مقاله

 

 

تاریخ انتشار :07.04.2016

شروعی بد !

hoshyaresmaeil@live.com

 

سال جدید میلادی شروع بدی برای من داشت . سال میلادی 2016 زخمی قدیمی سر باز کرد ، با درد و خطر در قسمت گردن و نخاع . نیمه های ژانویه رفتم اتاق عمل و بیهوشی . 2 روز بعد هنوز گیج بودم که خبر فوت عباس را در لندن خواندم . مثلا به خودم تسلی میدادم که این بخشی از روند طبیعت است و روزی یک میلیون نفر میمیرند و بیشترش به دنیا میآیند و این چرخه طبیعت....ولی فایده نداشت . من با عباس سالها و از نزدیک زندگی کرده بودم .

 

 

حدود 10 روز بعد از عمل ، هنوز ذهن مشغول هضم رفتن عباس است که درد در قسمت کمر و از جایی دیگر شروع شد ، خیلی زود درد آنقدر شدید میشود که عباس و گردن یادم رفت و چسبیدم به تخت و دارو . دنیای سیاست و تیترها دیگه برایم چیزی نداشت . گفتن از این 2 ماه راحت نیست . لحظاتی که فقط باید برای حس آن درگیرش شوی . با درد نفس کشیدم و یک حُسن تنهایی شاید این است که راحت ناله میکنی...2 بار هم خودم را کشان کشان رساندم اورژانس....و هر دو بار داروها عوض شد و مقدارش بیشتر ...حالا و در جمع بندی به نظرم میاد جنس این دو ماه درد با همیشه فرق میکرد . ولی دوستم نظرش این نبود و گفت : جنس درد با هر میزانی فرقی با گذشته نمیکند ولی تو وارد نیم قرن بعدی شدی و به دلیل فرسودگی های مختلف قدرت و طاقت سابق را نداری !

 

 

مواقعی که درد وارد شوری حسینی میشد به زدن خودم فکر میکردم ، ولی انگار جرات نداشتم و یا هنوز امیدوار بودم که این درد تمام میشود و کمی هم نگران....که اگر کار به هر دلیل عجله یا عصبانییت درست پیش نرود و تمام نکنم و فقط دردها بیشتر شود....اینها از ذهنم میگذشت و فقط لحظاتی که درد کمی آرام میشد دلم برای تمام جزئیات زندگی تنگ میشد....

 

 

بالاخره دکتر جراح به شکل اورژانس یک هفته بعد از نوروز 1395 دوباره عمل کرد ، راستش از جراحی و تمامی طبعات روحی و جسمی آن خوشم نمیاد ولی این بار واقعا خوشحال بودم و از خوشحالی یادم رفت که به جراح یادآوری کنم در 1995 در زوریخ خراب عمل کردند و حالا مراقب باشد....ولی در ذهنم بود که اولا 20 سال از آن زمان گذشته است ، تکنولوژی در این 20 سال ساکن نبوده است ، نسلی که امروز تیغ جراحی به دستش است قطعا کیفی تر از 20 سال پیش است....

 

 

مطابق نظر جراح عمل خوب انجام شد و تنها دلیل هم برای من تمام شدن آن درد لعنتی است . هنوز درگیر دوران نقاهت هستم و نگران بازگشت دردی که انگار بالای سرم مثل عقرب در کمین و حمله است ، که این بار خبر فوت عباس تموچین را شنیدم . میدانستم تسلی دادن فایده ندارد . مجموعه روند 3 ماه گذشته در تمام زمینه های جسمی و روحی ، شگفت زده ام کرد و تا حدود زیادی واقع بین...

 

 

فعلا خوشحالم که آن درد بد سابق را ندارم ، هر چند کمی ضعیف و محدود و کلا داغونتر....

 

 

 

 

 

 

اسماعیل هوشیار

06.04.2016

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد