فاحشگان سیاسی ....!؟
در يک ايميل که صورت برخی پست های فيس بوک را برای من می فرستد آمده بود:
((فاطمه حقیقت جو و هوشنگ امیر احمدی
بالاخره معلوم نیست که این خانم فاطمه حقیقت جو با کدام محفل و کدام جریان دمخور است. از یک طرف با سبزهای اصلاح طلب است. از یکسو با تریتا پارسی و نایاک اطلاعیه مشترک امضاء می کند. از طرف دیگر با هوشنگ امیر احمدی ارتباط دارد و عکس خصوصی می گیرد. از همه جالبتر اینکه در محفل سبزهای سکولار آقای اسماعیل نوری علا هم بعنوان پانلیست شرکت کرده بود. آیا حضور خانم حقیقت جو در محافل و مجامع مختلف می تواند بیانگر نزدیکی آن جریانات با یکدیگر باشد؟ جای تردید است که آقای نوری علاء با کدیور و امیر احمدی خطی موازی داشته باشند. تریتا پارسی و کدیور ممکن است.، چرا که پارسی همیشه خود را نماینده سبزهای اصلاح طلب در واشنگتن معرفی می کند. در این میان این خانم حقیقت جو را بگو که هر جا که در باز باشد سرکی می کشد))
اضافه میکنم همان های ديگر که نام برده شده اند؛ تريتا پارسی، اسماعيل نوری علا، کديور، هوشنگ اميراحمدی و برخی ديگر که اينجا نامبرده نشده اند هم همان شيوه رفتاری فاطمه حقيقت جو را دنبال می کنند. اينها را در اصطلاح همگانی «فاحشه های سياسی» خطاب می کنند؛ من نمی گويم آن چيزی است که همگان اذعان دارند. و اگر اين مسئله را بپذيريم وواقع بينانه به موضوع نگاه کنيم و سيستمی که يک فاحشه عمل میکند را هم در پيش چشم بياوريم آنگاه پرسش پاسخ خودش را بدست خواهد داد. به شما می سپارم خودتان قضاوت کنيد من فقط قدری راهنمایی کردم و هيچ نوع ابراز نظری نکردم.
گوييا بازهم آنانی که همانند گاو پيشانی سفيد مشتشان باز شده است و اعتباری در ميان مردم درون و بيرون به ويژه درون ايران ندارند؛ به دست و پا افتاده و از اروپا به آمريکا و برعکس در سفر وبرقراری ارتباط هستند. در ميان اينان کسانی مانند عليرضا نوريزاده، شهرام همايون؛ مهرداد خوانساری، (سه تفنگدار مفتضح بی آبروی عاری از وقاحت شکارچيان الماس محمد رضا مدحی)،محسن سازگارا، محسن کديور، مهاجرانی، شريعت مداری؛ اسماعيل نوری علا، از جمله از راه الم شنگه شهرام همايون گويا ارتباطی هم با مجاهدين خلق برقرار است ..وهمان ها که خودرا وابسته و درارتباط با «بيگانه» ها می دانند ديده می شوند. از قرار عليرضا نوريزاده در يک برنامه تلويزيونی مدعی شده است روشی که در پيش دارند همان است که در سوريه بکار گرفته شده است.
ميدانيم که سفير آمريکا در سوريه بی رويه و خارج از هرنوع قاعده سياسی و نرم ديپلماتيک در امور سوريه دخالت کرده و با شورشيان تماس گرفته است. درحاليکه آنچه در سوريه می گذرد جنگی است که وهابی ها با پشتيبانی عربستان سعودی و برخی عوامل القاعده برعليه رژيم بشار اسد راه اندازی کرده اند و آمريکاهم از آن پشتيبانی میکند.
اين روش براندازی نه تنها به نفع مردم (مردم هر کشوری) نيست بلکه درصورتی که در ايران مورد استفاده قرار گيرد از يک وابستگی و اسارت و بردگی به يک اسارت و بردگی و استثمار ديگر لی لی خواهيم کرد.
خوشبختانه اين افراد در درون ايران يک پاپاسی ارزش و اعتبار ندارند و هرگاه راجع به آنها می نويسيم بسياری از درون ايران اعتراض میکنند که اين اشخاص مانند تيمسار روحانی، محسن سازگارا، ويا اسماعيل نوری علا، مجاهد خلق وو اعتبار وارزشی در درون ايران ندارند بیخود اينها را بزرگ نکنيد.
ولی من وظيفه خود میدانم آگاهی لازم را به آنانی که نمی دانند بدهم – آنانی که می دانند که می دانند، آنانی که نمی دانند اگر ندانند که نمی دانند در جهل مرکب ابد الدهر خواهند ماند و ما بر حکم وظيفه چو می بينيم که چاه است نمی توانيم ساکت بنشينيم.
ح-ک