مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 07.11.2017

چهره بدون نقاب رژیم ملایان در اسناد القاعده

منصور امان




اسناد به دست آمده از مخفیگاه آقای اُسامه بن لادن پیرامون همکاری رژیم جمهوری اسلامی و القاعده، بیش از آنکه جُزییات یک رابطه مُشخص را برملا سازد، خُطوط استراتژیک و جهتگیری عام سیاست منطقه ای رژیم مُلاها را برجسته می کند. از این زاویه، انتشار اسناد یاد شده می تواند یک علامت سووال تازه در برابر افسانه غربی مُشارکت جمهوری اسلامی در جنگ علیه داعش بگذارد.

اسناد مُنتشر شده به بخشی از روابط جمهوری اسلامی و القاعده اشاره می کند که به گونه عُمده در سطح بالا و گرد مسایل کلیدی برای دوطرف جریان داشته است. در چارچوب این رابطه، هماهنگی و پُشتیبانی برای انجام عملیات تروریستی و همچنین تغذیه مالی، اطلاعاتی و تسلیحاتی القاعده قرار داشته است.

گذشته از آن، اسناد مزبور نشان می دهد که حاکمان ایران، اعضای ارشد و سران تحت پیگرد القاعده را در پناه خود گرفته و برای آنها امکان زندگی مخفی در ایران را فراهم آورده اند. از همین امکانات خانواده آقای بن لادن نیز برخوردار شده اند. شایان توجه است که دو پسر وی نقش مُهمی در سازمان القاعده ایفا می کنند و یکی از آنها به نام حمزه بن لادن، هم اکنون رهبر دوفاکتو آن شناخته می شود.

اگرچه رهبران جمهوری اسلامی و نیز لابیهای آنان در بیرون مرزها تلاش می کنند با "کم اهمیت" خواندن اسناد مُنتشر شده و یا "بدون نُکته تازه" نامیدن آن، این موج را از سر بگذرانند، اما تنها این واقعیت که دولت وقت ایالات مُتحده مدارک یاد شده را به "آرشیو" سپُرد و مانع انتشار شان گردید، به خوبی ارزش آنها را بیان می کند.

تیم آقای اوباما حل بُحران اتُمی مُلاها را مساله مرکزی در برخورد به آن می شمرد و از این رو پرداختن به کانونهای بُحران دیگری را که حاکمان ایران ایجاد کننده یا مُحرک آن بودند و می توانست مُزاحم این هدف باشد، غیرسازنده می پنداشت.

در دایره این سیاست فقط چشم گذاشتن بر رابطه رژیم ولایت فقیه با القاعده نمی گنجید، بلکه کمی جلوتر، همکاری غیر رسمی با آن در سوریه و عراق علیه داعش را نیز دربر گرفت. این درحالی بود که حاکمان ایران به همراه مُتحدان خود در این دو کشور، آقایان بشار اسد و نوری المالکی، به گونه مُستقیم و غیرمُستقیم نقش مُهمی در رُشد داعش از یک گروه پراکنده و کم شُمار تروریستی به جریانی مُتشکل و نیرومند بازی کردند.

تاریخ بُحران سیاست توسعه طلبانه رژیم جمهوری اسلامی نشان داده که استفاده از نیروهای مُخرب و سیاه، یک از ابزارهای چشم پوشی ناپذیر آن برای پیشبُرد هدفهای خود است. رد پای خونین و ویرانگر این سیاست را از عراق تا سوریه و افغانستان تا یمن می توان پی گرفت.

انتشار اسناد القاعده یکبار دیگر روشن می کند که پدرخوانده های بُنیادگرایی و اسلام سیاسی، بهترین شریک علیه تروریسم و جنگ به مثابه چهره و بیان عملی آن به حساب نمی آیند. با این حال، هنوز نمی توان از علنی ساختن اسناد محرمانه مزبور یک تغییر در استراتژی آمریکا را نتیجه گرفت.

زمان کوتاهی پیش از این، ایالت مُتحده در یک همکاری غیررسمی با رژیم مُلاها و حُکومت نیابتی عراق، راه را برای حمله به اقلیم کُردستان هموار کرد؛ اقدامی که به گونه مُستقیم به تقویت دوچندان نیروی بُنیادگرای "حشد الشعبی"، یک داعش جدید با جلد شیعی، راه برد. اگرچه پس از پایان این رُسوایی آقای تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا، خواهان "بازگشت شبه نظامیان شیعه" به خانه هایشان شد، اما چنین نمی نماید که این فراخوان به تنهایی بتواند جنی که از بُطری خارج شده را بدان بازگرداند.

در اسناد القاعده چهره بدون نقاب رژیم ولایت فقیه پدیدار شده است؛ دستگاهی تبهکار و فاقد هر مرز سیاسی، اخلاقی و انسانی. به رژیم مُلاها باید با همین چشم نگریسته شود. آشکار سازی اسناد یاد شده نشانه ای از این تحول در نگرش را در چشم انداز قرار داده است.

 

 

_________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد