تاریخ انتشار :10.03.2016 خط امام در خط رسمی ! اژدر امیری
" مظفر عزیز ! نامه استعفای شما را خواندیم . ما این استعفا را نمی پذریم . ما با تو وداع نخواهیم گفت ، ما رفتن و استعفای شما را به رسمیت نمیشناسیم ....، ما شما را رها نخواهیم کرد . با هر بحث و اختلاف در این یا آن تاکتیک ما مظفر محمدی را در کنار خود داریم و به وجودش امید بسته ایم ، مظفر عزیز حتی اگر دست رد به سینه ما بزنید ، ... " گوشه هایی از نامه " عاشقانه " چهار عضو کمیته مرکزی به مظفر محمدی ، عضو کمیته مرکزی زه وار در رفته . آخ از دست این عشق ، پدر و مادر عشق بسوزد ، عشق برای سلامتی " عقل " زیان آور است . پاسخ عضو کمیته مرکزی زه وار در رفته : " حزب حکمتیستی که تا دیروز من عضوش بودم ، از خیلی وقت پیش و اکنون ابزار این مبارزه طبقاتی نیست . " ( اعتراف به گناه ! ) " رفقا ! راه دوری نمیرم . " " اطمینان دارم که در مسیر تلاش برای ساختن چنان حزب و جنبشی ، تنه ما به تنه همدیگر خواهد خورد . " البته چند هفته بعد ، بعد از کلی قر و قمیش و ناز و کرشمه و ادا و اطوار های معمول بین عشاق برای عزیز تر شدن ، آقا مظفر معروف به اسپارتاکوس محمدی ترجیح میدهد در همان مسیری تلاش کند که " از خیلی وقت پیش و اکنون ابزار این مبارزه طبقاتی نیست " ! و در جمع عشاق بودن را به سلامتی عقل ترجیح میدهد .
سئوال اینکه : " بزرگ شدی دوست داری مثلن چه کاره بشی ؟ " ، سئوالی است آشنا و مربوط به دوران کودکی و نوجوانی ، و احتمالن شنیده اید و یا خوانده اید که مثلن فلان شخصیت معروف از کودکی و نوجوانی دوست داشته مثلن فضانورد شود ، یکمرتبه دست سرنوشت او را به بازیگری سینما کشاند . جناب اسپارتاکوس محمدی هم از کودکی و نو جوانی دوست داشته مثلن شناگر قابلی شود و در آب های پاک و عمیق کمونیستی شناگری کند ، یکمرتبه دست سرنوشت او را به شناگری و دست و پا زدن در فاضلاب امام کشاند ؛ دوست داشت مثلن از خارج کشور برود و در ایران ، در تهران میخ کمونیسم را بکوبد ( حالا کی بره اینهمه راه دور را ، " راه دوری نمیرم " ) ، ناگهان دست سرنوشت او را به کوبیدن میخ امام در غرب ، در آمریکا و کاخ سفید کشاند . مثل این بهمن شفیق که در دوران کودکی و نوجوانی دوست داشت مثلن انترناسیونال بشود و سال دو هزار را سال انترناسیونال بنامد ، یکمرتبه دست سرنوشت (بدون اینکه خودش بفهمد) چند سال بعد او را به سخنگو " غیر رسمی " و سمپاتیزان بیت رهبری و رئیس جمهور امام زمانی کشاند . یکمرتبه شد سمپاتیزان ناسیونال شوونیسم پوتینی – دوگینی ! ، دست سرنوشته دیگه ! کاریش نمیشه کرد ! Die Weltgeschichte als Weltgericht تاریخ جهان بعنوان داور جهان . و عجب داور بیرحمی ! عضو کمیته مرکزی زه وار در رفته اصرار عجیب و احمقانه ای دارد ، اصرار اینکه ایشان ضد رژیمی نیستند ! اگر رژیم هزاران هزار انسان دیگر را بگیرد و ببندد و شکنجه کند ، اگر هزاران هزار انسان دیگر را حلق آویز و تیر باران کند ، هنوز هم دلیلی " قانع کننده " برای ضد رژیمی بودن آقا مظفر نیست . آقا مظفر ضد ضد رژیمی هاست ! و ضد ضد رژیمی ها یا خود رژیم است ؛ خود " رجل " حکومتی است ؛ یا خط امامی است بدون پست و مقام حکومتی و بنابراین بدون جیره و مواجب . ایشان آنقدر ضد ضد رژیمی ها و بویژه چپ های ضد رژیمی است که در ماجرای برجام حتی میتوان " لکه های " اشک اش را در نوشته اش " برجام ، برگه ی دیگر قلدری آمریکا " بخوبی دید و از تضعیف جمهوری اسلامی بوسیله چپ های ضد رژیمی چقدر خشمگین ! ژورنالیسم داخلی به این اشک ریزان که مبادا جمهوری اسلامی با برجام تضعیف شود ، میگویند " دلوا پسان " ! بخوانید " درد " دل اسپارتاکوس را : " اپوزیسیون جمهوری اسلامی بخصوص در جناح چپ و حتی آن بخش که خود را کمونیست و طرفدار طبقه کارگر میداند ، از فرط ضد رژیمی گری چشمان خود را بر خطر دخالتهای آمریکا در مسایل جهان و علیه بشریت بستند . به این امید که سیاست تهدید و تحریم ، جمهوری اسلامی را به زانو در آورده و یا حداقل تضعیف میکند . " " اپوزیسیون ضد رژیمی ایران عقبمانده تر از مردم متوهم ، برجام را یک پیروزی برای خود و در جهت تضعیف جمهوری اسلامی قلمداد کردند . اما در واقع برجام ، پیروزی قدر قدرتی آمریکا و باز گذاشتن دست جنایتکارانه ی دولت کنونی و دولتهای آتی آمریکا و متحدینش در تخریب بیشتر این و آن گوشه جامعه مدنی و انسانی در ایران و جهان است . "
" از زاویه منفعت بشریت " جمهوری اسلامی تحت هیچ شرایطی نباید بوسیله چپ های ضد رژیمی و بخصوص بخش کمونیست و طرفدار طبقه کارگر تضعیف شود ! زیرا در ایران " جامعه مدنی و انسانی " برقرار است ! نمایندگان امام ایشان رفتند با آمریکا و دیگران نشستند و برخاستند و برجام را بیرون دادند و میخواهند عملی کند ، که راز دوام و موفقیت اش در ستاره های دور دست نوشته شده ، اما با این حال تقصیر این چپ ضد رژیمی و بخش کمونیست اش است که تصویر یک جمهوری اسلامی ضعیف شده را به جامعه میدهد ! مردم به حرف های این چپهای ضد رژیمی هیچی نفهم گوش نکنید ، به اینان که نان را به نرخ روز میخورند گوش نکنید ! به من گوش کنید که نان را به نرخ دیروز ، به نرخ امام " هر چه فریاد دارید سر آمریکا بکشید ، امریکا دشمن اصلی است " ، به این نرخ هم می خرم و هم میخورم و نیز در مقام فروشنده ، میفروشم ! گوش کنید به خرنده ، خورنده ، فروشنده نرخ امامی – دیروزی : " خدایا چی میشد ، خمینی زنده میشد ! "
" کمونیست های طبقه کارگر در سرتاسر جهان می بایست یک صدا علیه قلدری و دخالتهای امپریالیستی و قدر قدرتی بورژوازی آمریکا و متحدین اسرائیلی و غربی اش برخیزند . " " اگر طبقه کارگر ایران بعنوان طبقه صاحب جامعه ابراز وجود می کرد و در صحنه حضور داشت ، اولین فرمانش به آمریکا و اسرائیل و متحدینش این بود که دستتان از دخالت در جامعه ما کوتاه ! "
اسپارتاکوس پس از آنکه کسانی را بدلیل سرود انترناسیونال خواندن محکم زد بر دهانشان و پس از آنکه دهان چپهای ضد رژیمی بخصوص بخش کمونیست اش را حسابی سرویس کرد ، حال در مقام مظفر الدوله " من دولت تشکیل میدهم " ، دولت اش را تشکیل و فراتر از آن ، از سوی کارگران فرامین عهد امامی (نرخ دیروزی ) اش را نیز صادر میکند . برای صدور چنین فرامین اولیه ای یا بقولی وصییت نامه جدید Neue Testament " مرگ بر شیطان بزرگ " ، مرگ بر رژیم اشغالگر قدس " ، اصلن نیازی نیست که عضو زه وار در رفته رمانتیک گونه به آینده سفر کند و از سوی طبقه صاحب جامعه فرمان صادر کند ، بدون شک ایشان باید سفر کند ، زیرا کوبیدن میخ امام در غرب و آمریکا و اسرائیل شدنی نیست ، اما نه برای کوبیدن میخ کمونیسم ، بلکه برای دفاع از میخ امام در تهران و بقولی برای دفاع از وصییت نامه قدیم Alte Testament در مقابله با چپ های ضد رژیمی ، بخصوص بخش کمونیست و طرفدار طبقه کارگر ، زیرا میخ کش ها یعنی اکثریت جامعه و بنابراین کارگران و محروم تر از کارگران دارند خودشان را آماده میکنند تا میخ امام را از در و دیوار و از کل جامعه بیرون کشند و به سطل زباله تاریخ بریزند . وصییت نامه جدید مظفر الدوله چیزی نیست جز وصییت نامه قدیم امام در شکل امروزی ، در سال دو هزار و شانزده . برای اطمینان بیشتر ، بیشتر بخوانید : " خدایا چی میشد ، پنجاه و هفت دوباره زنده میشد ! "
" پیام کمونیسم کارگران ، همیشه و امروز ، همان پیام تاریخی و انسانی مارکس " کارگران جهان متحد شوید " است . این تنها راه چاره ی طبقه کارگر جهانی و کل بشریت در مقابل قلدری بورژوازی بین المللی و در راس آنها قدر قدرتی آمریکا است . تنها با عملی شدن پیام ، خطر مرگبار دخالتهای قلدارنه بورژوازی حاکم در آمریکا و اسرائیل و غرب از سر بشریت برداشته خواهد شد . با رفع این خطر نیروی عظیمی از طبقه کارگر و زحمتکشان در هر کشور برای تعیین تکلیف با بورژوازی کشور خود آزاد خواهد شد . "
آشنا نیست ؟ شما را به پنجاه و هفت بر نمی گرداند ! خب حالا یک تضاد عمده داریم و آنهم " تضاد خلق و امپریالیسم " ، و بعد هم یک تضاد اصلی و آنهم " تضاد کار و سرمایه " ! بطور مرحله ای و درست باید اول تضاد عمده را حل کرد ، به این شکل ، پس از آنکه کل بشریت ، بشریت آمریکا و غرب و اسرائیل را به دریا ریخت ، بعد اگر وقتی باقی ماند و طبقه کارگری وجود داشت و اصلن حال و حوصله مبارزه داشت ، آنوقت انرژی عظیمی از طبقه کارگر و زحمتکشان آزاد میشود تا به تضاد اصلی کار و سرمایه بپردازد ! خب حالا تو چی میگی بورژوازی خودی ؟ حرف حسابت چیه ؟ از امروز دیگر اسپارتاکوس آمده تا طبقه کارگر و زحمتکش خودی را رها کند ! هر چه در این فاصله زمانی که ما ( کل بشریت ) مشغول رفع خطر و مبارزه با آمریکا و اسرائیل و غرب بودیم و به توی خودی کاری نداشتیم ، دیگر بس است ، حالا دیگر وقت مبارزه با تو و تعیین تکلیف با تو است ! اینکه نویسندگان آن نامه عاشقانه با این هذیانات الوداع و تعیین تکلیف خواهند کرد ، اینکه این خط را رها و از کنار خودشان دور خواهند کرد یا نه ! مسئله ایست کاملن خصوصی و درونی بین عشاق ! در بیرون و بطور عام اما به این " خط " می گویند : خط امامی
کاغذ ها صبورند ، و چپ ضد رژیمی و بخش کمونیست اش نیز صبورتر !
اژدر امیری . 09.03.2016
سایت آزادی بیان : مظفر محمدی ( برجام ، برگه ی دیگر قلدری آمریکا ) .
_________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد