تاریخ انتشار : 16.10.2017
داستانک ...
دریافتی از ایران
دختر کتاب فروش معشوقهاش را دید که به سویش میاید ، در این حال
پدرش در نزدیکش ایستاده بود. به
معشوقهاش گفت: آیا به خاطر گرفتنِ
کتابی که نامش " پدری در خانه هست" از يورگ دنيل نویسندۀ
آلمانی، آمدهیی؟
پسر گفت: خیر! من بهخاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت"
از توماس مونیز نویسندۀ انگلیسی ، آمدهام.
دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما میتوانم کتابی به نام "
زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، پاتریس اولفر را پيشنهاد
كنم.
پسر گفت: خوب است و اما آیا میتوانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه
تماس میگیرم" از نویسندۀ بلژیکی، ژان برنار را بیاوری؟
دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب "
هرگز تنها نمیگذارمت" از نویسندۀ فرانسوی میشل دنیل را بخوانى.
پدر با شنیدن این جملات گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همهاش را
مطالعه خواهد کرد؟!
دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است.
پدر گفت: خوب است دختر دوست داشتنیام، در اينصورت بهتر است کتابِ
"من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى فرانک مرتینیز را هم بخواند.
و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از
نویسندۀ روسی، موریس استانكويچ ، را بخوانی ...
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|