مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 28.10.2017

پول و بنیاد اپوزیسیونها

حمید محبی


گاهی طنزها آنقدر جدی‌اند که موضعگیری مینمایند.
گاهی موضعگیریها آنقدر سرهمبندی شده‌اند که طنز مینمایند.
گاهی سخنان و بیانیه‌های سیاسی اپوزیسیونهای ما آنقدر بوی پول میدهند که اقتصادی مینمایند.
بی‌گمان میدانید که نخستین پارامتر برای داشتن یک ایده‌ی سیاسی درست و مردمی خرد هر انسان است.


پس از آن، آنگاه که به پراتیک میرسیم، نخستین گام برای ساختن، راه‌اندازی و باقی نگهداشتن یک اپوزیسیون پول است.
برای محترمانه کردن به آن میگویند منابع مالی، اعتبار، منابع امکاناتی و از این قبیل. اینها چیزی نیستند بجر همان پول.
هر تشکلی که بخواهد در نقش یک اپوزیسیون ظاهر شود، در ساده‌ترین گام برای برگزاری یک نشست، یک سخنرانی و یک گردهم‌آیی نیاز به تهیه امکانات مالی آن یعنی همان پول خواهد داشت. باید هزینه‌ ها را بپردازند.


داشتن یک نشریه، یک سایت،‌ برنامه‌ی تلویزیونی و یک دفتر ساده‌ی کار، نیاز به منبع اقصادی دارد. پیش از اقدام بایستی پول لازم را داشته باشد. باید پول را تآمین کند.
اگر بزرگتر باشد و یا بشود و کادرهای ثابت تشکیلاتی بپروراند، داستان سخت تر خواهد شد. برای زیستگاه، خوراک و تمام نیاز‌های زندگی پرسنل تشکیلات نیز نیاز به پول است.
اگر بخواهد بجنگند موضوع بسیار جدی خواهد شد. این یکی دیگر با پول تنها هم قابل حل نیست. سلاح را نمیتوان در بازار خرید. باید راه حلی یافت.
نیازهای هر تشکیلات متناسب است با قدوقواره و توانمندی آن. گاهی بسیار زیاد و گسترده میشود. تشکیلات بدون تآمین نیازمندیهایش نمیتواند قدم از قدم بردارد.
بنابراین نخستین درگیری اندیشه یا به عربی خودمان دغدغه، مشغله و معضل هر اپوزیسیونی که ما داریم، تهیه نیازهای مالی یا به زبان ساده پول است.
پول چگونه تهیه میشود؟
با کار عضوها و کادرها؟


خیر چنین مبالغی اگر هم قابل دریافت باشند هرگز کفاف اندکی از مصارف یک اپوزیسیون فعال را نخواهند داد.
با کمک مالی ایرانیان (مردم) هوادار؟
خیر تاریخ مصرف جدی اینگونه حمایتها در حدی که بشود روی آن حساب باز کرد در حول و حوش آغاز دهه‌ی شصت به پایان رسید. این توهمی بیش نیست.
از احزاب “دوست و برادر” آنچنانکه افتد و دانی؟
آری میتواند درخواست و دریافت کند. اما باید همواره دوستی و برادریش را نشان بدهد. یعنی نشـــــــــان بدهد.
از خارجیانی که با حکومت آخوندی تضاد دارند و میخواهند او را براه بیاودند؟ یا به عربی خودمان تمشیت کنند.
آری امکان آن در دسترس است. اما باید خط آنها را نیز پیش ببرد.
از دشمنان ایران؟


آری امکان پذیر است. اما باید در خط آنها باشد.
آنجایی که امکان دارد، یک اما هم دارد. یعنی اما باید…. به قول عربی خودمان به ”شرطها و شروطها”
نگویید چرا مینویسم عربی خودمان. اثرها و نفوذهای عربی در فارسی و فارسی در عربی مقوله‌ی دیگریست ولی حالا که بجز نام خلیج فارس (منظورم خلیج همیشگی فارس است) تمام شئونات زندگی ایرانیان با عربی پیش میرود عربی مال خودمان است دیگر. پس مال کیست؟
چنین است که وقتی رویدادی رخ میدهد و نیازی پیش میآید که گروههای اپوزیسیون ایرانی موضع بگیرند. میتوانی پیش بینی کنی که کدام‌ها تلاش خواهند کرد در قدم نخست موضع نگیرند. موضوع را زیر سبیلی رد کنند. مسیر را چراغ خاموش بروند یا به قول عربی خودمان آنرا “کان لم یکن” تلقی نمایند تا به تضادهای هویت سیاسیشان با منابع مالی دامن نزنند.
از سوی دیگر میتوانی گمان ببری که کدام‌ها چه موضعی خواهند گرفت. موضعگیریها تنها ریشه‌ی سیاسی ندارند. بلکه ریشه‌ی اقتصادی هم دارند. شاید هم بهیچوجه ریشه‌ی سیاسی ندارد و تنها منشاء مالی دارد.
منابع مالی را که نمیتوان به لرزه درآورد. حیات خود اپوزیسیون را که نمیشود بخاطر یک موضعگیری ساده به خطر انداخت. فردا پاسخ “طرف” را چه خواهند داد؟


داستان آنگاه تراژیک میشود که از جانب “طرف” سفارشی، درخواستی و انتقادی هم برای یک موضعگیری مطرح شود. این را دیگر نمیتوان ندیده گرفت. باید انجام داد. این به قول عربی خودمان یک “امر مطاع” است.
اینچنین است که گاهی مسیر سیاسی گروههای اپوزیسیون ایرانی با مسیر جاده هراز خودمان بسیار شبیه میشود.
بدرستی معلوم نیست دارند میروند یا دارند برمیگردند.
آنگاه که یک تشکیلات زیر پرچم یا همان تحت لوای اپوزیسیون، هزینه‌های جاری خود را از حزب عشیره‌ای طالبانی‌ها دریافت میکند چگونه میتواند برعلیه آنها موضع بگیرد؟ چگونه میتواند خطاهای آنها را نکوهش کند؟ در این صورت موجودیت مادی تشکیلات خود را به خطر انداخته است. او باید در هر حال همراه باشد.
آنگاه که یک تشکیلات زیر پرچم یا همان تحت لوای اپوزیسیون، هزینه‌های جاری خود را از عربستان با نام جعلی عربستان سعودی یا کشورهای حوزه‌ی خلیج دریافت میکند. خود را با نخی نامرئی قابل دیدن به شیوخ آن کشورها بند کرده است. ( نگویید نامرئی قابل دیدن نداریم. داریم.)
به میزان دریافتش باید متعهد باشد. همان اندازه که رسیدگی میشود باید هوای رسیدگی کننده‌ها را داشته باشد یا خط آنها را هم پیش ببرد. باید هم خط باشد.


گروهی هم آنقدر در این کوره راه پیش میروند تا میرسند به:
رشته‌ای بر گردنم افکنده دوست
میکشد هرجا که خاطرخواه اوست
در سوی دیگر، گروهی هم با همان رشته‌ای که گفتم منافع اقتصادیشان با جمهوری اسلامی در پیوند است.
برعلیه همه موضع میگیرند. بسیار هم جدی موضع میگیرند. برعلیه خود جمهوری اسلامی هم موضع میگیردند اما به “حدها و حدودها”. برای آنها تلرانسی مشخص است. در چهارچوب همان تلرانس مانور میدهند.
هرگاه، چند بار، چیزهایی برعلیه جمهوری اسلامی بیرون دادند، باید منتظر باشی که برای حفظ تعادل و رعایت تلرانس، بی ربط یا با ربط به یک یا چند گروه یا افراد در جبهه‌ی اپوزیسیون نیز حمله کنند. اگر نیک بنگرید بخوبی مشاهده خواهید کرد.
گاهی خواهید گفت این چرا در میانه‌ی مسیر دور شدن از کعبه ناگهان بر میگردد و به همان سو نماز میخواند؟
این بدان سبب است که قوانین تلرانس و تعادل را رعایت کرده باشد.
موضوع از این هم گسترده‌ تر است. شاید یک مثال ساده مطلب را کمی روشنتر کند.
هنرمندان لوس‌انجلس نشین را که خوب میشناسید. تا حدی پا در کفش جمهوری اسلامی میکنند و خلیج فارسی هستند که به کنسرت‌های دوبی و همانطرف‌ها لطمه‌ای وارد نشود. تا حدی که به منابع تآمین پول لطمه نخورد. اگر تهدیدی در این زمینه احساس شد بچه‌های سربراهی از آب میآیند و شتر دیدی ندیدی. در صلح کامل اند. مثال که نیاز نیست؟


روزی روزگاری در ایران تمام هزینه‌های گروههای سیاسی از قبل کمک های مردمی تآمین میشدند. سالهاست که آن روزها گذشته است. مردم ایران هم گویا نفهمیده‌اند که چه شد و چگونه گذشته است.
آنگاه که ارتباط ارگانیک یک نیروی مبارز با مردمش حفظ نشد. آنگاه که یک نیروی مردمی نتوانست در میان مردمش باقی بماند و آنگاه که نیرویی به خطا رفت، گسستگی این سو به ارتباط نادرست در سویی دیگر راه خواهد برد.
گروهی که رابطه‌ی ارگانیکش با مردمش قطع شود چنین نیست که تنها در مسیر سکتاریزم قرار بگیرد. سکتاریزم عارضه‌ی نخستین نیست. چنین نیرویی در قدم نخست دچار مشکلات سنگین مالی خواهد شد. این را خودشان تلاش میکنند که نگویند. نمیگویند مشکل جدی و اصلیشان چه بود و چگونه راه حلی برای آن پیدا کردند.
هم نمیگویند و هم نمیدانند که این راه حل برای نیرویی که ادعا میکند اپوزیسیون دموکرات و مردمی آخوندها و جمهوری اسلامیشان است، از یک سم کشنده یا به عربی خودمان مهلک هم کشنده تر و مهلک تر است.
اینگونه است که چنین است و میبینید.


بهداد محبی
26-Oct-2017

 


 

_________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد