تاریخ انتشار : 11.07.2017
«ماجرای نیمروز» بزک کردن کرکس به
شکل قناری!
محمدرضا معینی
«ماجرای نیمروز» روایت رسمی قدرت از نیمه شب جنایاتهاییست که در
دهه شصت انجام شده است. جنایاتی که در بسیاری از موارد با تعاریف
حقوق بینالملل مصداق بارز جنایت علیه بشریت هستند، به مانند
ناپدید کردن و شکنجه و اعدام غیر قضایی. ماجرای نیمروز تلاش برای
بزک کردن چهره کریه کرکس به شکل قناری است. و این « کار» تازهای
نیست.
کاریست همچون پیش پردههای نازیها در سینماهای کشورهای
اشغال شده برای پنهان کردن اتاقهای گاز و کورههای آدم سوزی.
سینمای سیاه مکارتیسم است و فیلمهای سفارشی ژنرالهای « مدرسه
امریکایی» برای تحریف تاریخ جنایت ناپدید کردن و کشتار در بولیوی و
اروگوپه و شیلی و آرژانتین،و فیلمهای اخیر در پنهان کردن نسلکشی
رونداست. به مانند همه این آثار «ماجرای نیمروز» هم تصویر دستکاری
شده از تاریخ است.
من مخالف راویتهای گوناگون و به راستی مخالف با هم نیستم. از آن
سالهای تباه تنها یک روایت نیست و برای روشن شدن حقیقت باید همه
را شنید و دید و در باره آن تحقیق و بررسی کرد، حتا روایت رسمی
قدرت را. «ماجرای نیمروز» اما تلاش برای روشن حقیقت نیست. صحت
تاریخی آن شانه به «قلادههای طلا» میزند. به همان میزان که فیلم
قلادههای طلا و رابطه رهبران جنبش سبز با « دژمن و استکبار و
صیهونیسم!» حقیقت تاریخیست، «ماجرای نیمروز» هم هست. حتا اگر با
نور و دوربین و صدا و سناریویی شیکتر و گیراتر تهیه شده باشد.
با تحریف تاریخ و دروغ حکومتی نمیتوان با خشونت مبارزه کرد.
ماجرای نیمروز نمیخواهد خشونت را ریشهیابی و یا حتا آنگونه که
بوده است، تصویر کند، تنها ماجرا سازی برای پنهان کردن روزگار همه
شب زندانهای توحید و اوین است و شلاق بر کف پای و شتک خون بر
دیوار «شعبههای بازجویی دفتر دادستانی» و صدای رگبار در پشت بند
چهار و اعدامهای جمعی است.
«ماجرای نیمروز» میخواهد بقبولاند که کفتارهایی چون فکور و پیشوا
و «حامد» بازجوهای شعبههای بازجویی ۷ و ۱ و ۶ اوین و عامل شکنجه
و کشتن صدها نفر و رپیسشان لاجوردی آهوهای مظلومی بودند که با
خشونت مبارزه میکردهاند! و این دگردیسی در طبیعت ناممکن و با این
همه شاهد و سند ناشدنی است! «ماجرای نیمروز» روایت امنیتیهاست که
حتا به روایتهای رسمی مسوولان نظام که خود خشونت و شکنجه را حال
به نام زیادهروی تأکید کردهاند، هم وفادار نیست!
مهم نیست که این ماجرا از هزار پستوی سیاه امنیتیها مهندسی شده
است و یا با رانتهای غارت شده از مردم «اطلاعاتیها» ساخته شده
است. مهم این است که جنایتکاری چنان رسوا شده است که باید برای آن
توجیه بسازند و بگویند نبوده است و نیست. افزون بر واژگونگی تاریخ،
هویت انسانهایی را هم که کشتهاند، تحریف و انکار کنند.
طرفه آنکه «ماجرای نیم روز»، در نهایت فیلمی است به مانند فیلم
ماجرای دیدار «نیمروز» سفرای کشورهای خارجی از اوین. واقعیت این
است فیلم از زندان اوین و دیدار با زندانی است! البته اوین بدون
انفرادهای و بدون زندانیان سیاسی
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|