|
|
|
|
|
|
|
|
|
|
 |
|
آق محمود درساعت 25 !
از رسول جاکشی پرسیدند : آیا آلات موسیقی حرام است ؟ گفت بلی ! فلوت و ستار و سنتور و ارگ وویلون و......حرام است و این گفته رسول الله است ....! و رندی پرسید : پس سرود ملی کوروش رو با گوز بزنیم !؟
با این نکته ارسالی خیلی با حال ، به تمام خوانندگان برنامه شبکه خبرساعت 25 ، مجددا چیز میگم ! آق محمود که معرف حضورتون هست . همون که میگه دکترمحمود احمدی نژاد رئیس جمهورحکومت اسلام هستم ! کی به کیه ؟ آق محمود ملقب به " یارو" رفته نیویورک برای حال دادن و حال کردن و اینا..... درخبرها آمده بود به محض اینکه آق محمود یا همون "یارو"، پاشو ازهواپیمان گذاشت تو زمین نیویورک ....کاخ سفید از زبون اوباما عربده زد که : حمله نظامی اصلا گزینه خوبی نیست ! ولی بعد رفتند تو اتاق فکرشون ومثلا فکرکردند که اصلا معلومه قراره چه گهی بخوریم ؟ این بود که دوباره اعلام کردند : همه گزینه ها روی میزوزیرمیزو....از این حرفا گزارشگر شبکه 25 هم منتطربود تا دریه فرصت مناسبی؛ یارو رو خفتش کنه . این "یارو" الان زیر خطه واولین سوال ما اینه که : اهوی یارو ، صدای منو داری ؟ یارو : آره صدات رومیشنوم . مطمئن باش بقیه هم میشنون فقط خودشونو زدن به کوچه علی چپ.... مجری : منظورت همون کبک و برف و مبارزه زیربرفی واینا.... یارو : آره همینه . تو صدا رو میشنوی ؟ مجری : آره صدا میاد . ای ناکس گوزیدی یا داری سرود ملی کوروشو میزنی ؟ ! یارو : نه به جان خانم والده....من فقط با بسم الله شروع کردم. مجری : البته فرقی نمیکنه . فقط جان بطول ، اینقدر طول موج ، توی این مصاحبه عوض نکن . مثلا از بع بع نپربه واق واق و یه دفعه بری به عرعرعر....چون توی تایپ مشکل ایجاد میشه ، من که امکانات کریستین امانپوررا ندارم تا هرصدایی ازتو رو سریع ترجمه کنه و انعکاس بده..... خب" یارو" ، رفتی نیویورک و ثابت کردی اصلا برج دو قلویی وجود نداشته.... الان برنامه بعدی تو چیه و چه میکنی ؟ فقط بلند زر بزن تا خوب تایپ بشه. یارو : والله الان که دارم کونمو میخارونم بعدش انگشت مبارک رو درمیارم و میکنم تو دماغم و بعد میکنم تو گوشم وبعد.....
ولی جناب یارو ، منظوراز سوال این جوابا نبود پرسیدم بعد از برنامه خارش ، پروژه بعدی تو چیه ؟ یارو : پروژه یعنی چی ؟ مجری : اصلا بگذریم . تو نیویورک اصلا وقت داری حمام بری ؟ شاید خارش به اون خاطره ؟ یارو : وقت که نیست... از بس من باحالم . ولی خارشم از یه جای دیگه آب میخوره !
مجری : پس آب نیویورک رو خوردی ؟ یارو : فکرکنم کاراز خارش گذشته ، کهیرزدم . مجری : جناب یارو اصلا ازیه جای دیگه شروع کنیم . آیا درسته که با کلینتون مشکل پیدا کرده بودی و بهش گفته بودی بره تاریخ بخوونه و سواد پیدا کنه ؟ یارو : والله ، ما که با کسی مشکلی نداریم بقیه با ما مشکل دارند . یادمه اون خرداد که مردم میخواستند خشتک مارو بکشن روی سرمون ، همین ضعیفه بود که دلش خیلی به حال من وعظما و......سوخت . ولی خب ؛ توی هرفامیلی از این اختلافات هست. من فقط گفتم کوروش اولین بسیجی روی زمین بود و آخرین بسیجی روی زمین هم خواهد بود اصلا کوروش ناطق منم . بعدش به جای اینکه این جمله منو با آب طلا توی منشور کوروش حک کنن . یه سری حرفای غیرکارشناسی زدن که منم جوابشونو دادم ! هه هه هه هه .....هنوز منو نشناختن. مجری : جناب یارو خیلی کوتاه بگو که دستاورد تو از این سفرتا حالا چی بوده ؟ یارو : هیچی . آخه ما دستاورد این سفررو قبلش چیده بودیم . مجری : ولی این که نمیشه جناب یارو . همه اول میرن حال میدن بعد دستاوردش رو می چینن . یعنی حال میکنن . یارو : خب ما با همه فرق داریم . اصلا اگه دراین 32 سال ، یه فاکت ازما تونستی بیاری که مثل آدم بوده باشیم خودم فتوای تحریم توروپس میگیرم.... مجری : لطفا زر اضافه نزن و فقط به سوال جواب بده . یارو : ببنید الان میگم که ما چطوردستاورد این سفررو قبل از سفرچیدیم . یادته اون 300 تا لاشخورکه ازخارج به اسم متخصص اومدن و با بوسه به تخم عظما ، با ما تجدید عهد کردن..، این یکی از دستاوردها..... ! آزادی گروگان امریکایی دومین دستاورد بود.... مجری : ولی جناب یارو ، این فاکتا که دستاورد نیست بیشترتو دستگاه دادنه ! یارو : نه جانم ، تو مومیبنی و من پیچ عظما . گفتم که سیاسی نیستی . والا چرا توی این سفر کسی جرات نکرد تا دوباره بپرسه همجنس گرایی یعنی چی ؟ این هوشنگ امیراحمدی و بقیه لاشخورا رو دست کم نگیر . البته اگرم کسی میپرسید جواب شرعی و عرفی و دندان شکن به این استکبارا میدادم . مجری : ولی شما قبلا جواب داده بودی که اصلا نمیدونی همجنسگرایی یعنی چی ؟ یارو : نه دیگه اون موقع با این موقع فرق فوکوله . من همون موقع هم به سران جی 8 پیام دادم که خودم سمبل تغییرم . الان نه تنها میدونم که همجنس گرا و سوارشدن و سواری دادن یعنی چی ؟ بلکه میدونم درچه زمانهایی ثوابش بیشتره . الان فقط نمیدونم سنگسار یعنی چی !؟ فتوای مصباح رو هم دارم که گفته بود برای حفظ خودمون اتفاقا باید دو ترکه سواری داد . سابقه این امرهم فقط به فتوای مصباح برنمیگرده . به صدرتاریخ اسلام و حتی قبل ازاون مربوطه . به زمانهای موسی و عیسی و محمد هم صدرنشین بود . شما فکرمیکنی برای چی کشیشها هم با ما نظروهم عمل هستند ؟ مجری : به عنوان آخرین سوال ازیارو...... ، تو نظرت راجع به سانسورچیه ؟ یارو : خیلی خوبه . مفیده . دعوای 72 مرضه . نیازهمگانی هست.....ماها کلا هرمشکلی با هرکسی داشته باشیم ولی توی این زمینه با همه تفاهم و توافق داریم مجری : مثلا با کی ؟ یارو : با همه دیگه . با بوش...استالین....مائو...کاسترو....حاج مسعود....پاپ....وبقیه خرده ریزا..... ولی یادتون باشه که راز ماندگاری و تکثیرماها فقط این نبود ، این هم بود . قرآن وعده داده که : ان شانئک هوالبطر....یعنی شماها منقرض نمیشید . ما که توی این 32 سال ازبس تکثیر شدیم که با بحران مواجه شدیم ومجبورشدیم یه کم خودمونو صادر کنیم مثل همین نبوی و برادران..... مجری : خب ، من فکرکنم تنها حرف درست تو؛ در تمام زندگی ت همین باشه که بدون هیچ توجیهی گفتی سانسورخیلی خوبه .... یارو : چائیدی... مجری : چی گفتی ؟ یارو : گفتم اگه فکرمیکنی فقط همین حرف من ازته دل و درسته ....پس ریدی . مجری : آره خب ، به روح وقبرهرچی امام و پیامبر و نایب امامه.... یارو : ای بی ادب ، تو نمیخوای سیاسی بشی ؟ اینقدرتوهین نکن. با همه مهربون باش . هم با من و هم با همه سیاسی های مودب و.... ادب بیاموزو توهین نکن و از این حرفا مجری : باشه بهش میگم ! یارو : به کی میگی ؟ مجری : به شعورم . الکی که نیست . اگه شعورم اجازه داد چنان مودب بشم که هم تو راضی باشی و هم بقیه ها.... یارو : شعورروبی خیال . بیا ببین ، من که هیچی ندارم الان رئیس جمهورم ....اصلا تو چه " ایسمی " هستی ؟ مجری : اونوقت " ایسم " یعنی چی ؟ یارو : یعنی سوت بلبلی زدن ...مثل ناسیونالیسم ....پانیسم.....عربیسم.....ترکیسم....سبزیسم.....داشاقیسم...عظما ایسم.....وبقیه ایسما..... مجری : من خوشبختانه مرض" ایسم " نگرفتم و مریض نیستم ولی اگه یه روزمجبوربه انتخاب بشم فکرکنم "کسخلیسم" رو انتخاب میکنم . چون ازهمه این ایسمای موجود متکاملتروپیش رفته تره . راستی وقتی برگشتی ، به ننه جونت بگو حتما برات اسفند دود بده.... به پایان برنامه این هفته شبکه خبر25 رسیدیم . با تشکرازتوجه همه شما خوانندگان .
اسماعیل هوشیار ژنو پنجم . مهر. 1389
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس