تاریخ انتشار : 09.01.2018
مجیدسمیعی چه میکند؟؟؟
حمید محبی
آقای سمیعی پزشک است. آقای سمیعی پروفسور است. آقای سمیعی لقبهای
زیادی را با خود یدک میکشد.
آقای سمیعی سوگند پزشکی خورده است.
سمیعی سوگند خورده است که یک بیمار را بدون توجه به اینکه چه کسی
است، مداوا کند.
او در حال مداوای سید محمود هاشمی نجفی با یدک نام شاهرودی است.
تا اینجای کار درست است.
تا اینجای کار ما به سمیعی کار نداریم.
تا اینجای کار ما به هیچ پزشکی کار نداریم.
هاشمی نجفی هم چون ظاهر یک انسان را دارد میتواند مداوا بشود تا
بعد در مقابل دادگاه مردمی قرار بگیرد.
هاشمی نجفی حتی اگر ظاهر یک حیوان درنده را داشت که در رفتار گاهی
بسیار شبیه است، باز هم باید ابتدا مداوا میشد.
اما سمیعی چه میکند.
سمیعی پس از اینکه سوگند پزشکی خورده است، سوگندش را خورده است.
زیرا او با یکی از جنایتکارترین حکومت های تاریخ معاصر همکاری
میکند.
اگر سید محمود هاشمی نجفی، پول رقم بالا نمیداد، ممکن بود سمیعی
او را مداوا نکند.
میتوانید از دوستان ساکن آلمان میزان انسان دوستی سمیعی را بشنوید.
سمیعی هر وقت فرصت کرد به دیدار آخوندهای ایران میرود و یک شکم
سیر با آنها وارد معاملات پزشکی میشود.
او معاملات خوبی در محور پزشکی-زمین-درآمد بیشتر، با آخوندها دارد.
او در ایران برای خوشآیند باند سیدعلی خامنهای چنین میگوید:
“وقتی اسم امام رضا میآید ما همه محو میشویم.”
یعنی طبالرضا بیشتر از دانش پزشکی او کارآیی دارد و او را محو
میکند.
پس چرا هاشمی نجفی را برای مداوا به مشهد نفرستاده است؟
سمیعی به این جملهی خودش باور دارد؟
این که مهم نیست. خوشرقصی، همکاری و معامله مهم است.
سمیعی یک خدمت بزرگ هم به همهی روشنفکران ایران کرده است.
او اصلی را ثابت کرده است که خود او بهترین نمونه و مثال آن است.
اصلی که بدون وجود ذیجود او نیاز به توضیح و آوردن امثلهی فراوان
داشت. اما او یکی از بینههای این اصل است.
آن اصل چیست؟
این است:
تحصیلات کلاسیک به هیچوجه برای کسی شعور نمیآورد.
سمیعی مغز و اعصاب تعمیر میکند.
اما گویی از دلایل وجود و نحوهی بکارگیری برخی از قسمتهای آنها
اطلاع زیادی ندارد.
او درست مانند کسی است که بهترین خودروها را تعمیر میکند اما خود
هرگز چنین خودروهایی را نرانده است.
تعمیر را بلد است اما بکار گیری را بلد نیست.
چنین آدمهایی را ندیدهاید؟
ما زیاد دیدهایم.
ما به پزشکی سمیعی کاری نداریم.
اما با بیشتر از این کار داریم.
زیرا،
ما به کسانی که در یکی از سیاهترین دورههای تاریخی ایران همدست
جنایتکاران شدهاند کار داریم.
هر که میخواهند باشند.
گمان نکنند میشود دست در دست آخوندها گذاشت.
از امکانات آنها به تمام و کمال استفاده کرد، همکار آنها بود و بعد
گفت:
من که پزشک بودم.
من که هنرمند بودم.
اگر چنین باشد، مأموران تیرباران هم فردا خواهند گفت:
من که نظامی بودم. دستور را اجر کردم.
مأموران وزارت اطلاعات هم خواهند گفت:
من کارهای نبودم. فقط اطلاعات معمولی جمع میکردم.
همچنانکه خلخالی جلاد گفت من که خودم تصمیم نمیگرفتم.
من حکم امام داشتم. گفتهام پس از مرگم هم آنها را درلحدم بگذارند.
و
سیدعلی هم خواهد گفت:
من که جسم علیلی دارم.
من نمیدانستم اطرافیان چکار میکنند.
آیا میدانید که سیاست مناسب ِآدمهای ساده نیست؟
بهداد محبی
08-01-2018
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|