تاریخ انتشار :31.12.2015

چگونه از رژیم جمهوری اسلامی دفاع کنیم که ؛ مانند احسان نراقی مچمان را نگیرند و کارمان به دادگاه نکشد!

«جمشید پیمان»

شبه روشنفکری داریم به نام " نوید کرمانی" که در محقق بودن و شرق شناس بودنش تردیدی نیست. ولی در محقق بی طرف بودنش( در بهترین حالت و برای کسانی که دوست دارند بگویند انشاءالله گربه است)،باید شک کرد.

نوید کرمانی علاوه بر محقق سمت و سو گیر بودن ،خاصیت دیگری هم دارد: از جمهوری اسلامی حاکم بر ایران، مانند امثال نراقی و کدیور و تریتا پارسی و فرخ نگهدار و ... رو راست وبدون پرده پوشی ،طرفداری وپشتیبانی نمی کند. چرا؟ پاسخش را باید از خودش خواست.
نوید کرمانی را به پارلمان آلمان می برند تا در سالروز تصویب قانون اساسی آن کشور سخنرانی کند.
چرا یک آلمانی شرق شناس که ظاهرا ربطی به سیاست ندارددعوت می شود؟

این را باید ترتیب دهندگان آن سخنرانی پاسخ دهند

باری در آن جلسه مهمانان زیادی و از جمله سفیران کشورهای مختلف حضور دارند. نوید کرمانی به همه خوش آمد می گوید ولی روی رئیس پارلمان و نمایندگان مجلس و "عـــــــــــــــالـــــــــــــــی جـــــــــنــــــــــاب سفیر جمهوری اسلامی ایران" تاکید می کند.

چرا؟ آیا این سفیر رزیم جنایتکار حاکم بر ایران، مقدم السفراء است؟ آیا شخصیت برجسته در سیاست جهانی است؟ آیا محقق و تاریخ شناس و جامعه شناس و متخصص قانون اساسی است؟ آیا سفیر کشوری نیست که در آلمان چندین عمل تروریستی انجام داده و از جمله در رستوران میکونوس و بیخ گوش همین آقای نوید کرمانی حمام خون راه انداخته است؟ آیا سفیر رژیمی نیست که سرانش را در همین برلین محکوم به دست داشتن در جنایت کردند و برای دستگیری وزیر اطلاعاتش( آخوند فلاحیان) از اینتر پل کمک خواستند؟
اما نوید کرمانی از میان آنهمه میهمان برجسته ی داخلی و خارجی،این سفیر را برجسته می کند،آن هم با عنوان بسیار محترمانه ی" عالی جناب" !

این وسط روزنامه های دولتی و وابسته به دولت جمهوری اسلامی چه کف هائی برایش زده اند ،بماند. فقط برای خالی نبودن عریضه به یک نمونه اشاره می شود: روزنامه اطلاعات در شماره اول تیر ۱۳۹۳ خود می نویسد:

«دکتر نوید کرمانی، ۴۶ ساله در میان رئیس‌جمهور و صدر اعظم آلمان نشسته بود، از طرف رئیس پارلمان برای ادامه سخنرانی راجع به قانون اساسی آلمان دعوت شد، ایشان با تشکر از رئیس پارلمان و سلام به نمایندگان پارلمان و ذکر حضور سفیر جمهوری اسلامی در این جشن ،نقاط ضعف و قوت قانون اساسی آلمان را با زبان بسیار جذّاب، فصیح، عالمانه و ادیبانه با بی‌پروایی تمام مورد نقد قرار داد.»
من اسم این حرکت نوید کرمانی را می گذارم طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی در سبک و سطحی ویژه که عوامل و عناصر وابسته به حاکمیت آخوندی بفهمند و بگیرند ولی مخالفان و معارضان حاکمیت آخوندی شاید از کنارش بی توجه رد شوند و طرفداران باند ها و جناح بندی های داخل نظام مثل روحانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی ، بگویند ؛ به این نمی گویند اعتبار دادن به حاکمیت آخوندی و پشتیبانی از آن و تو داری بی سند به نوید آقا انگ و تهمت می زنی و انگ و تهمت زدن عمل زشتی است!

نوید کرمانی در هفته نامه آلمانی اشپیگل شماره 40، چاپ 29 سپتامبر 2014 در گزارش سفرش به عراق از دیدارش با جوانی مسلح به نام حیدر از اعضای سپاه مهدی، که دو روز پیش از جبهه آمیرلی برگشته، خبر داده و نوشته است:

"پس از اینکه حیدر با 21 سال سن از زندان آزاد شد نه مدرک تحصیلی داشت و نه دوره کارآموزی دیده بود. او دوباره به سپاه مهدی پیوست، شبه نظامیانی که در این محله بغداد در واقع حکومت می کنند، تأمین امنیت و رسیدگی به بینوایان و داوری در اختلافات بین مردم محله را انجام می دهند. هنگامی که آیت اله عظمی سیستانی به نبرد با حکومت اسلامی فراخوان داد، اغلب مردان به سرعت آمادگی خود را اعلام کردند، سنی ها هم همینطور."

حیدر سپس در جواب کرمانی که می پرسد آیا در صفوف آنها سنی ها هم هستند؟ می گوید: بله و عکس هایی که پس از آزادسازی آمیرلی با موبایل گرفته است را نشان می دهد. کرمانی در مورد عکس های حیدر می نویسد:

"مردانی بی رمق اما خوشبخت در سنین متفاوت و با اونیفرم های ناهماهنگ که مسلسل ها را بر پشت خود دارند و یا در دست های به هوا برافراشته. او با انگشت به آنهایی که سنی مذهب هستند اشاره می کند. حیدر تأیید می کند که حدود هزار تن از پاسداران ایرانی در آزادسازی آمیرلی شرکت داشته اند؛ او نام گروه و فرمانده ایرانی شان را هم می گوید و ادامه می دهد که به خاطر تجهیزات پیشرفته ای که افراد حکومت اسلامی در اختیار دارند، دانش و تجهیزات ایرانی ها مفید بوده است."

جالب است! حیدر به حضور و مشارکت مستقیم سپاهیان جمهوری اسلامی در آن نبرد اشاره می کند و حتی نام گروه و فرمانده ایرانیشان را می گوید. ولی نوید کرمانی که از سیر تا پیاز ماجرا را به ریز شرح داده از بردن نام سپاه ایرانی و فرمانده اش ـــ حتی از قول حیدر ــــ خود داری می کند.

چرا؟ دلیلش را باید خود نوید کرمانی ارائه کند . اما فقط ظاهرا خواجه حافظ نمی داند که آن سپاه ،سپاه قدس پاسداران و آن فرمانده قاسم سلیمانی جنایتکار و یا یکی نظیر اوست که در پشتیبانی از نوری مالکی و تعمیم فرقه گرائی در عراق ، جنایت های پر شماری را علیه سنی های عراقی مرتکب شده اند.

باری، من به این نوع گزارش نویسی که بوی گند شیفتگی اش مشام را می آزارد، می گویم طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی در سبک و سطحی ویژه که عوامل و عناصروابسته به حاکمیت آخوندی بفهمند و بگیرند ولی مخالفان و معارضان حاکمیت آخوندی شاید از کنارش بی توجه رد شوند و طرفداران باند ها و جناح بندی های داخل نظام مثل روحانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی ، بگویند ؛ به این نمی گویند اعتبار دادن به حاکمیت آخوندی و پشتیبانی از آن و تو داری بی سندبه نوید آقا انگ و تهمت می زنی و انگ و تهمت زدن عمل زشتی است!

نوید کرمانی که داستان نویس خوبی هم است، در مؤخره ای که خودش بر کتاب مجموعه داستانش به اسم؛ " مردی با کروات سرخ" نوشته است، ضمن شرح روابطش با هوشنگ گلشیری از جمله چنین می نویسد:
"چند ماه قبل، اوایل فوریه ۱۹۹۹ پنج نفری – گلشیری، فرزانه، کتایون، آیدا و من – به جشن بزرگ بیستمین سالگرد انقلاب در تهران، رفتیم. می‌خواستم چیزی برای روزنامه بنویسم. همه دوست داشتند همراه من باشند. این منتقد معروف و بکرات تحت تعقیب رژیم، حتا به خواب هم ندیده بود، روزی در جشن انقلاب شرکت کند. اما وقتی گفتم می‌خواهم بروم، فورا به وجد آمد. ما، بین صدهاهزار تظاهرکننده، پیاده به سمت میدان آزادی راه افتادیم. یک گروه پنج نفره تشکیل داده بودیم که درست و حسابی تو چشم می‌زدیم. لباس ما، بارانی و روسری زن‌ها، ریش پرفسوری گلشیری، که در ایران کم‌ وبیش فقط روشنفکران می‌گذارند، و صورت چارتیغه اصلاح شده‌ی من دال ِ براین بود که ما متعلق به آن طبقه از جامعه هستیم که در تظاهرات جمهوری اسلامی همان‌قدر کم شرکت می‌کند که پروتستان‌ها در مراسم عشای ربانی. گلشیری اعلامیه‌ی گروه‌های مختلف کوچک را که در میان طرفداران انقلاب، مواضع بسیار افراط‌ ‌گرایانه‌ای دارند، جمع می‌کرد، تا زبان‌شان را مطالعه کند. چون قاطی صحبت‌ شده بود، مرتب جلوی غرفه یا میزهای کتاب می‌ایستاد. قیافه‌اش و آنچه که می‌گفت، به نظر جماعت عجیب می‌آمد، اما با شوخی‌های دوستانه باعث می‌شد آن‌ها یک‌بار دیگر زیرلبی بخندند. برخی او را شناختند، اما هیچ‌کس رفتار غیر دوستانه‌ای با او نکرد ...."
به این کاری ندارم که گلشیری کی و کجا نظام جنایتکار جمهوری اسلامی را مورد انتقاد جدّی قرار داده است . این " به کرّات " تحت تعقیب رژیم قرار گرفتنش کی و کجا و چند بار بوده است. به این هم کاری ندارم که گلشیری از انتخاب آخوند خاتمی دچار چه شعفی شده بود که نوشت ( به مضمون) وقتی خبر پیروزی خاتمی را دادند دخترم از شادی اشک ریخت! اما به این کار دارم که نوید کرمانی جمله ی " این منتقد معروف و بکرات تحت تعقیبِ رژیم" را می آورد تا برسد به این جمله ی طلائی!!! :" برخی او را شناختند، اما هیچ‌کس رفتار غیر دوستانه‌ای با او نکرد ...."

دنبال یک با انصاف می گردم که بگوید این آقای نوید کرمانی اگر طرفدار رژیم جنایتکار جمهوری اسلامی نیست ، برای سفر تفریحی وسط زمستان به اتفاق همسرش ،فرزانه( که حمایت های چپ و راست او از خاتمی و روحانی هم داستان مفصلی است و شنیدنی!) گلشیری و دو نفر دیگر به تهران می روند یا همانطور که خودش گفته است؛رفته اند در تظاهرات رسمی و حاکمیت آخوندی فرموده بیست و دو بهمن، شرکت کنند و جشن بگیرند؟

من اسم این حرکت را می گذارم طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی در سبک و سطحی ویژه که عوامل و عناصروابسته به حاکمیت آخوندی بفهمند و بگیرند ولی مخالفان و معارضان حاکمیت آخوندی شاید از کنارش بی توجه رد شوند و طرفداران باند ها و جناح بندی های داخل نظام مثل روحانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی ، بگویند ؛ به این نمی گویند اعتبار دادن به حاکمیت آخوندی و پشتیبانی از آن و تو داری بی سند به نوید آقا انگ و تهمت می زنی و انگ و تهمت زدن عمل زشتی است! مگر برای طرفداری از این نظام جنایتکار حتما باید ریش گذاشت و بلندگو برداشت و شعار داد: " سه سیّد فاطمی/ خمینی، خامنه ای ، خاتمی"و " مرگ بر ضد ولایت فقیه"

حالا ببینیم نوید کرمانی که روز ۱۸ اکتبر ۲۰۱۵ جایزه صلح سال ۲۰۱۵ ناشران آلمان را دریافت کرد،در سخنرانی تشکر آمیزش در مراسم دریافت جایزه در کلیسای پاول شهر فرانکفورت، با چه سبک و زبانی از رژیم جمهوری اسلامی حمایت می کند و با چه ترفندی جنایت های این رژیم در منطقه خاورمیانه را نه کم رنگ که یکسره پنهان می کند:

نوید کرمانی پس از داستان پر سوز و گداز پدر ژاک و ماجرای ربوده شدنش بوسیله داعشیان و فراری دادنش بوسیله مسلمانان، به اینجا میرسد:

" در بسیاری بلکه در اکثر کشورهای اسلامی نیروهای حکومتی و نهادهای نزدیک به دولت، مدارس دینی و گروه‌های شورشی، تکیه بر اسلام را پیش می‌کشند؛ هنگامی که بر مردم خود ستم روا میدارند، زنان را مورد تبعیض قرار میدهند و دگراندیشان، دگرباوران و دگرباشان را تعقیب میکنند و فراری می‌دهند و کشتار می‌کنند: با تکیه بر اسلام، زنان را در افغانستان سنگسار می‌کنند، در پاکستان شاگردان مدارس را یکجا می‌کشند، در نیجریه صدها دختر را به بردگی می‌گیرند، در لیبی مسیحیان را سر می‌برند، در بنگلادش بلاگرها را با تیر می‌زنند، در سومالی بازارها را بمباران میکنند، در مالی صوفیان و نوازندگان را به قتل می‌رسانند، در عربستان سعودی منتقدان حکومت را به صلیب میکشند، در ایران برجسته‌ترین آثار ادبی روز را قدغن می‌کنند، در بحرین به شیعیان ستم روا می‌دارند و در یمن شیعیان و سنیان را به جان هم می‌اندازند".

در مورد افغانستان می گوید زنان را در آنجا با تکیه بر اسلام سنگسار می کنند. در مورد پاکستان می گوید شاگردان مدارس را یکجا می کشند. در مورد نیجریه صدها دختر را به بردگی می گیرند، در بنگلادش بلاگر ها را با تیر می زنند، درمالی ... و در عربستان منتقدان حکومت را به صلیب می کشند... اما و اما وقتی بالاخره در آن شلوغ بازار نمی تواند از ایران چشم پوشی کند، همه ی جنایت های قدیم و جدید و ترورهای دولتی متعدد در چهار گوشه جهان، اعدام بهائیان و مسیحیان و مرتدان و دگر اندیشان و حتی بیش از هفتصد مورد اعدام تا لحظه ی سخنرانیش توسط دولت روحانی و فتوای قتل سلمان رشدی و فتوای کشتار هزاران زندانی سیاسی از طرف خمینی را به قول آلمانی ها زیر فرش می زند و برای خالی نبودن عریضه ،به این بسنده می کند که در ایران برجسته ترین آثار ادبی روز را قدغن می کنند! مخاطب بی خبر از همه جا فکر می کند این رزیم مامانی و تو دل بروی جمهوری اسلامی همه ی آزادی ها را رعایت می کند ، فقط یک عیب مختصرش این است که برجسته ترین آثار ادبی روز را قدغن می کند! که البته این هم با هشدار آقا نوید بر طرف خواهد شد!

نوید کرمانی در جای دیگر، سرکوب مداوم و بی وقفه زنان ایران به جرم بدحجابی و قوانین ظالمانه رژیم آخوندی علیه حقوق زنان را ندیده می گیرد و به خاطر می آورد که در زمان پدر بزرگش، رضا شاه با چکمه وارد صحن آرامگاه معصومه در قم شده و یا در سال 1315 به فرمان رضا شاه در خیابان ها چادر را به زور از سر زنان بر می داشتند.( احتمال دروغ بودن خاطره اول بسیار زیاد و دروغ بودن فرمان رضا شاه قطعی است. رضا شاه هرگز چنین فرمانی نداده است .)

من اسم این برخورد را می گذارم طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی در سبک و سطحی ویژه که عوامل و عناصروابسته به حاکمیت آخوندی بفهمند و بگیرند ولی مخالفان و معارضان حاکمیت آخوندی شاید از کنارش بی توجه رد شوند و طرفداران باند ها و جناح بندی های داخل نظام مثل روحانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی ، بگویند ؛ به این نمی گویند اعتبار دادن به حاکمیت آخوندی و پشتیبانی از آن و تو داری بی سند به نوید آقا انگ و تهمت می زنی و انگ و تهمت زدن عمل زشتی است!

نوید کرمانی در ادامه سخنرانیش مواضع رسمی رژیم جمهوری اسلامی در رابطه با عربستان سعودی و مصر را برجسته می کند و آنها را باعث و بانی ایجاد و گسترش امثال داعش معرفی می نماید و به احتمال زیاد بطور عمد از این طریق به پنهان سازی نقش حاکمیت آخوندی درایجاد گرو ه های تروریستی ـــ از جمله مهم ترین و شناخته شده ترینشان؛ حزب الله لبنان ـــ و عملکردشان در توسعه تروریسم می پردازد. نوید کرمانی در این مسیر حتی از این هم پروا ندارد که ایستادگی رئیس جمهوری فعلی مصر در برابر یکی از بنیادگرا ترین جریان های اسلامی یعنی اخوان المسلمین را زیر ضرب انتقاد ببرد و عملا همان حرفی را بزند که سران جنایتکار جمهوری اسلامی می زنند.

من اسم این حرکت را می گذارم طرفداری از رژیم جمهوری اسلامی در سبک و سطحی ویژه که عوامل و عناصروابسته به حاکمیت آخوندی بفهمند و بگیرند ولی مخالفان و معارضان حاکمیت آخوندی شاید از کنارش بی توجه رد شوند و طرفداران باند ها و جناح بندی های داخل نظام مثل روحانی و خاتمی و میر حسین موسوی و کروبی ، بگویند ؛ به این نمی گویند اعتبار دادن به حاکمیت آخوندی و پشتیبانی از آن و تو داری بی سند به نوید آقا انگ و تهمت می زنی و انگ و تهمت زدن عمل زشتی است!

________________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.