تاریخ انتشار : 29.12.2018
چرا زلزله از همان ابتدا به سراغ
زلزلهزدگان، میرود؟
حمید محبی
سالهاست که هر وقت زلزلهای پا به خاک ایران میگذارد، یک راست به
سراغ زلزلهزدگان میرود. خانههایشان را خراب میکند. خواب راحت را
از چشمانشان میگیرد. زندگیشان را بهم میریزد. هستیشان را به نابودی
میبرد.
آنها را راهی ناکجاآباد و آوارهی دیاری دیگر میکند.
چرا به سراغ زلزلهزدگان میرود؟
سالهاست که بسیاری را کشته است. بسیاری را آواره کرده است.
در این میان چرا بیشتر به سراغ زلزلهزدگانی که همیشه زلزلهزده
هستند، میرود؟
مگر دیگران خانه ندارند؟
مگر خانههای آن دیگران ضدزلزله است؟
مگر خون خانههایشان از خون خانههای دیگر رنگین تر است؟
چرا زلزله کاری به آنها ندارد؟
مگر آن، همان دیگران، شهروند نیستند؟
چرا باید زلزله تنها به سراغ زلزلهزدگان برود؟
نکند زلزله لیست آدمها را از پیش دارد؟
نکند کسی لیست را از پیش به او میدهد؟
نکند کسانی خودشان، نامهایشان را لیست میکنند و زلزله آنها را
میشناسد؟
شاید اینگونه باشد.
وقتی زلزله سراغ زلزله زدگان رفت، آن بقیهی زلزله نازدگان، آن
بقیهای که زندگیشان در معرض دستبرد زلزله قرار نگرفته است، چه
میکنند؟
در سرزمین ما،
بیشترشان هیچ.
خوشحالند که این بار، زلزله کاری به آنها نداشته است.
خوشحالند که زلزلهزده نیستند.
میتوان کمی خود را جمع و جور کرد و زلزله را از سرگذراند.
میتوان،
ابتدا کمی جمع و جور کرد.
سپس کمی هماهنگ.
این که گذشت، اندکی همکاری.
اندکی همکاری که مهم نیست. آسمان که به زمین نخواهد آمد.
آسمان که نقشی در زلزله ندارد.
این زمین است که لرزانده شده است.
میتوان از زمین به آسمان پناه برد.
آسمان کجاست؟
ما نمیدانیم.
شاید آنها که پناه میبرند بدانند. شاید آنها هم ندانند.
اینطور یاد گرفتهاند که باید پناه برد.
از زمین به آسمان پناه میبرند.
اما،
زلزله هیچگاه تنها نیست.
هرگاه زلزله آمده، تعدادی هم دور او را گرفتهاند.
بی چشم داشت.
تنها برای همان آسمان.
نه برای پول،
نه برای زمین،
نه برای درآمد،
برای رضای آسمان.
بعد چه میشود؟
هیچ.
آن دیگران که به نبرد با زلزله میروند چه؟
آنها نرمال نیستند.
نرمشان با دیگران همخوان نیست.
با زلزله که نمیشود جنگید.
تنها خودشان را نابود میکنند.
به کسی نگویید. عقل درستی ندارند.
از زلزله یا باید فرار کرد.
یا باید به زلزله، تن ِ همکاری داد.
بیشتر خیالی نیست.
زندگی روزمره در حد خور و خواب و کمی هم بیشتر، امن میشود.
بیشتر چه میخواهید؟
پرسیدم:
چرا زلزله از همان ابتدا به سراغ زلزلهزدگان، میرود؟
پاسخ ساده است.
برای اینکه آن بقیه، بیشترشان، تماشاگر زلزله هستند.
به زلزله تن میدهند.
برای اینکه آن بقیه، بیشترشان، بدجوری به زلزله تن میدهند. بد جوری.
برای اینکه بیشتر آن بقیه، خوشحالند که این بار هم خطر از سرشان
گذشته است.
خوشحالند که همیشه تلاش خواهند کرد که زلزله از سرشان بگذرد و سالم
بمانند.
راضیاند که چشمهایشان دیگر خیلی چیزها را نمیبینند.
خرسندند که گوشهایشان دیگر خیلی چیزها را نمیشنوند.
خوشحالند که زلزلهزده نیستند.
شادند که زلزلهزده نخواهند شد.
میپرسید از کدام زلزله میگویم؟
نکند فکر کردید منظورم از زلزله، همان زمین لرزه است.
اینطور گمان کردید؟
نه.
منظورم زمین لرزه نیست.
منظورم همان زلزلهایست که هست و نیست کشور را به نابودی میبرد.
همان که کسی نمیداند قدرت تخریبش چند ریشتر است.
همان.
همان که میدانید.
و
تا وقتی که بگویید:
من که از کارگران ِ ماهها حقوق نگرفته، نیستم.
من که از مالباختگان نیستم.
من که از باز نشستگان کم در آمد نیستم.
من که کارگر ِ کم درآمد ِ فقیر نیستم.
من که بیکار نیستم.
من که نمیدانم زن تن فروش فاحشه نیست. این مرد تنخر است که فاسد
است.
من که هرگز سخنی نمیگویم، یعنی سخنی ندارم که در خور گفتن باشد.
مرا که به اوین و کهریزک و ….. نبردهاند.
مرا که اعدام نکردهاند.
من که سیاسی نیستم.
به من چه؟
من کاری به این کار ها ندارم.
تا وقتی که چنین بگویید،
زلزله زدگان تنها خواهند ماند.
و زلزله ادامه خواهد داشت.
و
کسی نمیداند چه وقت نام او هم در لیست زلزلهزدگان خواهد آمد تا
زلزله سراغ او هم بیاید.
اگر آمد و آمد.
آنگاه خواهد دانست که تنهایی چقدر درد بدی است.
حس خواهد کرد که بیتفاوتی چقدر درد بدی است.
آنگاه خواهد دانست که،
اگر آنزمان را فهمیده بود، این زمان را نمیدید.
اگر دیگرانی که به نبرد زلزله رفته بودند را تنها نگذاشته بود.
ریشهی زلزله را سالها پیش کنده بودند.
هنوز دیر نشده است.
ماهی را از آب نگیریم. بگذاریم زنده بماند.
خودمان را از آب بگیریم.
بهداد محبی
27-12-2017
دیوانه کدام است؟؟؟
غلامحسین محسنی اژهای، سخنگوی قوه قضائیه ایران، روز یکشنبه سوم
دی، در نشست خبری، محمود احمدینژاد را تلویحاً به نداشتن سلامت
روانی متهم کرد.
لینک خبر:
https://www.radiofarda.com/a/ejei-Ahmadinejad…/28936357.html
در واکنش به اتهام تلویحی سخنگوی قوه قضائیه مبنی بر عدم سلامت
روانی محمود احمدینژاد، علی اکبر جوانفکر مشاور رئیسجمهور سابق
ایران متقابلاً غلامحسین اژهای را به عدم سلامت روانی متهم و حمید
بقایی او را با فرمانده نیروهای نازی اس اس مقایسه کرد.
همان لینک.
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
اندکی از ما بشنوید:
شیخ بیرون شد شبی از خانهای
دید در راهش یکی دیوانهای
بود نادار و فقیر و ژنده پوش
قوت اندک، برده بودش تاب و توش
از تمام زندگی هیچش نبود
دزد گویی خانمانش برده بود
چون نظر بر شیخ غارتگر فکند
خندهای زد خوش به آوای بلند
آنچنان خندید بر روی فقیه
خود تو گویی عاقلی اندر سفیه
شیخ با تندی و کف کرده دهان
گفت: تو دیوانهای، بی خانمان؟
مرد خسته با دو چشم نیم باز
رو به شیخ نابکار و حقه باز
گفت: نی، تعدادمان اندک بود
کمتر از آخوند و آخوندک بود
گر بُد افزون از شما تعدادمان
ما بُدیم عاقل، شما دیوانگان
ـــــــــــــــــــ
آخوند را که میشناسید.
آخوندک: همانندهای همین محمود
28-12-2017
_________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|