مقاله

 

 

لنینیزم و "دموکراسی درون حزبی" بحث شماره ٤۱ از سری نقد لنینیزم

سعید صالحی نیا
 

Salehinia@aol.com


مقدمه:


زمانی که بیش از دو سال پیش من بحثهای نقد لنینیزم را از موضع کمونیزم کارگری شروع کردم توضیح دادم که این سری بحثها ادامه خواهد داشت. هم از این جهت که این نویسنده بطور حرفه ای کار نویسندگی نمی کند و اولویتهای متفاوتی باعث می شود بحثها مرتب دنبال نشود و هم زوایای متفاوتی که بنا به شرایط زمانی برای خودم بیشتر باز می شود و کمک می کند برگردم و به لنینیزم مراجعه کنم.


خواننده گرای احتمالا خوب می داند که من ریشه های ضعف کمونیزم ایرانی را بخشا حداقل در این می بینم که چسبندگیش به لنینیزم آنهم بطور اسطوره ای و جهان سومی باعث شده که لنین برایش بشود یک تابو و سنتهای لنین هم برایش حکم اصول دینش باشد و رفتارهای سیاسی و فرهنگی دور این نگاه تاریخی ساخته شود که محکوم بوده و هست که نه تنها از درک واقعیات سیاسی محروم بماند بلکه در عرصه نبرد واقعی اجتماعی هم خریداری نداشته باشد!


نکته مهم دیگر ، اینست که طی بحثهایم روشن کردم که لنین و سیاستهایش در زمان قبل از به حکومت رسیدنش با دورانی که حکومت را رسما بدست گرفت ، بسیار متفاوت است. این "افسون قدرت" همان با لنین کرد که با سایر قدرتمداران.هر قدرتمداری در تاریخ برای توچیه دیکتاتوریش به ایدئولوژی یا مذهبی آویزان شد و لنین هم تابع همان قانون بود و برای اعمال دیکتاتوری جهت حفظ قدرت سیاسی، از خودش مارکسیزمی ساخت و حزبی دور خودش سازمان داد و ارتشی و بتدریج بر علیه همه آن برخواست که قبل از پیروزی انقلاب اکتبر وعده داده بود!


لذا مهمترین درس تاریخ لنینیزم را من این می دانم که مکانیزم قدرت متمرکز ، خودش عامل اول بازتولید دیکتاتوریهاست.وقتی جامعه بطور واقع از بیان نظرش و اعمال قدرتش محروم شود ، دیگر فرق نمی کند کی و با چه نیاتی در قدرت است! دیکتاتوری و سرکوب مردم ، قانون است. لنینیزم را من تایید این حکم عمومی تاریخی می دانم و در مقالات گذشته ام هم بصورت اثباتی و هم بصورت پاسخ به نقدهای خودم (1و2) لنینیزم را در عرصه های مختلف از جمله موضوع آزادی بیان و تشکل مخالف، سازماندهی اقتصاد سوسیالیستی، فروپاشی نظام تولید و قحطی های مرگ بار و سرانجام کشتار رهبران کارگری مثلا در کرونشتاد بررسی کردم.


در این مقاله بخش دیگری از لنینیزم را در عمل مورد بررسی قرار می دهم. موضوع متد برخورد لنین بعد از فدرت گرفتن ، نسبت به مخالفین درون حزبش:


(1)وضعیت حزب بلشویک بعد از انقلاب اکتبر، تضاد بین وعده ها و عملکرد واقعی


قبل از پیروزی انقلاب اکتبر، لنین و همفکرانش وعده می دادند که قرار است حکومت شورائی بسازند.وعده دادند که شوراهای کارگران و دهقانان و سربازان روسیه بعد از انقلاب را رهبری می کنند. قرار بود حزب کمونیست لنین نظارت کنند بر روند انقلاب و فعالینش درون نهادهای کارگری و دهقانی و ارتش ، "پیشروان" راه سوسیالیزم بشوند.


مثل بسیاری دیگر از "قرارها" در تاریخ ، بعد از سرنگونی تزار ، حزب لنین تبدیل شد به ستون اصلی حکومت. شوراها شدند دنباله روی حزب و منتخبین شوراها باید از فیلتر حزبی رد می شدند که به سرعت بقیه احزاب را هم ساکت کرد و برچید . بهانه هم این بود که "ضد انقلاب داخلی و خارجی" هستند و باید انقلاب را اینجوری "جفظ کرد"!


حزب لنین قبل از پیروزی انقلاب متشکل بود از پیشروان و آزادیخواهان که از جان خود مایه می گذاشتند و دنبال آزادی بودند.(بگذریم از آزادی چه می فهمیدند!). درون اون حزب لنین تبلیغ آزادی بیان می کرد و حتی تاکیید داشت که گرایشات مختلف می توانند باشند و حرفشانرا بزنند. در آستانه انقلاب حزب لنین حزب با گرایشات مختلف بود و اون گرایشات تحمل می شدند.


انقلاب اکتبر که پیروز شد ، حزب لنین تبدیل شد به ابزار اصلی حکومت کردن.شوراها و ارتش سرخ و بعدا سازمان اطلاعات "انقلاب" همگی زیر نظارت حزب در آمدند.مردم روسیه بخوبی حس کردند که آدم حزبی "از ما بهتران" است و برای پیشرفت اجتماعی بهتر است عضو حزب بود!نردبان پیشرفت اجتماعی و طبعا محل ورود شارلاتانها و فرصت طلبها و گاها بوروکراتهائی که قبل از انقلاب ، پروقیچی های خکومت تزاری بودند!


سال اول و دوم بعد پیروزی انقلاب اکتبر، ضد انقلاب سازمان یافت و نبردهای سازمان یافته برای سرنگونی حکومت لنین با کمک امپریالیستها عوج گرفت.لنین توسط فعالین گرایشات چپ آنارشیست مورد سوء قضصد قرار گرفت و در سال 1919 رسما "ترور سرخ" اعلام شد و سازمان امنیت روسیه بساط تمامی احزاب را بجز حزب کمونیست تخته نمود. مدعی بودند که راه مبارزه با ضد انقلاب اینست که مخالفان خفه شوند سانسور شوند و تبعید شوند.ابتدا مخالفان را سرمایه دارها و کولاکها می نامیدند بعدها کارگر و روشنفکر و رهبران شوراها را هم بنام "نوکران و جاسوسان بورژوازی" مورد هدف قرار دادند. شورشهای ضد حکومت لنین از سالهای 1919 شروع شد و سالهای 1920 و 1921 روند متمرکز شدن قدرت و بیرون انداختن مخالفان بلشویکها تبدیل به روند قطعی شد.


(2) اهمیت کنگره دهم حزب کمونیست شوروی و تصویب پیشنها دلنین برای منع قانونی مخالان در حزب و اخراج آنها:


همزمان با چرخش عمومی حکومت شوروی از حکومتی که وعده آزادی و برابری می داد به حکومتی که بدنبال متمرکز کردن قدرت بود و سرکوبهای کارگران و دهقانان را در سراسر روسیه دستور روز قرار داده بود.حکومتی که دیگر یادش هم نمی آمد که قرار بوده "قدرت بدست شوراها" باشد! نقش حزب لنین به یم دستگاه سرکوب و ساختن ایدئولوژی سرکوب و مغز شوئی و پروپاگاند تقلیل یافت. کمونیستهای آزادیخواه بتدریج منزوی می شدند و آدمهائی مثل استالین عروج پیدا می کردند.فرصت طلبها و شارلاتانها که حزب را نردبان قدرت یافته بودند بساط جنگ روانی بر علیه ازادیخوهان را تشدید کردند و جناح بندیهای طبیعی حزب که سابقا آزادانه حداقل حرفشان را در جلسات می زدند رسما مورد ضرب قرار گرفتند.


کنگره دهم حزب کمونیست شوروی در غیر قانونی کردن فراکسونهای مخالف لنین اسناد رسمی متتشر کرد و لنین اعلام نمود که وقت آننست که مخالفان حکومت از حزب اخراج شوند. قرار اخراج مخالفان و غیر قانونی شدن فراکسیونهای مخالف زیر نظر لنین و تروتسکی و استالین به دقت دنبال می شد. کنگره دهم پایه قانونی بقدرت رسیدن استالین را هم فراهم کرد چرا که همین قانون منع فعالینت مخالفین و فراکسیونهای مخالف به باندهای پلیسی درون حزب بهترین ابزار را داد که راه استالین را برای کسب قدرت بعد لنین هموار کنند.(3)


(3) توجیه لنین برای سرکوب فراکسیونهای مخالف درون حزبی و اخراجهای جمعی:


توجیه لنین و همفکرانش این بود که حزب کمونیست الان ستون حکومت شوروی است.لذا مخالفت با آن یعنی مخالفت با دولت "انقلابی". هرگونه تلاش بر علیه سیاستهای حاکم به این عنوان که "ضد انقلابی" است محکوم می شد و احراج از حزب کمترین مجازاتی بود که نصیب مخالفین می شد.


روند سرکوب مخالف که ابتدا بر علیه "بورژواها و کولاکها" اعلام شد در مدتی نزدیک به دو تا سه سال به نمایندگان ناراضی شوراها و دهقانان کشیدو در کنگره دهم حزب "لنینی" نوبت فعالین حزبی بود که با این حرکات بنام انقلاب مخالفت می کردند. همان حزبی که قرار بود تسهیل کننده انتقال قدرت بدست شوراها باشد به ستون اصلی دستگاه سرکوب حکومت شوروی تنزل کرد.تبلیغگران حزبی در ارتش و شوراها ، "چشم و گوش " حکومت شدند و فضا آماده شد تا استالین و همکارانش که تا دوران انقلاب هم در میان آزادیخوهان معروفیتی نداشتند بشوند همه کاره حکومت لنینی!


(4) "سانترالیزم دموکراتیک" و عملکردش در میان احزاب لنینیست ایرانی:


همانطور که در مقالات قبلیم اشاره کردم، پدیده لنینیزم مثل هر فرآورده دیگر وقتی وارد فرهنگ چهان سومی ایران می شود تازه به عقب افتادگی و نخ نما شدن ثانویه دچار می شود. این شرقی گری و اسطوره سازی ، آنچه لنینیزم را در روسیه به شکست کشانید ، تازه برداشت و تقدیس کرد و نفهمیده هم تکرار کرد و هم "توسعه اش داد"! مذهبیش کرد و این شد که لنینیزم ایرانی مثل شیعه گری در مقابل اسلام،خودش را از لنینیزم سایر کشورها هم متمایز کرده است!


همه فعالینی که در یک سازمان چپ دورانی فعالیت کرده اند این بربریتی که بنام سانترالیزم دموکراتیک بهشان فروخته شد دیده اند و همین روست که بسیاری از فعالین چپ دیگر حوصله فعالیت در احزاب و سازمانهای چپ را ندارند!


می گفتند که سانترالیزم دموکراتیک یعنی هر کس می تواند حرفش را بزند اما همه دنبال رهبری بیفتند که ؟ حزب بتواند لنینی باشد و مثل لنین قدرت را بدست بگیرد! در عمل اینها فقط مهملاتی بود برای خاموش کردن صدای مخالف و از رهبری یک "اسطوره دست نیافتنی" ساخت که قابل نقد کردن نیست و اگر نقد شد، "احراج باید گردد" و بیچاره اون فعال احراجی هم درست مثل اینکه از بهشت خداوندی به بیرون پرتاب شده، شرم می کرد و در کمونیست بودن و آزادیخواهی خودش هم دیگر مطمئن نبود!


تاکتیکهائی مثل "تحریم"، اتهام زنی امنیتی، نوکر امپریالیزم نامیدن، لیبرال نامیدن، به همان شکلی که در ادبیات لنین از مخالفانش "مرتد" می ساخت تقلید می شد. و همه اینها توجیه شرعیش این بود که "مثل لنین می خواهند قدرت را بدست بگیرند"! البته دیدیم که عملا همه این احزاب "لنینیست" بدردی نخوردند و نخواهند خورد!


(5) نتیجه واقعی سیاستهای سرکوب لنینیستی درون حزبی چه بود؟


همانطور که سرکوب در جامعه لنین و لنینیزم را بتدریج از مرکز انقلاب به مرکز ضد انقلاب حرکت داد و استالینیزم هم میخ اخر به تابوت حکومت شوروی شد، سرکوب داخل حزبی هم حزب لنین را از بهترین کادرهایش بتدریج محروم کرد.عنصر نوآوری و خلاقیت جایش را به فرهنگ چاکر پروری و جاسوس بازی و بادمجان دور قابچینی تنزل داد و همه اون ادعاهی زیبای قبل انقلاب اکتبر حتی در زمان زندگی لنین چنان نقش بر آب شد که لنین در سال 1924 خودش اعتراف کرد که حکومت سرمایه داری دولتی ساخته است! حکومتی که بر پایه نظام پلیسی و حکومت تک حزبی تمام زوایای زندگی مردم روسیه را در چنگال گرفت و پروپاگاندای سطحی و ایدوئولوژیک جای همه اون وعده های زیبای انقلاب اکتبر را گرفت.


جامعه شوروی پذیرفت که بخاطر همان لقمه نانی که دستش می دادند خاموش بماند و ادای حمایت از رهبران بزرگ در آورد و از درون خودش را بخورد و تهی کند. چندین دهه بعد وقتی دیوارهای حکومت دیکتاتوری شوروی شکسته شد، جامعه ای بدبخت جامعه ای سرکوب شده و بی هویت "حزبی دروغین" با ادمهائی پلاستیکی و نوکر صفت و جاسوس و فرصت طلب، میوه های تلخ درختی بودند که لنینیزم در روسیه کاشت.


حالا هنوز عده ای از کمونیستهای ایران سینه برای این تاریخ می زنند.منتقدین این تاریخ را به "تکرار تبلیغات راست" متهم می کنند! آب در هاون می کویند ! دنیای دیگریست.هر قدر اینها به لنینیزم بیشتر می چسبند جامعه اینها را بیشتر طرد خواهد کرد.جامعه ایران با اینهمه سرکوب و دیکتاتوری هرگز زیر بار این سینه زنان لنینیزم نخواهد رفت!

منابع دیگر:
(1)سعید صالحی نیا: یکسال و نیم بعد از شروع نقد لنینیزم از موضع کمونیزم کارگری
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=33542
(2)سعید صالحی نیا:نمونه ای دیگر از استیصال لنینیستها در مناظره فکری , در حاشیه “نقد” دیر رس علیرضا بیانی
http://www.azadi-b.com/arshiw/?p=38040
(3)منابعی در مورد روند سرکوب داخل حزبی از مقطع کنگره دهم حزب کمونیست در سال 1921
1)Ban on factions in the Russian Communist Party
http://en.wikipedia.org/wiki/Ban_on_Factions

2) 1921: Tenth Party Congress


http://www.soviethistory.org/index.php?page=subject&SubjectID=1921tenth&Year=1921

3) “The internal factions have been struck down.” Thermidor in the Russian Revolution

http://www.permanentrevolution.net/entry/3279

4) The Russian Revolution(Sheila Fitzpatrick)
http://books.google.com/books/about/The_Russian_revolution_electronic_resour.html?id=adj8O_fuBusC
5) Rise of Joseph Stalin
http://en.wikipedia.org/wiki/Rise_of_Joseph_Stalin
 



_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد