رابطه فحشا با زندگی زناشویی
چند روزی ست در حال خواندن رمانی از نویسنده ای یونانی به نام پتروس مارکاریس هستم. اسم رمان به زبان آلمانی "کانال هلا" ست. رمانی جنایی ست که در آن شخصیت اصلی داستان، مردی پلیس به نام کوستاس، مشغول بررسی یک پرونده قتل است. نویسنده طنز فوق العاده ای دارد و در پروراندن شخصیت اصلی داستان و به تصویر کشیدن جامعه یونان بسیار موفق است.

فعلا حدود 80 صفحه آن را خوانده ام. نکته ای که آخرین بار توجهم را جلب کرد، تاثیرات طرز تفکری که وجود فحشا را ممکن میکند بر روابط زناشویی بود. شخصیت اصلی داستان، کوستاس، با اکراه به زنش پول میدهد و تا بالاخره در کیسه را شل کند، او را زجر میدهد. کوستاس و زنش هر دو میانسال هستند. زن به کوستاس محل نمیگذارد و اکثر اوقات خود را پای تلویزیون میگذارند. ولی وقتی کوستاس به او پول میدهد، رفتارش به یکباره عوض شده و حسابی با همسرش مهربان میشود.

شبی که کوستاس بالاخره به زنش پول میدهد، بدون اینکه میل جنسی داشته باشد، به زن "حمله ور" میشود و با او سکس میکند. زن نیز بدون هیچ علاقه ای خود را در اختیار او میگذارد. کوستاس با خود فکر میکند که چون زن از او پول گرفته، باید چیزی هم در ازای آن به او بدهد. و سکس در ازای پول میتواند بیشتر از هر چیز دیگر به مرد احساس برتری دهد و وابستگی و حقارت زن را به نمایش بگذارد.

کوستاس مسلما تنها نیست و خیلی مردان دیگر هستند که فکر میکنند چون با خود پول به خانه می آورند، زن باید همه جوره خود را در اختیار آنان قرار دهد. خیلی از زنان نیز چنین روابطی را می پذیرند و خود را تسلیم مردان میکنند.

این طرز تفکر که پایه فحشا را تشکیل میدهد، در بسیاری موارد در روابط زناشویی حاکم است و به ویژه خود را در روند همسریابی نشان میدهد. برای بسیاری از زنان مهم است که همسرشان مرفه باشد و حاضرند به خاطر پول و ثروت مرد، خود را در اختیار او گذاشته و همه گونه خدمات جنسی و غیرجنسی به او ارائه دهند. مردان نیز از موقعیت خود نهایت سواستفاده را کرده و با زن به عنوان کالا برخورد میکنند. پول در مقابل زیبایی و جوانی و خدمات جنسی و خانگی در بسیاری موارد روابط زن و مرد را شکل میدهد.

و این مختص کشورهای عقب مانده نیست، هر چند که در آنجا با شدت بسیار بیشتری حاکم است.


یکشنبه ۲۴ ژانویهٔ ۲۰۱۰
 آزاده سپهری

 

خانه    |    مطالب    |    نظریات    |    تلنگر    |    پیوندها    |    تماس