این خاطره از اون خاطرهاست که
حیفه فقط تو دفتر نوشته بشه و بمونه !
واسه همین همونجور که بود با
دیگران تقسیم میکنم .
دیشب جه شبی بود . وقتی وارد
سالن شدم نمیدونستم کدوم طرف رو نگاه کنم . اولین بار نبود به کنسرت میرفتم
ولی اولین کنسرتی بود که دیدنی بود با یک حس انسانی و با شوق . کنسرت در یک
سالن ورزشی پذیرای افشین و ابی و مردم بود . با تزئیناتی از همه رنگها !
پیر و جوان و دختر و پسر ، چه شبی را آفریدند . بعضی ها گرم الکل و بعضی
گرم موزیک....اما همه با هم گرم زندگی و سرگرم خلق یک اثر در همان محدوده
بودند . میتوانستی حس کنی که همه دردها را پشت در گذاشتند و با لبخند وارد
شدند . احساس میکردم همه شکل ندا بودند و سهراب و بقیه بچه ها .
برنامه
کنسرت افشین و ابی شروع شد . افشین روی سن
آمد و بعد از اجرای چند ترانه اشاره ایی به رنگ سبز کرد و گفت : میدانید که
این رنگ خون است خون ندا و سهراب و .....و ترانه ای ایران را شروع به
خواندن کرد ...جمعییت از شعار و یک پارچگی منفجر شد " مرگ بردیکتاتور "
قرار بود فقط یک کنسرت رقص و
آواز باشد اما ناگهان سمت و سوی دیگری گرفت .یک احساس همگانی و انسانی .
بعد از افشین ، ابی آمد و
مطابق معمول اول قربون همگی رفت و شروع به خواندن کرد . با آرزوی آزادی .
هیچ کس انتظار چنین فضائی در کنسرت را نداشت .
یعد از ابی خواننده پرقدرت وبی
پروا و شجاع ایرانی " شمیم " را ابی به صحنه آورد و شمیم آهنگ زیبای سنگسار را اجرا کرد
. سالن واقعا میلرزید و شمیم با اجرای آهنگ " توهم رنگها " تیر خلاص مدعیون
رهبری جنبش سبز را زد ! دعوا و حرف مردم بر سر نوع رنگ نیست ! این را شمیم
گفت .
برنامه دیشب با همه برنامه ها
فرق داشت . برنامه دیشب نه هنری بود و نه فرهنگی و نه حتی سیاسی .....! این
یک برنامه و یک احساس انسانی بود . سالهاست هر فرد یا جریانی خودش را رهبر
میداند و بقیه را گوسفند حساب کرده است . نه تنها این تفکرات و رهبران و
اندیشه ها به جایی نرسیدند بلکه عقب مانده اند . جای رهبران پیشرو کذایی در
برنامه دیشب خالی بود تا شاید از توهم خارج شوند !
این پروسه تغییر است . چه در
کنسرت و چه در داخل و چه در خارج ! رهبری این پروسه در دست خود مردم است .
این حرف دیشب بود یعنی حرف ندا و سهراب و بقیه ها ......
از صبح که بیدار شدم دلم
میخواست این حرف را با همه در میان بگذارم . دیشب من و ما فقط بر لبمان
لبخند نبود قلبمان میخندید !