مقاله

 

 

تاریخ انتشار : 06.01.2018


منافع و مضرات «اعتراض» خودجوش - بخش 1


علی ناظر



اگر بخواهیم حرفهای عوامل جمهوری اسلامی در سیما و صدا و دیگر رسانه های وابسته را باور کنیم، پشت اعتراضات دو عامل بود. فاشیسم بعنوان عامل محرک، و مجاهدین به عنوان عامل اجرایی.


بنا به آنچه جمهوری اسلامی مدعی است، اسرائیل و عربستان و آمریکا دست به یکی کرده و از ماه ها پیش برنامه این اعتراضات را چیده بودند، اما با شروع اعتراضات «معیشتی» در مشهد (که توسط عوامل درونی نظام ساماندهی شده بود و کسی آن را کتمان نمی کند)، عامل محرک «وقت» را غنیمت شمرده، و زودتر از موعد مقرر، عامل اجرایی را وارد میدان می کند. به زبانی دیگر، مرحله سوزی می کند.
در 13 و 14 دیماه، «لشگر بسیجی» به میدان گسیل داده می شود و فریاد زده می شود «مرگ بر منافق». جمهوری اسلامی با این شعار می خواهد برای «مردم» جا بیندازد که مجاهدین پشت این اعتراضات بوده، و هرگونه «اغتشاش» و «آشوب» بخاطر خط دهندگی مجاهدین است، وگرنه، «مردم» - حتی آنها که به خیابان آمده اند- ممکن است «معترض» باشند، اما «برانداز» نیستند. «مردم» ممکن است شعار آب، نان و مسکن بدهند، اما «مرگ بر خامنه ای» نمی دهند.


می خواهم روی این داده های «فرضی» که در عرض چند روز اخیر از طریق رسانه های داخلی در بلندگوها فریاد زده می شود، سوار شده، و از همین «زاویه خیلی تنگ» موضوع را ارزیابی کنم. یعنی بپذیرم که این «اعتراضات» از قبل و توسط فاشیسم و صهیونیسم و عربستان برنامه ریزی شده و مجاهدین هم «عامل اجرایی» آن بوده اند. با این فرض می خواهم به منافع و مضرات آنچه رخ داد، بنگرم. رویداد را در چند گام بررسی کنیم.


گام نخست


«مال باختگان» در مشهد پس از «تهییج» علم الهدی و رئیسی از یک سو، و احمدی نژاد از سوی دیگر، به میدان شهدا رفته و «دادخواهی» می کنند. این «اعتراض» (حدود 1500 نفره)، پس از ادای نماز، به دنبال کار خود می رود، بجز چند صد نفری که باقی می ماند و به مرور زمان مورد «سوءاستفاده» اعتشاشگران قرار می گیرد. این ها را استاندار خراسان رضوی، در یک تماس تلفنی با صدا و سیما، ادعا می کند (دروغ و راستش با خودش).


گام دوم


بنا به سخنان کارشناسان رسانه ای و وکلای مجلس اسلامی گسیل داده شده به «سیما و صدا»، تعداد فراخوان به «اعتراض» از طریق شبکه های اجتماعی، در عرض یک روز، از چند ده فراخوان به چند صد فراخوان می رسد، تا به آن حد که وزیر فناوری و اطلاعات (جهرمی) دست به دامان رئیس تلگرام می شود و خواهش و تمنا که برای چند ساعت تلگرام مسدود شود. بالاخره و بنا به گفته خودشان، پس از ساعت ها گریه و زاری این انسداد روی می دهد و بنا به تحلیل خودشان، تعداد فراخوان ها فروکش می کند. ساده اینکه، ابزار شبکه اجتماعی مورد استفاده «معترضین» قرار گرفته بود.


گام سوم


بنا به گفته تحلیلگران درون نظام، در شب های نخست اعتراضات، برخی از معترضین سعی بر این داشته که کلانتری و «انبار اسلحه» را تصرف کنند. در نتیجه چند نفری کشته شده اند. بنا به گفته عوامل وابسته به نظام که از رسانه ها و بلندگوی صدا و سیما پخش می شد، با به آتش کشیده شدن بانک ها و مخصوصا «پرچم ایران – مزین به الله»، بسیاری از «مردم معترض» صف خود را از «اغتشاشگران» جدا کرده و چنانچه در «اعتراضات» بعدی مشاهده می شود، تعداد «حاضرین» دز خیابان ها، کاهش می یابد.
شایان توجه اینکه بنا به گفته رحمانی فضلی، در این «رویداد» چند روزه، 42 هزار نفر شرکت داشته اند.


گام چهارم


این «اعتراضات ساختار شکن» با کشته شدن نزدیک به 22-30 نفر پس از چند روز با «پاسخ مردم» روبرو می شود.
در اکثر شهرها، در روز های چهارشنبه و امروز، خیابان ها را «مردم»ی که با «اغتشاش» و «فتنه گر» و «منافق» مخالف بودند، پر کرده و با صف های طولانی شعار هایی از جمله «اینهمه لشگر آمده، به عشق رهبر آمده»، «مرگ بر منافق»، «مرگ بر آمریکا»، «مرگ بر اسرائیل» و «مرگ بر فتنه گر» فریاد می زنند. در گفتگو های میدانی که حین تظاهرات انجام می شود، هیچ شرکت کننده ای سعی بر این نداشت که ماهیت خود را کتمان کند. رک و پوست کنده می گفت که «بسیجی» است؛ که برای حمایت از «رهبر» آمده و ...
در تظاهرات دیروز و امروز، کسی کتمان نمی کرد که این «تظاهرات حکومتی» است. همه می گفتند که «هستند» و «می خواستند» که بقیه جهان هم بدانند که هستند. ساده اینکه، هدف این «تظاهرات» دو روزه، این نبود که بگویند این «تظاهرات مردمی» است. بلکه می خواهتند جا بیندازند که «تظاهرات حکومتی» است. قرار بر این بود که «اقتدار» حکومت را به نمایش بگذارند. در هر شهری که «اعتراضات»ی بوده، «تظاهرات چندین هزار نفره حکومتی» برپا شد.


گام پنجم


کاخ سفید، و نتانیاهو، بگونه ای عریان از «اعتراضات» حمایت کردند. کشورهای اروپایی از «اعتراضات مسالمت جویانه» حمایت کردند. اما پس از چهارشنبه، آمریکا، «ساز»ش را روی دستگاه متفاوتی کوک می کند. ترامپ، با «وعده سر خرمن»، اعلام می کند که از «اعتراضات» به وقت «مناسب» حمایت خواهد کرد. و دوباره می رود سر «تحریم»، اینبار بخاطر «نقض حقوق بشر».
آنچه در بالا گفته شد، بخشی (و تکرار می کنم «تحلیل از یک زاویه تنگ») از آنچه رخ داد، است.
ادامه دارد....
 

14 دیماه 1396
4 ژانویه 2018A


منافع و مضرات «اعتراض» خودجوش – بخش 2
علی ناظر



طبیعتا، و منطقا، هرچه که «منفعت» برای ملت داشته باشد، برای جمهوری اسلامی «ضرر» دارد. هرآنچه در راستای «منافع ملی» باشد، آسب رسان به «منافع نظام اسلامی» است. و ...و...


مردم - منافع و آسیب پذیری ها


از سوی دیگر، «مردم» را می توان از جوانب مختلف تعریف نمود. کارگران، زحمتکشان و طبقه تحتانی جامعه، مالباختگان (که با زحمتی فراوان ثروتی اندوخته و یا آنکه با هماهنگی با مفسدان اقتصادی ثروتی انباشته) که لزوما به طبقه تحتانی جامعه تعلق ندارند. و یا آنکه، طبقه متوسط، و فوق آن که بخاطر مسائل دیگری بجز اقتصادی، در رویارویی با نظام هستند. از جایگاه و خواستگاه های متفاوت. خواست های طبقه زحمتکش و تهیدست، که برای «معیشت» روزانه خود در تنگنا قرار دارد، از جوانب مختلف، نمی تواند با خواست های طبقه متوسط و یا «مالباخته» یکی باشد. اگر کارگر و تهیدستی «اعتراض» می کند، بدون شک، از زاویه بسیار متفاوتی جمهوری اسلامی را در کرسی اتهام قرار داده، تا اینکه «مالباخته»ای در یک تجمع عمومی اعتراض کند.


«مالباخته» پس از احقاق حق خود، و یا به زبانی دیگر، پس از دریافت تمام «ثروت چند صد میلیونی» به باد رفته خود، نه با حکومت مشکلی (مالی/اقتصادی) دارد و نه با سیستم قضایی و یا «بانکی»، چرا که «امنیت مالی» او تأمین شده است. از سوی دیگر، کارگر به ستوه آمده، و یا تهیدستانی که «نان شب»شان در گرو هزاران اما و اگر و حقوق های به تعویق افتاده و .... است، مشکلاتشان حتی با یک میلیون و یا دو میلیون؛ با ارزان شدن قیمت تخم مرغ و یا پایین آمدن نرخ بنزین، حل نشده و در نیتجه نمی تواند به راحتی «مالباخته» صحنه «اعتراضات» را ترک کرده و به خانه و کاشانه بازگردد. چرا که طبقه تهیدست، جوانان وابسته به این قشر زحمتکش، نه خانه و کاشانه و مأمن امنی دارد که بخواهد به آن بازگردد، و نه آنکه درامدی که بتواند «نان شب» را تهیّه ببیند.


در فحوای سخنان احمد خاتمی در نماز جمعه، می توان این نکات را دید « اعتراضات اصلش به‌حق بود. مالباخته‌ها بودند. می‌گفتند موسسات اعتباری اگر مجوز داشته، باید پولش را بدهید که می‌گویند ۹۸ درصد پولش را داده‌ایم. اگر هم مجوز نداشته است چرا پنج سال است که کرکره‌اش را پایین نکشیدید. این اعتراض ناحقی نیست.... روحانیت همراه با محرومین و کارگران است و همراه با کسانی است که مشکل معیشت دارند.» وی در مرحله نخست می خواهد طبقه «مالباخته» را که «خواست» هایشان تیز و مشخص است از گردونه خارج کند. چند میلیارد تومان برای جمهوری اسلامی «مبلغی» نیست. می توان با هزینه این «مبلغ»، در میان معترضین «محق» شکاف ایجاد کند. اما و از آنجا که بسیاری از «معترضین» می توانند از طبقه تهیدست باشند، به ترفند همیشگی دست زده و «روحانیت» را همراه آنها اعلام می کند. در اینجا، برای کارگر و تهیدست «حق»ی قائل نمی شود، بلکه به آنها «وعده» سرخرمن کرده و به این بسنده می کند که «مشکل معیشت»ی این طبقه را در نظر دارد.


احمد خاتمی، همچون دیگر سران جمهوری اسلامی، به خوبی می داند که حل و فصل «مشکل معیشت»ی طبقه تهیدست تنها از مسدود شدن یک کانال می گذرد - «فساد اقتصادی». انسداد این کانال نه در سطح اوست و نه در سطح دولت «بی تفنگ»، چرا که حامی و بانی «فساد»، بجز خامنه ای، «دولت با تفنگ» است. جمهوری اسلامی، چنانکه در 13 و 14 و 15 دیماه مشاهده شد، به «بسیج» و «سپاه» محتاج است و نمی تواند با مسدود کردن کانال های تجاری و مالی این دو نهاد، خود را در برابر «اغتشاشگران»، «خلع سلاح» کند.


این رویداد را می توان هم به «نفع» مردم و هم به «ضرر» مردم ارزیابی کرد. با گسترش «اعتراضات» (به نظر من مهم نیست که این «آشوب» مردمی بود یا نه) جمهوری اسلامی در عمل، مجبور شد یک گام استراتژیک به عقب بردارد و «سنگر»ی را برای مردم خالی کند (این مردم بر می گردد که می توانند آن سنگر را پر کرده و از دست ندهند یا نه). مردم پس از این هفته، عملا به این نکته واقف شدند که می توانند «بخواهند»، و جمهوری اسلامی هم از ترس تکرار وقایع این «هفته»، به آن خواست ها، تن خواهد داد. این را مردم فهمیدند و جمهوری اسلامی هم می داند که مردم به این نکته پی برده اند.


تظاهرات حکومتی (کاملا پر جمعیت و مملو از طرفدار) مؤکد همین نکته است. آنها از ترس به خیابان ریختند تا به طبقه تهیدست بفهمانند که پیام «شورش» را گرفته اند، و به «خطر» نقش آفرینی طبقه تهیدست پی برده اند. احمد خاتمی و دیگر امامان جمعه و یا سران جمهوری اسلامی دائما همان جمله معروف شاه را تکرار می کنند که «پیام شما را گرفتم» اما با جملاتی متفاوت از جمله «اعتراضات معیشتی حق مردم است». جمهوری اسلامی، در هفته ای که گذشت، پذیرفت که اولا، مردم و بخصوص طبقه تهیدست، «خواست های بحق» دارد که اگر مورد توجه قرار نگیرد، آش همین آش و کاسه همین کاسه است. دیگر اینکه، جمهوری اسلامی با برداشتن گامی به عقب، پذیرفت که «مردم» حق اعتراض و تجمع دارند و «اصل 27» را عملا و علنا کلید زد. هرچند که نباید گول فریبکاری های جمهوری اسلامی را خورد، اما می توان با سوار شدن بر روی همین اسب لنگی که جمهوری اسلامی در اختیار گذاشته، دولت و نظام را چند گام دیگر به عقب راند. با تظاهرات، و با اعتراضات علنی و آنهم در روز روشن (نه در شب)، بدون شکستن شیشه بانکها، اما در صفوفی منظم و سازمانیافته، دولت و نظام را بر کرسی اتهام نشاند و اولویت های طبقه تهیدست را در دستور کار نظام اسلامی قرار داد.


به نظر من، جمهوری اسلامی نمی تواند، این خواست ها را برآورده کند و طولی نخواهد کشید که «اعتراضات» مسالمت جویانه در روز روشن، به «اعتراضات» ساختارشکنانه تبدیل شود. چرا که اصل 27 می گوید «تشکیل اجتماعات و راهپیمایی ها، بدون حمل سلاح، به شرط آنکه مخل به مبانی اسلام نباشد آزاد است». خواست طبقه تهیدست نه اسلامی است و نه ضد اسلام. تیز و مشخص می گوید «کار، نان، مسکن، عدالت اجتماعی». اپر جمهوری اسلامی طبقه تهیدست را بخاطر بیان این خواست ها «اغتشاشگر»، و یا «مخل به مبانی اسلام» معرفی کند، نه تنها خود را به زیر سوال برده، بلکه کلیت «اسلام» هم به زیر سوال رفته و «بسیجی» های سینه چاک را مساله دار می کند.
میوه منفعت «مردم» از آنچه روی داده، را نمی توان امروز چید، اما بی شک، نمی توان آن را نادیده گرفت.
ادامه دارد...
 

 

15 دیماه 1396
5 ژانویه 2017

 

 

_________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد