تکامل هیچوقت بازنده نیست !
hoshyaresmaeil@yahoo.com
میتوان حقیقتی را دوست نداشت
ولی نمیتوان آن را انکار کرد .
روسو
*******************
فرصتها میآیند و میروند . مردم
به کار خودشان مشغولند و رژیم اسلام هم طبیعی است که در جهت حفظ خودش کار
خودش را میکند که چیزی نیست جز سرکوب اسلامی ! علیرغم لشگری که اسلام به
خیابان و صحنه آورد اما باز هم مردم برنده صحنه شدند این را دیروز همه با
هر اندازه آی کیو متوجه شدند .
مردم ایران یک بار دیگر در 16
آذر زمین را زیر پای اسلام و جنایتکاران داغ کردند .
موضع گیریها ادامه دارد . هر
فرد یا جریانی بهرحال مواضش تا حدودی و حتی بیشتر ، با خواسته های دلش
منطبق است . مردم ایران و هیچ جریان آزادیخواه و مستقلی تا جایی که به
خواسته قلبی اش برمیگردد به چیزی کمتر از سرنگونی تمامییت این رژیم اسلامی
و دست یابی به آزادی راضی نیست . اما خواسته دل من و ما با واقعییات کمی
تفاوت دارد . اینکه بعد از هر فرصتی جریانات سیاسی و افرادی، خواسته های
قلبی خودشان را به اسم تحلیل و بررسی به خوردمان میدهند کمی خسته کننده ،
تکراری ، و بعد آزار دهنده خواهد شد !
مواقعی هم راه حلهای خوب و
منطقی ارائه میشود اما همه آنها یک نقطه ضعف دارند که طبیب مربوطه بعد از
پیچیدن نسخه از چگونگی استفاده آن چیزی نمیگوید . که معمولا نمیداند و اگر
هم بداند به عمد نمیگوید . به قول معروف همان داستان همیشگی و معروف : راه
حل انداختن زنگوله به گردن گربه است اما کی و چگونه ؟
اوضاع طوری شده که حالا بعد از
مدتها هر از گاهی نسخه یا حرفی جدی و منطقی هم در جایی میخوانیم اکثرا با
خودشان زمزمه میکنند : ببین باز هم داستان اتحاد اپوزسیون و از این حرفا.....و نیمه
کاره ول میکنند و میروند . همین الان در آرشیو سایتها و سطل آشغالها انبوهی
از این نسخه ها وجود دارد که تنها کارائی آنها اثبات وجود سندی دال بر موضع
گیری پیچنده نسخه است !
اولین رویارویی همگانی مردم با
رژیم اسلام در خرداد 1388 و در جریان انتخابات بود . یعنی نقطه آغاز فرضی
را از آنجا که بگذاریم آنوقت صحنه را مثل بازی شطرنجی باید دید که یک طرف
مردم و طرف دیگر غرب و رژیم اسلام . این را صحنه میگوید .در شروع داستان که
یادتان هست و هنوز هم غرب و نظم نوین در جهت حفظ رژیم پشتیبان تمام عیار
حکومت اسلامی در ایران بوده است . رژیم در شروع حرکتش را با سرکوب مطلق
شروع کرد و این یکی از راههایش نبود تنها راهش بود که از ساختار و تفکرش
درمیآید .
آلبرایت وزیر خارجه امریکا در
اولین واکنش به قیام مردم ایران با نگرانی و عصبانییت گفت : رژیم ایران
قطعا توان کنترل و سرکوب دارد و تشخیص آلبرایت درست بود رژیم توان سرکوب
مطلق را داشت و مردم هم قدرت تشخیص خودشان را هر روز صیقل میزدند . حریف
مقابل مردم که اسلام و نظم نوین است از تاکتیک سرکوب کوتاه نمیآید . مردم
در هر فرصتی حرکتشان با فرصتهای قبلی پخته تر و با تجربه تر میشود . یعنی
در هر دو طرف داستان تاکتیکها مستمر در حال عوض شدن است . اما استراتژی
تغییر ناپذیر است . تغییر !
فرزانه ایی گفته بود لحظه
انقلاب درست زمانی است که مردم نخواهند و رژیم نتواند .
مردم ایران خیلی وقت است این
رژیم و نظم موجود را نمیخواهند اما رژیم هنوز توان سرکوب و پشتیببانی غرب
را دارد و طبیعی است در چنین حالتی مردم در مسیرهای کم هزینه ابتدا گام
بگذارند . در مثل که مناقشه نیست به عنوان مثال در سال 1356 اگر غرب با برگ
حقوق بشر جلو نمیآمد رژیم سابق هم توان سرکوب را مثل قیام 1342 هنوز داشت .
در قیام 1905 جنبش مردم شوروی
سابق به شدت توسط تزار سرکوب شد و 15 سال بعد وقتی کرنسکی اعلام جمهوری کرد
و تزار به حاشیه رانده شد فرصتی پیش آمد و مردم کار خودشان را کردند . حال
اگر فرضا تزار به کرنسکی اجازه هیچ کاری نمیداد یعنی توان ماندن داشت و در
کمافی السابق بر پاشنه 1905 میچرخید آیا چنین شکافی پیش میآمد تا مردم کار
خودشان را انجام دهند ؟ جواب منفی است .
در خرداد 1388 کاملا مشخص شد
که رژیم با پشتیبانی غرب توان سرکوب مردم را دارد و به سادگی کوتاه نمیآید
. شم ضد انسانی رژیم اسلام آنقدر قوی هست که اشتباه تزار را تکرار نکند و
میدان را به سادگی به دست یک کرنسکی مسلمان و ایرانی ندهد حال اسمش موسوی
یا منتظری و یا هر کس دیگر باشد ! بنابراین ورود مردم به صحنه در هر فرصتی
دارای نوآوریها و ذکاوت محسوسی است از شعارش تا عملکردش.....
اصل پایه ایی بر تغییر است .
دعوای اصلی بر سر چگونگی و اندازه تغییر است . رژیم نمیتواند تا به ابد مثل
خر چموش چهار سمش را در زمین فرو کند و تکان نخورد . اندازه و نحوه تغییری
که غرب خواهان آن است یک چیز است و آنچه را که مردم دنبالش هستند چیز دیگری
! و این همان تناقض بزرگی است که طرفین بازی را به فکر بیشتر وامیدارد .
کمتر از 6 ماه پیش وقتی در
جریان انتخابات اولین جرقه ها زده شد و آتش خشم مردم شعله کشید هر کسی از
دید خودش اسمی بر آن گذاشت ، انقلاب و قیام و جنبش و سبز و.......غیره .
امروز اما صحنه خیلی واضحتر شده است ، رژیم برای همه دستش رو شده ، خواسته
های غرب برای مردم ایران روشنتر شده و خواسته های مردم برای غرب و رژیم
ایران آشکارتر شده است . در این صحنه و هر صحنه دیگری از این بازی شطرنج
بین مردم از یک طرف و بقیه نامردمان از طرف دیگر ، ابتکار از آن مردم است و
غیر قابل پیش بینی . چون خلاقییت دارد و میداند از کوچکترین روزنه هم چطور
راندمان درآورد ؟
حتی موسوی هم در بیانیه
شانزدهم خود به زبان آورد که : ما باید در عین آرمان گرایی ارتباط خود را
با واقعییتها از دست ندهیم !....مسئله مردم قطعا انتخابات نیست که آن باشد
یا آن نباشد.....13 آبان و 16 آذر هم گذشت ...با روزهای دیگر چه میکنیم ؟
حال اینکه آرمان گرائی با
واقعییت چه رابطه ایی میتواند داشته باشد ....به خصوص آرمانهای هوایی و
الهی و تاپاله ایی.....بماند !
حتی رفسنجانی هم بالاخره بالا
آورد که : اگر مردم نخواهند باید برویم .....
با این همه انقلاب یک فرض است
آن هم در نقطه ایی مجهول ! شعار تغییر، هر چند تدریجی ، چه به نقطه انقلاب
راه ببرد و چه نروند ، را باید تقویت کرد شعار مردم را باید تقویت کرد و نه
شعارهای خودمان را ! مردم با توجه به درندگی رژیم اسلام به تجربه یاد گرفته
اند که چطور حرف بزنند چقدر بزنند و کجا ؟ اگر شعار دادند یا حسین میر
حسین....عاشق موسوی نبودند . مردم تشخیص درستری دارند به نسبت کسانی که در
خارج هستند . عوض شدن تاکتیکها و شعارها در هر فرصتی دلیل بر فراموش شدن
هیچ چیز نیست . شاخص و شاغول حرکتهای مردم در داخل ایران موقعییت رژیم از
نظر داخلی و بین المللی است مردم حرکتشان را با اپوزسیون تنظیم نمیکند مردم
خیلی وقت است اصلا با بیرون کاری ندارند . وظیفه اپوزسیون این است تا خودش
را با مردم و جامعه تنظیم کند واین تنها راه جمع شدن و یکی شدن است برای
جستن و پریدن از دام این نابکاران اسلامی ! و چنین مهمی شدنی نیست مگربا
زدن نقطه پایانی بر تمامی روشهای گذشته و کهنه .
یک پایان تلخ بهتر است از
تلخی بی پایان ! بدون نقد جدی و ریشه ایی نسبت به گذشته و اشتباهات ، هر
رهی که بروید به ترکستان است ! البته به جز موارد استثنائی مثل دیدار یک
فقره رئیس جمهور آینده با یک راس نخست وزیر سابق.....که این یکی علاوه بر
ترکستان ، جدیدترین طنز بر روی اکران سیاسی و باعث تفریح است !
چنین موضوعی هم در مورد
جریانات وهم در مورد افراد مصداق دارد . اینکه مجاهدین هیچ نقد و حرفی را
راجع به خودشان لازم نمیبینند و یا وقتش را الان نمیدانند و کماکان راه حل
را در آش خوردن با مشتی سیاستمدار میبینند! اینکه گنجی و امثالهم.... بدون
پرداختن جدی به گذشته انتظار گاندی شدن ایران را دارند ، و به همان اندازه
نبوی و حجاریان و مرتضوی از مارکسیتها بیزارند و در عین حال سر و تهشان به
از ما بهتران خارجی و وطنی وصل باشد و از شعار سرنگونی جمهوری اسلامی
گریزان باشند !
نه جانم ، گاندی شدن و یا هر
چیزی شدن قانونمند است . اگر گاندی هم در مزرعه انگلیسیها چریده بود دیگر
گاندی نبود ! کسانی که هم درمزرعه ولی فقیه چریده اند و هم با نظم نوین
فالوده میخورند و یک در میان هم اصرار دارند که از گذشته چیزی نگویند و هم
اصرار کنند که شعار سرنگونی جمهوری اسلامی را ندهید و خواهان حفظ جمهوری
اسلامی هستند.....بهتر است اندازه خودشان و عملکردشان و اندیشه شان حرافی
کنند و نظر بدهند !
اینکه هر فرد یا جریانی با
گذشته ایی مجهول یا مشعشع داعیه رهبری جنبش را داشته باشد با تفاسیر جدید
از خرافات دینی و تفاسیر غیر دینی ؛ بهتر است همه و همه یادشان بماند که :
اگرحرمت و تقدسی وجود دارد تنها سزاوار انتقاد است هیچ پدیده و شخص و تفکر
و جریانی از آماج انتقاد مصون نیست ! ( کارل مارکس )
و بازهم یادتان بماند مقوله
ایی به اسم اعتماد در نظر مردم ایران کسب کردنی است ! در ضمن جهت یادآوری و
یا اطلاعات گنجی بگویم که شعار " پاسداران را به سلاح سنگین مجهز کنید "
مربوط به توده ایی ، اکثریتی در فاز سیاسی بود و نه دیگران ! آقای گنجی
اینجا سرزمین عجایب نیست و شما هم آلیس نیستید . اینکه شما فیزیکی از رژیم
فاصله گرفته اید خوب است اما یک از صد است و اینکه شما و یارانتان قلبا
خواهان حفظ جمهوری اسلامی هستید با تفسیری سکولاریستی...... بد است زشت است
احمقانه است و جنایاتی که زمانی خودتان هم در انجام آن شریک بوده اید....99
درصد بقیه است . ما در قرن 21 هستیم ومردم ایران قدرت تشخیص دارند .
فاشیسم و اسلام که تفسیر نیاز ندارند مردم و همه ما 30 سال است و تاریخ
1400 سال است تجربه میکند اگر شماها هنوز خوشتان میآید مشکل در ذهن بیمار
خودتان است به مردم ایران و انسان آزاد و آگاه هیچ ربطی ندارد . از حالا
وعده اسلام سکولاریستی یا اسلام دموکراتیک .....را بر سرسفره مردم ندهید که
از این خبرا نیست فقط خودتان را مضحکه میکنید !
وظیفه یک منتقد تعریف و تمجید
نیست انگشت گذاشتن بر چرک و عفونت و فشار دادن بر غده های عفونی است .
تعریف و تمجید کار کاسه لیسان و بی پرنسیبان است .
جریانات و افرادی که توان
تنظیم کردن با مردم را داشته باشند جدای از اینکه سقف خواسته مردم چه باشد
، و جدای از اینکه به حاکمییت برسند یا نرسند ، راجع به آینده نگرانی
نخواهند داشت و چون نگران نیستند پس با دیگران هم توان نشستن و کار کردن
خواهند داشت . و اگر هم کمافی السابق همه ساز خارج خودشان را زدند و با
مردم تنظیم نشدند که باز هم مثل همیشه دردسترس نیستند و تحمل انتقاد را هم
ندارند . فرق عنصر اجتماعی با عنصر پیشتاز همین است . در هیچ شرایطی عنصر
پیشتاز نمیتواند طلبکار عنصر اجتماعی شود و عنصر اجتماعی آن هم در شرایط
ایران ابتداعا نگاهش به عنصر پیشتاز ، ایدئولوژیک و طبقاتی نیست ! فهم این
موضوع تنها رمز تفرق و یا اتحاد عمل اپوزسیون است .
تنظیم شدن با مردم وجامعه به
معنی واقع بینی است . برای شناختن ، حرکت و شجاعت لازم است .
گذشته چراغ راه آینده است ولی
هیچ کلیشه ایی از گذشته به درد جامعه امروز ایران نمیخورد . نه راستش و نه
چپش ! من بارها گفته ام جامعه ایران در حال گذار از یک رنسانس تاریخی است .
رنسانسی که هیچ خواستگاه طبقاتی ندارد ، تجربه نشده است کاملا نو است
قانونمندیهایش به تجربه شناخته میشود . رنسانسی که هیچ ربطی و کاری به
گذشته ندارد . رنسانسی که محصور در اطلاعیه و مشتی الفاظ نیست و ربطی به
پاشیدن رنگ تازه بروی ساختارهای کهنه هم ندارد . دادن هر تصویر ذهنی از این
پدیده وقت تلف کردن است . پدیده در هر فرصت و قدمی چهره اش ساخته و واضحتر
میشود . این مولود هیچ پدر و مادری جز در بستری تاریخی ، فرهنگی و سیاسی ،
اجتماعی ندارد .
ولی فقیه و اعوان و انصارش هم
نه از تزار بزرگترند و نه از خیلی بزرگترهای تاریخ که آمدند و رفتند و ای
کاش میفهمیدند که ماندگار نیستند که نهایتا بازنده این بازی خون ، مردم
نیستند . تکامل هیچوقت بازنده نیست ! حضورش همیشه و در همه جا حس میشود
واین روزها به وضوح دیده میشود .

اسماعیل هوشیار
17 آذر 1388
ژنو
|