سیاست تنش آفرینی در
نقاط مختلف دنیا
چهارشنبه, نوامبر ۳, ۲۰۱۰
آزاده سپهری
در آلمان مجلاتی وجود دارد که برنامه های تلویزیون در یک یا دو هفته ی
آینده را منتشر می کنند. حدود 20 سال است که این مجلات را می خرم و قبل از
اینکه پای تلویزیون بنشینم، نگاه می کنم کدام کانال، کی، چه برنامه ای دارد.
مجله ای که می خرم، یکی از پرفروش ترین هاست و مخاطبین اش مردم "عادی"
هستند. روز شنبه داشتم مجله را ورق می زدم که چشمم به یک فیلم سیاسی، محصول
مشترک ایتالیا، بریتانیا و آلمان افتاد به نام "روزی که آلدو مورو مرد".
داستان فیلم مربوط به ترور رییس جمهور پیشین ایتالیا، آلدو مورو، در سال
1978 است. در مجله در توضیح فیلم آمده بود که این ترور به چپ های افراطی
نسبت داده شده بود. در فیلم، 25 سال بعد یک قاضی به مدارکی دست پیدا می کند
که نشان می دهد سازمان سیا در این ترور دست داشته است. در ادامه، در مجله
آمده بود که این امروز یک فاکت است و برای اینکه از این جریان اطلاعات به
دست بیاورید به ویکی پدیای آلمانی رجوع کنید و آنجا به دنبال اصطلاح "سیاست
تنش آفرینی" بگردید.
این کار را کردم و هم مطلب ویکی پدیای آلمانی را خواندم و هم انگلیسی آن را.
به نظرم آلمانی اش بهتر بود، چون به طور خلاصه، ولی کامل، سیاست تنش آفرینی
را تشریح کرده و اهداف پشت آن را بر ملا ساخته است. در مطلب انگلیسی بیشتر
به فاکت های اثبات شده و نتایج تحقیقات قضایی اشاره شده، که مطلب آلمانی
این را کم دارد. خلاصه ی مطلب آلمانی ویکی پدیا این است که سیاست تنش
آفرینی به یکسری اقدامات مخفی سازمان های امنیتی اطلاق می شود که با هدف
دامن زدن به ترس و وحشت از یک جریان سیاسی، یک اقلیت مذهبی یا قومی و
امثالهم انجام می گیرد.
این اقدامات که شامل ترور، آدم ربایی، قتل، عملیات نظامی و به خشونت کشیدن
اعتراضات مسالمت آمیز است، به اسم نیرویی ثالث انجام می گیرد تا نفرت و
خشونت نسبت به آن نیرو دامن زده شده و یا توجیه شود. در این اقدامات خیلی
وقت ها از اعضای آن نیروی ثالث استفاده می شود، بدون اینکه آنان خود بدانند
آلت دست سازمان های امنیتی شده اند. (برای نمونه می توان به تظاهرات مسالمت
آمیزی اشاره کرد که پلیس از طریق نفوذی های خود عده ای را تشویق به دست زدن
به خشونت می کند تا زمینه سرکوب آن تظاهرات فراهم شود.) این اقدامات با
شایعه پراکنی شفاهی و دروغ پراکنی در رسانه ها همراه است با این هدف که
نیروی ثالث مقصر نشان داده شود.
یکی از اهداف اصلی این اقدامات سرکوب و تحدید حقوق نیروی مورد غضب قرار
گرفته است. ایجاد ترس و وحشت در میان مردم باعث می شود که نیروی حاکمه در
مقابله با نیروی مخالف خود از پشتیبانی مردم برخوردار شود و بتواند قانونا
دست به سرکوب آن بزند.
مطلب ویکی پدیای آلمانی از یکسری موارد مشخص در کشورهای مختلف نام برده، که
اینهاست:
اقدامات متعدد تروریستی در ایتالیا بین سالهای
1969 تا 1984 که به نیروهای چپ افراطی نسبت داده می شد،
اقدامات تروریستی سازمان امنیت آفریقای جنوبی
در دهه 80 و 90 که به کنگره ملی آفریقا نسبت داده می شد،
اقدامات تروریستی سازمان سیا در شیلی با هدف
تضعیف دولت سالوادور آلنده،
دست داشتن دولت الجزایر در دهه 90 در کشتار
مردم عادی توسط نیروهای اسلامی،
طرح تروریستی دولت آمریکا در سال 1962 که قصد
داشت با انجام عملیات تروریستی در آمریکا و نسبت دادن آن به کوبا، موقعیت
آن کشور را تضعیف کند (که البته این طرح به وقوع نپیوست)،
برخی اقدامات تروریستی دولت آلمان در دهه 70
که به سازمان فراکسیون ارتش سرخ (گروه بادر ماینهوف) نسبت داده شده بود،
اقدامات تروریستی در بلژیک در دهه 80،
یکسری اقدامات تروریستی در روسیه در اواخر دهه
90 که به بنیادگرایان اسلامی نسبت داده شده بود.
در پایان مطلب به نظریاتی اشاره شده که عملیات
تروریستی 11 سپتامبر را کار دولت جرج بوش می دانند و یا بر این باورند که (بخشی
از) دولت وقت آمریکا برای جلوگیری از آن کاری نکرد تا مقدمه لشکرکشی به
خاورمیانه فراهم شود.
خواندن این گونه مطالب گاهی وحشت آفرین است و آدم را نسبت به آینده نگران
می کند. ولی وقتی آدم بیشتر فکر می کند، می بیند همین که امروزه همه جا،
حتی در سایت های پرخواننده ای چون ویکی پدیا و یا نشریات تلویزیون که
تیراژی میلیونی دارند، در رابطه با این مسائل نوشته می شود و روشنگری می
شود، خود این نشان دهنده بلوغ و رشد سیاسی جوامع بشری ست و تا حدود زیادی
می تواند جلوی فجایع را بگیرد.
مطلب ویکی پدیا
به آلمانی -
به انگلیسی
_______________________________________________________
|