تاریخ انتشار : 17.01.202

کالبد شکافی از ساده به پیچیده !

 hoshyaresmaeil2017@hotmail.com

روز هشت صد و پنجاه و دو جنبش مردم ایران ...

از نظر من اینکه ابزار خودکشی چی بوده و یا کی خودکشی کرده موضوع ثانوی است . برای من سوال این است چرا خودکشی ؟ ابراهیم نبوی جدای از مسیر و تصمیماتش ( غلط یا درست ) قلم و طنز جانداری داشت .

ابراهیم نبوی در دامن همین نظام تربیت شد و بزرگ شد و تا رسید به جایی که مثل خیلی های دیگر باور ساده لوحانه اش به اصلاحات کاذب فرو ریخت و بعد از سرکوب خونین جنبش موسوم به سبز کلا خودش را از نظام کنار کشید و از ایران خارج شد .

فعال سیاسی، نویسنده و طنزنویس او حتی در امور سینمایی هم دستی در کار داشت . مدیر دفتر سیاسی وزارت کشور حکومت اسلامی در ایران بوده است . در خارج ایران با وبگاه‌های خبری رادیو زمانه، روز آنلاین، روزنامه آنلاین و هفته‌نامه گویا همکاری می‌کرد . و برای مدتی یکی از میهمانان ثابت برنامه زن امروز در شبکه فارسی صدای آمریکا بود.

چنین فردی که در جایگاه اجتماعی اش موفق است چرا میرسد به نقطه خودکشی ؟

ضربات ذهنش کم نبود . سرکوب جنبش موسوم به سبز ،  که در آن فریب اصلاحات برایش پررنگ شد فطعا در صدر است .

در خارج ایران فهمید دنیای واقعی با ذهن او کمی متفاوت است . وقتی گفت دهه 1360 و کشتارها تمام است و فراموش کنید ... یعنی تصور ذهنش واقعی نیست . وقتی با شعار میبخشیم ولی فراموش نمیکنیم روبرو شد کمی ذهنش بالانس شد .

زندگی در خارج ایران برایش سخت است و نمیتواند منطبق شود بعد از انتصاب روحانی ظاهرا پیام میدهد میخواهد برگردد . نظام جواب میدهد برگرد فقط 3 سال میروی زندان . نبوی هنوز مشغول کلنجار درونی است که ارزش رفتن دارد یا نه ؟ که نظام دوباره پیام میدهد آن 3 سال را فراموش کن کلا میروی زندان ولی معلوم نیست چه مدت زمان؟

پشت سرش زندان ، اینجا هم برایش زندان ، ظاهرا فقط یک راه میماند پناه بردن به الکل یا مواد مخدر و خودکشی ...

در پایان اغلب رسانه های خارج از ایران برایش مراسم با شکوه ختم و تجلیل میگیرند و در ته آگهی ترحیم هم مینویسند اگر قصد خودکشی دارید با شماره فلان تماس بگیرید تا پشیمان شوید !

آن شماره و راهنمایی توی سرتان بخورد . شماها آن بختک 1357 را زودتر خودتان جمع کنید دیگر نیازی به شماره و راهنمایی نیست .
 

 17.01.2025

 اسماعیل هوشیار

*عاقبت جدی نویسی!*

ابراهیم نبوی:

من در کل عمرم یک نوشته جدی چاپ کردم و در آن از انقلاب دفاع کردم. از قضا مورد شکایت قرار گرفت!

در مقام دفاع برای قاضی مرتضوی یک داستان تعریف کردم: ناصر ملک‌مطیعی به دادگاه انقلاب احضار شد. فکر کرد خواهند گفت تو در فیلم‌ها عرق خوردی، کافه به هم ریختی، چاقوکشی کردی، به زن نامحرم نگاه کردی و او خواهد گفت: نقش امیرکبیر را هم بازی کردم که اقتصاد ایران را نجات داد، دارالفنون را افتتاح کرد و با استعمار جنگید.

با خیال راحت صبح به دادگاه رفت.

قاضی گفت: شما متهم هستید نقش امیر کبیر را بازی کردید که اقتصاد ایران را نابود کرد، با ایجاد دارالفنون پای تهاجم فرهنگی را به کشور گشود و عامل استمرار ستمشاهی بود.

ناصر ملک‌مطیعی دستپاچه گفت: فقط امیر کبیر بازی نکردم، چاقوکشی کردم، عرق خوردم، کافه به هم ریختم، به نامحرم نگاه کردم. دادگاه از خنده منفجر شد!

________________________________________________________

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.