مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 20.10.2015


یک کارشناس وزارت اطلاعات مطرح کرد


به گزارش خبرگزاری فارس، یک کارشناس وزارت اطلاعات که بیش از ۳۰ سال در پرونده مجاهدین خلق مسئولیت داشته، در گفت‌وگویی اطلاعاتی جدید درباره این سازمان از ابتدای انقلاب تاکنون بازگو کرده است؛ از جمله ارتباط سازمان با عراق از سال ۵۷، نقش آن در انفجار هفتم تیر ۶۰ در دفتر حزب جمهوری اسلامی، ازدواج مسعود و مریم رجوی، عملیات
فروغ....

طبق نظر این کارشناس پرونده مجاهدین خلق، رخدادهای ۳۰ خرداد ۶۰ نه یک قدرت‌نمایی صرف سازمان که با هدف براندازی بوده است. او درباره نقش م
جاهدین خلق در انفجار هفتم تیر ۶۰ گفته است: «در مورد گروه‌های چریکی و برانداز هیچ‌گاه سند در اختیار شما نیست و کسی مسئولیتی را به عهده نمی‌گیرد. در واقع امکان عملی ارائه سند وجود ندارد. مگر هفتم تیر را سازمان رسماً به عهده گرفت؟ آن‌ها به آن انفجار می‌گویند خشم خلق. سند ما درباره فعالیت‌های گروه‌های چریکی، افراد دستگیرشده از رده‌های مختلف هستند که باز هم به دلیل عدم گردش اطلاعات در این سازمان‌ها از سویی و طبقه‌بندی اطلاعات بین سطوح مختلف از سوی دیگر، لزوماً نمی‌توان اطلاعاتی از آنان به دست آورد. اما در نوار موسی خیابانی که حدود یک ماه قبل از مرگش منتشر شد و همین‌طور در جمع‌بندی یک ساله رجوی، به طور غیرمستقیم به عملیات هفتم تیر یا «عملیات بزرگ الله‌اکبر» اقرار کرده‌اند و از آن به عنوان عملیاتی که رژیم را بی‌آینده کرد، یاد کردند.»

او ازدواج مسعود رجوی با مریم را با فرقه‌ای شدن این سازمان مرتبط می‌داند و می‌گوید: «در سال ۶۳ و قبل از آنکه مسعود رجوی با مریم  ازدواج کند، اعضا با موضوعی مواجه شدند که ماهیت سازمان را تغییر می‌داد؛ آنان باید یا سازمان را انتخاب می‌کردند یا رجوی را. البته کل این جریان را خود رجوی طراحی کرده بود تا در نهایت به نتیجه مورد نظرش برسد.

داستان از این قرار بود که سازمان مجاهدین بعد از پایان جنگ ایران و عراق ، با یک استراتژی مرده تلاش کرد تا نتیجه بن بست بیرونی را با روشهایی درونی حل کند . شبیه به انقلاب فرهنگی مائو در چین ! رفته رفته افراد به سمت رجوی می‌روند. در این نشست که به «نشست اقرار» معروف است، اعضای مرکزیت را جمع می‌کنند و می‌گویند رجوی که اعتراف کرد، شما هم بیایید و اعتراف کنید. افراد اعترافات گوناگون می‌کردند که بعدها این نشست‌ها در کل سازمان تحت عناوین «نشست‌های انقلاب ایدئولوژیک» و «نشست‌های انقلاب علیه خصلت‌های خرده بورژوازی» و مانند آن ادامه پیدا کرد.

 این موضوع تا بعد از فروغ و نشست «تنگه و توحید» هم ادامه پیدا می‌کند که در این نشست افراد اعتراف می‌کنند که خط، اشکال نداشته و اشکال در باور آن‌ها بوده است. سازمان با این انقلاب‌ها خود را حفظ می‌کرد که مهم‌ترین آن «انقلاب طلاق» بود. آن‌ها می‌گفتند هر تعلق خاطری به غیر از تعلق خاطر به برادر (که منظور رجوی بود) شرک است. در همه این سال‌ها سازمان مشغول ساختن جایگاه قدسی برای مسعود بوده است. برای همین هم می‌گوییم سازمان مجاهدین خلق یک فرقه است.»

این کارشناس ارشد وزارت اطلاعات با اشاره به اسنادی که از اردوگاه اشرف به دست آمده و مشخص شده که تعامل سازمان و دولت عراق از ابتدای پیروزی انقلاب وجود داشته است، برای اولین بار گفته که دستگاه اطلاعاتی جمهوری اسلامی از عملیات
فروغ ( مرصاد ) غافلگیر شده بود. عملیات مرصاد (و به تعبیر سازمان مجاهدین خلق فروغ جاویدان) در سوم مرداد ۱۳۶۷ یک هفته پس از پذیرش آتش‌بس جنگ ایران و عراق با شعار «امروز مهران، فردا تهران» آغاز شد.

به روایت این مسئول اطلاعاتی، «اعتراف می‌کنم که ما خط سازمان را می‌دانستیم اما از برنامه‌اش مطلع نبودیم و غافلگیر شدیم. ما برای فهمیدن این موضوع طراحی‌هایی کردیم و حتی در یکی از کشورها اطلاعات ذی‌قیمتی به دست آوردیم اما نتوانستیم جزئیات عملیات را متوجه شویم. در واقع وقتی کار از کار گذشت، موفق شدیم. از طرف دیگر، سازمان هم غافلگیر شد؛ چراکه باور نداشت ایران آتش‌بس را بپذیرد.»

پس از
فروغ فعالیت عملیاتی علیه سازمان تغییر شکل داد و «عملیات روانی» آغاز شد : «به واسطه اتفاقاتی همچون ریزش نیرو و انقلاب‌های متعدد درون سازمان، در حوزه عملیات روانی رشد بسیار خوبی داشتیم. از طرف دیگر جمهوری اسلامی این قدرت را یافت که ببخشد، اینکه درهای کشور به روی نیروهای برگشته و بریده از سازمان باز شد، خود نشانه تغییر در رویکرد بود. البته نه به این معنا که به سازمان اجازه داده شود بیاید و در کشور فعالیت کند. چارچوب کلی حفظ شد اما ذیل آن، تغییرات گسترده‌ای اتفاق افتاد. شاید آمار داده نشده باشد، اما نزدیک به ۲ هزار نفر به ایران آمدند، عفو شدند و الان هم دارند زندگی عادی می‌کنند.»

سایت حکومتی


نیم نگاهی یهویی به کارشناس وزارت اطلاعات حکومت اسلامی

 

نمردیم و دیدیم این وزارت اطلاعات حکومت اسلامی ایران زبان هم دارد فقط هنوز بعضی کلمات را باید بیشتر تمرین کند . کلمه منافقین یک کلمه ارزشی قرآنی است که از 40 سال پیش هنوز درذهنشان جا مانده است و ربطی به جهان امروز سیاست ندارد . سازمان مجاهدین خلق ایران نامی حقوقی دارد و در تاریخ سیاسی ایران کارهایی کرده است که مخاطب آنالیز خودش را دارد و به آن ادبیات ارزشی 40 سال نگاه هم نمیکند . ضمن اینکه همین سازمان مجاهدین با تمام خطاهای بزرگ و کوچکش در تمام مسیرش به تنهایی در جاده ای یک طرفه نبوده است . تاریخ هیچوقت جاده ای یک طرفه نیست . مجاهدین خلق عملکرد مثبتی نداشتند....شماها ( کل نظام )  چکار کردید ؟

 

راجع به قدرت بخشندگی هم نکته دارم . اینکه 2 هزار نفر برگشتند و عفو شدند....از بخشندگی نظام  اسلامی نیست . آن روزهایی که همین نفرات ( به صفت سازمانی ) تهدید جدی براندازی بودند بخشندگی را درقتل عام زندانی های سیاسی دیدیم..روزی که قرارگاه اشرف را با چراغ سبز دولت آمریکا و با دستان بسته تیر خلاص زدید بخشندگی اسلامی را دیدم . از نظر من سازمان مجاهدین خلق بعد از سقوط صدام دیگر خطری جدی ( نظامی ) نیستند . مگر به عنوان عامل غرب . اما نظام اسلامی هنوز با دندان قروچه اسلامی با اعضایش برخورد میکند . شادی کردن برای قتل عام نیروهای وامانده مجاهدین ، ناشی از قدرت نیست .  وقتی هنوز در ادبیاتش نمیتواند اسم حقوقی پدیده را بیاورد....قدرت بخشندگی سیری چند ؟ نظام اسلامی حاکم اگر واقعا قدرت بخشندگی دارد بهتر است از جریان رفع حصر و زندانیان سیاسی عقیدتی داخل ایران شروع کند . معیار مخاطب برای قدرت بخشندگی تنظیم رابطه با مردم ومولفه های داخلی است . مذاکرات با غرب هم ناشی از قدرت نبود . اگر در عالم فرضی توافق با غرب را مثل شوروی سابق ابتدا با مولفه های داخلی شروع میکردند......نقطه قدرت آنجا بود .

 

نکته آخر: حدود یک هفته بعد ازعلم شدن ادعای سیاستمدران آمریکایی توسط خایه مالی آریایی ، که مدعی شدند مسعود رجوی درپاریس است...این بار وزارت اطلاعات مدعی شد که مسعود رجوی در اروپا است . اینکه مسعود رجوی واقعا کجاست ، بیشتر اهمییت و معنی سیاسی این حضور در هر جغرافیایی برای من برجسته است .  فقط دولت آمریکا دقیق میداند و وزارت اطلاعات هم حدس میزند پس با اجازه جوجوها منم حدس خودم را میزنم .

 

مسعود رجوی هرآینه ممکن است از اروپا سردرآورد ، اما تا اطلاع ثانوی و تعیین تکلیف نیروهای زندانی اش در جغرافیای عراق ( تعیین تکلیف یا پایان سیاست خط موازی ) همان اطراف عراق و نزدیک نیروهایش باید بماند چون هیچکس مثل خودش نمیتواند بازی با آن نیرو را ادامه دهد یا کنترل کند . مگر اینکه خط سیاسی موازی با غرب تمام شود و تعیین تکلیف نهایی کل نیروها فرا رسد . ادامه غیبت مسعود رجوی معنی سیاسی خودش را دارد و ظهورش هم در هر نقطه ای به معنی پایان یک خط سیاسی و شروع خطی جدید است .

 

 

 

اسماعیل هوشیار

20.10.2015

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد