تاریخ انتشار : 16.12.2017
آیا یک
کمونیست میتواند در مرگ احمدی نژاد عزاداری کند ؟
اژدر امیری

آخه آدم حسابی این دیگه چه سئوالی ست که مطرح میکنی ؟ از توانستن
معلوم است که میتواند ، چرا نتواند ؟ مانع چیست ؟ احساسات کم دارد
! دچار کمبود احساسات شده و یا غده های اشکی اش خشک و خالی شده ؟
که نتواند ! چیه ! فکر کردی کمونیست ها سنگدل و قلب اشان از سنگ
است ، و یا مجسمه های سنگی هستند که احساس نداشته باشند !
طبیعتآ Natürlich میتواند ، همان طبیعتی که مواد خوراکی و نوشیدنی
را در برابر او قرار میدهد تا با مصرف آنها ارگانیسم اش را بسازد و
بنابراین ارگان قلب و سایر ارگانها ، همان طبیعت هم با سوخت و ساز
این ارگانها و مصرف مواد خوراکی ، نوشیدنی ، احساسات گوناگون
ازجمله ، عشق ، نفرت ، خشم ، غم و شادی ، گریه و خنده و دیگر
احساسات را همراه با تکامل ارگانیسم انسانی ، میسازد و اهدا میکند
. ماتریالیستی حرف بزنیم ، این سیب زمینی و برنج و گوجه و گوشت و
نان و شیر و چای و قهوه و کره و پنیر و مربا و آب را دست کم نگیرید
، همین ها و همین اقلام " مادی " احساسات را در ما زنده میکنند و
بیدار !
چطور محمد رضا (شالگونی) میتواند "از سر حساسیت انسانی " برای فقیه
عالیقدر اش آهی بکشد ! چطور حجج اسلام توده ای – اکثریتی میتوانند
برای امام " ضد امپریالیست " شان گریه کنند ! و چطور خسرو (گلسرخی)
میتواند در صحن کربلا (دادگاه آریامهری) برای " نخستین شهید خلق
های خاورمیانه " امام حسین اش شیون کند ! حال که نوبت به من ، من
بهمن شفیق که رسید ، که در مرگ بچه پاپتی کوخ نشین پائین شهری
عدالت طلب و سر بریده طفلان مسلم عزاداری کنم ، همه چشمه های
احساسات انسانی " و حساسیت انسانی " و معرفت انسانی باید خشک بشود
؟ انصاف و عدالت اتان کجا رفته ؟
خسرو (گلسرخی ) که گفت : آری میتواند (مشکلی نیست) ، محمد رضا هم
که گفت : بله میتواند (ضرری ندارد و نمک زمین است ) ، حجج اسلام
توده ایی – اکثریتی هم که گفتند : Yes ! We can ! ( خوب است و باید
) ، حال چرا بهمن(شفیق) نتواند ؟ میتواند و خیلی خوب هم میتواند و
نمک عدالت است . نگاهی بیندازید به فیلم نامه بهمن " سر محمود را
برایم بیاور " ، تا به توانایی های بهمن شفیق در خلق آثار تراژدیک
پی ببرید .
همان تیتر فیلم نامه با عنوان خیلی خیلی خودمونی (منظور خودشونیه)
سر محمود را برایم بیاورد ، از واقعه خیلی خیلی ناگواری که قرار
است در حین فیلم روی دهد و نیز از سر بریدن های اسلامی خبر میدهد ،
یک فیلم نامه سیاسی تراژدیک از نوع شرقی – ایرانی ، در ایران شرقی
هم هر وقت (برخی) سیاسیون خواستند فیلم نامه سیاسی بنویسند و صحنه
های تراژدیک خلق کنند به صحرای کربلا زدند و به سر بریده و طفلان
مسلم رسیدند . شاهد هم همین نامبردگان بالا و خیلی های دیگر و نیز
همین بهمن شفیق !
اینکه در حین مراسم عزاداری و در هنگامه روضه بهمن " سر محمود را
برایم بیاور (1) < (2) " ، چند بار وحید جون و نوید جون و علی جون
، فین فین کردند و آب دماغشان را بالا کشیدند ، این را ما نمیدانیم
! اینکه چقدر برای سر بریده رئیس جمهور خاکی ، پاپتی ، پابرهنه
عدالت طلب امام زمانی زار زار گریستند و دل سیری از عزا در آوردند
و چند بار دستمال کلینیکس عوض کردند ، این را هم ما نمیدانیم ! و
اینکه قرار است روضه سومی هم برگزار شود ، مراسم هفته و چهلمی هم
گرفته شود و خود احمدی نژاد در مراسم هفته و چهلم خودش هم شرکت کند
(مردیکه در مراسم هفته و چهلم خودش شرکت کرد) ، این را هم ما
نمیدانیم !
آنچه ما میدانیم Was wir wissen ، این است که ، اینکه محمود جان
بهمن راست راست دارد راه میرود ، در شاه عبد العظیم تحصن میکند ،
با این و آن مصاحبه میکند ، و در مجمع تشخیص مصلحت نظام حاضر و
آماده !
حالا بازهم خسرو و محمد رضا و حجج اسلام توده ایی که بر سر تابوت و
قبری گریه کرده اند و آهی کشیده اند که جسدی ، لاشه مرده ایی قرار
داشت ، بهمن بر سر تابوت و قبری عاری از جسد گریه میکند .
" من اینجا ایستاده ام و کار دیگری نمی توانم !"
Ich stehe da und kann nicht anders
بله ! بهمن آنجا ، پشت سر محمود جان امام زمانی اش ایستاده و کار
دیگری نمی تواند ! تنها کاری که از دست اش بر می آید این است که ،
اینکه از دیگران ، و از کمونیست ها بخواهد که به آنجا بروند و پشت
سر ، و برای سر بریده محمود عزاداری کنند ، از کمونیستها و دیگرانی
که مایل اند در مراسم هفته و چهلم و عرض تسلیت به سردبیر شرکت کنند
تقاضا میشود به سایت تدارک مراجعه کنند .
سایت تدارک : " سر محمود را برایم بیاور "
13.12.2017
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|