راهی ایران شدند و با گرفتن پاسپورت خرچنگی تمام سیستم سیاسی موجود را تائید کردند ! این مجموعه مهاجر یا تبعیدی عمدتا با پناهندگی سیاسی شروع کردند . امابه فاصله چند سالی از پوزسیون پناهنده خارج ، و شهروند یا سیتی زن جغرافیای مربوطه شدند . طرح دوباره این بحث از طرف حکومت اسلامی، ما را به یک نظر سنجی روتین چند نفره وادار کرد. کسانی را میشناسم که درآستانه پیری و ناامیدی رفتند و قبول کردند و پاسپورت و مدارک حکومت اسلامی را هم گرفتند . کسانی را هم میشناسم که از قدیم مدعی بودند که از سیاست خوشش نمیاد و پای حرفش هم ماند . وقتی برایش دوباره تکرار کردم که حکومت اسلامی کاری ندارد و تو چرا نمیروی..!؟ خنده تلخی مثل همیشه کرد و گفت : من از سیاست خوشم نمیاد ولی نگفتم ذهنم تعطیل شده است . و بعد توضیحاتی داد که اگر 1000 سالش هم بشود پاسپورت یا مدارک حکومت اسلامی را نمیخواهد بگیرد. منظورم این است که حتما نباید فعال سیاسی باشی تا عضو 3 درصدی شوی .

 

 

طیفی از افراد بعد از سالها دیگر ازحالت پناهنده به سیتی زن یا شهروند کشورهای دیگر تبدیل شده اند. آنها مثل هر کس دیگری برای سفر به ویزا نیاز دارند و این سفر روتین معمولا روش مشخصی دارد . مثلا با پاسپورت و ملییت کشور سوئیس قصد مسافرت دارد به افغانستان ! دولت افغانستان به هیچ متقاضی با هر تابیعت و ملیتی نمیگوید جهت اخذ ویزا باید پاسپورت و مدارک افغانی بگیرید تا بتواند مسافر را برای پاره ای توضیحات طبق قوانین کشورش نگه دارد ! ولی حکومت اسلامی این کار را میکند ! یعنی از اول و با اصرار مدرک ایرانی میدهد تا بتواند مطابق قوانین خودش ، مسافر را به عنوان یک شهروند ایرانی برای پاره ای توضیحات نگه دارد ! حق انتخاب نمیگذارد که بگوید شما میتوانید مدارک ایرانی بگیرید....و یا اگر نمیخواهید ، پس یک ویزای مسافرتی بدون هیچ تبصره و تبعیضی داخل هر پاسپورتی کافی است ! چنین ظرفیتی هنوز ندارند چون باید قانون اساسی را عوض کند .

 

 

جناب حکومت اسلامی ، معمولا هر شروع جدیدی علائمی مشخص دارد . بر خلاف تصور شما ، همان 3 درصد به دنبال اثبات ایرانی بودن نیستند . به گزارش رادیو فردا ، خواهر امیر حکمتی که در ایران زندانی است ، می‌گوید برادرش که تابعیت آمریکا را هم دارد ، می‌خواهد ملیت ایرانی‌اش را پس دهد و اگر به او اجازه ترک ایران داده شود ، قسم می‌خورد که دیگر به این کشور بازنگردد....طی 36 سال آنها که با همین روشهای فریب کارانه باید میآمدند ، آمدند .

 

 

خلاصه : طی مذاکرات هسته ای غرب و حکومت اسلامی ایران ، که هنوز ادامه دارد ، بارها غرب اذعان کرده که موانع انجام توافق جامع سیاسی است و نه فنی ! یعنی رویکرد نظام یا سیستم ولایت ، با تمام اجزاء داخلی و بیرونی باید عوض شود . مشکل سیستم همین جاست . آنها فکر میکردند و هنوز فکر میکنند که با بیرون به توافق برسند و با اجزاء دورنی همان روشهای سرکوب و ارعاب عهد باستان را ادامه دهند ! ولی شدنی نیست . در تابلوی فرضی استحاله و بعد از انجام توافق نهایی ، اگر قرار به باز کردن پرونده باشد حاکمان ارجعییت دارند . تمام قوانین کوچک و بزرگ عوض خواهند شد .

 

 

آن 3 درصدی های مورد اشاره مقامات حکومتی ( درست یا غلط )  از خیر هویت ایرانی گذشته اند و فرض بگیریم مثل هر شهروند معمولی در هر نقطه ای از دنیا ، درخواست ویزا دارند برای سفر سیاحتی ! در مملکتی که رئیس جمهورش جواز کنسرت میدهد و هر وزغی توان لغو آن را دارد ، در مملکتی که صدای آواز زن جرم و ممنوع است ، درمملکتی که ورود زنان به ورزشگاه ممنوع است ، درمملکتی که زن بودن کلا جرم است ، در کشوری که شاخص های پیشرفت باید اسلامی باشد و آمران به معروف را درمقام اسید پاش مدال میدهند ، کشوری که بدون سانسور و ممیزی در تمام زمینه ها چرخش نمیچرخد ، در کشوری که هیچ اثری از سیاست و اقتصاد متعارف دیده نمیشود ، در کشوری که متوسط سنی رهبرانش بالای 80 سال است و میخواهند 80 میلیون انسان را زورکی روانه بهشت کند...طبیعی ست که عده ای ترجیح میدهند اصلا ایرانی نباشند و با این سیستم سیاسی موجود ، ایرانی بودن برایشان افتخاری نیست و دردسر ساز است مارک تروریست و توحش روی پیشانیش نقش میبندد ! برای توریست غیر ایرانی هم باز کردن هیچ پرونده ای موضوعییت ندارد . درتابلوی استحاله فرضی و جدی ، از همین جزئیات میشود شروع کرد . این قانون اساسی فندقی باید درخیلی موارد دستی بخورد تا مدنی و متعارف شود ، و در این مورد تابعییت انتخابی هر شهروندی را به رسمییت بشناسد...تا مسافران بعدی در صورت دستگیر شدن بتوانند از دولتهای انتخابی خودشان کمک بگیرند .

 

 

 

 

 

نوروز 1394 بر همه دوستان مبارک .

 

 

اسماعیل هوشیار

18 مارس 2015

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد