مقاله

 

 

 تاریخ انتشار :03.10.2025


خیزش نسل زد علیه حکومت‌های فاسد

محسن ابراهیمی


سیما بهاری: اوائل شهریور ماه امسال، فضای سیاسی در نپال دستخوش تغییرات اساسی شد. یکی از معترضان نپالی در گفتگو با بی‌بی‌سی می‌گوید که ممنوعیت رسانه‌های اجتماعی دلیلی برای تجمع معترضان بوده، اما تمرکز واقعی بر فساد گسترده بوده است. اینها کلمات آشنا و فضای آشنایی برای ما هستند. البته معترضان از جمله خواهان استعفای نخست‌وزیر و ایجاد نهاد نظارتی مثل نهاد بازرسی ویژه برای نظارت بر فساد در نپال هم بودند.

در اندونزی در ماه آگوست تقریباً با همین مسئله روبه‌رو بودیم. به‌خاطر افزایش بیکاری و مشکلات اقتصادی، در مخالفت با امتیازات مالی ویژه برای نمایندگان پارلمان اندونزی، اعتراضات گسترده‌ای سازمان داده می‌شود. در بنگلادش و سریلانکا هم ما شاهد اعتراضات مردم و خشونت متقابل دولت بودیم.

با چه فضایی واقعاً روبه‌رو هستیم؟ اعتراضات عمدتاً بر سر چیست؟ در این کشورها چه اتفاقاتی دارد رخ می‌دهد؟ وجوه مشترک این خیزش‌ها چه‌ها هستند؟ محسن ابراهیمی به سؤالات ما پاسخ می‌دهد.

طبعاً در وقت کوتاهی که داریم، نمی‌توان به همه جوانب این‌همه مسائلی که در مقدمه ردیف کردم پاسخ داد. منتهی همه اتفاقات وجوه مشترکی دارند. به‌خصوص فضای اعتراضات در ایران برایمان تداعی می‌شود. می‌توانیم روی چارچوب معین و محدودی حول این مسائل صحبت کنیم و سعی کنیم که به یک نتیجه برسیم.

اجازه بدهید از اینجا شروع کنیم. خیلی کوتاه و مختصر توضیح بدهید که اعتراضات عمدتاً سر چه مسائلی است و چه وجوه مشترکی دارند؟

محسن ابراهیمی: برای اینکه یک تصویر عمومی درباره شباهت اتفاقاتی که در همین چهار کشور رخ دادند بدهم، ضروری است اول به چند نکته اشاره کنم.

اولین نکته جرقه اعتراضات در این کشورها است. اینکه از کجا شروع می‌شوند که موضوع جالبی است. با چه بهانه‌ای مردم یک‌دفعه در مقیاس ده‌ها هزارنفره می‌ریزند به خیابان‌ها و میدان‌ها را می‌گیرند و حتی کاخ‌ها و مراکز حکومتی را آتش می‌زنند. بعداً باید پرداخت به اینکه مطالباتشان عموماً چه‌ها هستند که تشابهات زیادی دارند و بالاخره نیروی اصلی که اعتراض می‌کند. کدام نیروها در جامعه هستند که با شجاعت می‌آیند وسط میدان و آن‌چنان هم قدرتمند به میدان می‌آیند که دولت‌ها را وادار به استعفا و مقامات حاکم را مجبور به فرار می‌کنند.

جرقه اعتراض در سریلانکا اساساً وضعیت بد اقتصادی بود. به طور مشخص کمبود سوخت و ده ساعت خاموشی و کمبود غذا جرقه اعتراضات را زد. مخصوصاً با کمبود سوخت هزاران‌هزار انسان می‌ریزند بیرون و خیلی سریع حکومت را به‌زانو درمی‌آورند.

در بنگلادش جرقه اعتراض سهمیه‌بندی شغلی است. بنگلادش در ۱۹۷۱ به رهبری شیخ مجیب الرحمان از پاکستان استقلال پیدا کرد. دختر او، شیخ حسینه نخست‌وزیر بنگلادش به مدت بیست سال در قدرت بود. در بنگلادش قانونی تصویب می‌کنند که بر اساس آن سهمیه خیلی بالایی از پست‌های خدمات شهری اختصاص پیدا می‌کند به فرزندان و نوه‌های "مبارزان راه آزادی در جنگ استقلال" که مربوط به نزدیک ۶۰ سال پیش است. به یک معنی پارلمان و نهادهای حکومتی که ظاهراً انتخاب شده‌اند برای تأمین رفاه توده وسیع مردم، عملاً تجمع می‌کنند و برای خود حکومتی‌ها، به نفع فرزندان آنها کار می‌کنند که محصولش تولید آقازاده‌هایی است که مثل ایران با ماشین‌های آخرین سیستم و بسیار گران‌قیمت در خیابان‌ها و محلات اعیانی بنگلادش ویراژ می‌دهند. در همان بنگلادش، جوانان به‌خاطر اینکه بتوانند کرایه مسکن و معاش خانواده را تأمین کنند، مجبور می‌شوند در شیخ‌نشین‌های منطقه خلیج‌فارس با تحمل تحقیر و در وضعیت بسیار بد کار کنند.

در اندونزی کشته‌شدن یک پیک موتوری توسط پلیس، همچنین کمک‌هزینه مسکن برای نمایندگان پارلمان - که ظاهراً انتخاب شده‌اند به وضع مردم برسند - کمک‌هزینه‌ای که ده‌ها بار بیشتر از حداقل دستمزد کارگران است، جرقه اعتراض می‌شود.

در نپال، قطع اینترنت، قطع فیس‌بوک واتساپ و یوتیوب و غیره جرقه اعتراض می‌شود. وقتی این اتفاق می‌افتد جوان‌ها فوراً برای اعتراض می‌ریزند بیرون. وقتی با همین جوان‌ها در خیابان‌ها گفتگو می‌شد، اکثرشان می‌گفتند که مسئله قطع پلتفرم‌ها مدیای اجتماعی فقط یک جرقه است. جوانان به فقر و گرانی و فساد و فاصله فاحش طبقاتی به‌عنوان علت اعتراضشان اشاره می‌کردند. شرایطی که یک اقلیت میلیاردر - مثل ایران - می‌چاپند؛ اما جمعیتی که محصول و ثروت و امکانات زندگی را تولید می‌کنند خود در وضعیتی فلاکت‌بار زندگی می‌کنند. در همه اعتراضات در این کشورها، خشم تلنبارشده مردم علیه فقر و فساد و خاندان‌های فاسد مسئله اصلی است. همه این کشورها هر کدام یک، هزار فامیل فاسد دارند. مثل جمهوری اسلامی این هزار فامیل، چپاولگران اصلی هستند و کل طبقه سرمایه‌دار هم حول آنها چیده شده‌اند. می‌بینیم که جرقه‌ها متفاوت بودند؛ ولی کاملاً معلوم بود که اعتراضات علیه فساد و فقر و حکام فاسد است.

مطالبات چه‌ها بودند؟ باتوجه‌به توضیحاتی که بالاتر دادم، باتوجه‌به اظهارات خود جوانان معترض، مطالبات اساساً علیه فساد، علیه فاصله طبقاتی، علیه آقازاده‌پروری در آن کشورها، علیه بیکاری، تورم، علیه پاسخگو نبودن سیاست‌مداران و دستگاه پلیس و ارتش و کلاً دستگاه سرکوب حکومت‌ها بود. خواست جوانان خیلی روشن بود. اینکه در این کشورها مقامات حاکم فاسدند، همه باید بروند و خود مردم، خود جوانان سرنوشت خود را به دست بگیرند.

سیما بهاری: اجازه بدهید اینجا راجع به دستاوردها بپرسیم. در عکس‌ها می‌بینیم دریایی از جمعیت در خیابان هستند. سؤال این است که دستاورد اعتراضات چه‌ها بودند و معترضین تا چه اندازه به خواستشان، به مطالباتشان توانستند برسند؟

محسن ابراهیمی: در پاسخ به سؤال اول یادم رفت دررابطه‌با نیروی اصلی معترضین که در عنوان این برنامه به آن اشاره شده است؛ یعنی نسل زد صحبت کنم. در همه این کشورها بخش اعظم معترضین متعلق به نسلی است که سنشان بین ۲۰ تا ۲۵ سالگی است. این‌ها جوانانی هستند که اکثرشان تحصیل کرده‌اند. بخش زیادی هم شاید تحصیل‌کرده نیستند، ولی اکثرشان بیکار هستند و همچنان که گفتم می‌روند در کشورهای مختلف با وضعیت خیلی بد کار می‌کنند. این نسل اساساً با آن جرقه‌های که درباره‌اش صحبت کردیم می‌ریزد بیرون. البته در کنار این نسل بخش زیادی از جمعیت معترض هم که به انواع مختلف تحت ستم و تبعیض هستند حضور دارند که در نتیجه نیروی بسیار گسترده‌ای شکل می‌گیرد که باقدرت می‌توانند حکومت‌هایی که بعضاً ۱۰ تا ۲۰ سال با مشت آهنین سرکار مانده‌اند را پایین بکشند.

دررابطه‌با سؤال دستاوردها و نتایج این اعتراضات، از بنگلادش شروع کنیم. در بنگلادش، همچنان که گفته شد، شیخ حسینه و کلاً یک خاندان فاسد تحت رهبری او مدت‌ها حکومت می‌کردند. اعتراضات علیه این خاندان و حکومتشان آن‌چنان قدرتمند بود که او مجبور شد به هندوستان فرار کند. این بسیار مهم بود. صحنه‌های جالبی را مشاهده کردیم که جوان‌های تحت ستم و معترض ریخته بودند به کاخ شیخ حسینه، عده‌ای در استخرش شنا می‌کردند؛ عده‌ای رفته بودند روی تخت او دراز کشیده بودند و از همه این‌ها عکس می‌گرفتند و به این طریق درواقع می‌خواستند نشان دهند که چقدر فاصله طبقاتی میان طبقه حاکم، الیت حاکم سرمایه‌دار از یکطرف و اکثریت مردم از طرف دیگر، این جوانان را متنفر کرده است. وقتی شیخ حسینه فرار کرد، یک اقتصاددان برنده جایزه نوبل را آوردند که به‌اصطلاح در "دولت موقت و دوران گذار" نقش ایفا کند تا بعداً انتخابات پارلمانی را پیش ببرد و این دوره را به سرانجام برساند. می‌خواهم در یک جمله بگویم که خود جوان‌ها، خود مردم تهیدست معترض، خود آن انسان‌هایی که آمده بودند با شجاعت تمام با نیروهای سرکوبگر مقابله کرده بودند، خودشان در شکل‌گیری قدرت سیاسی بعدی دخیل نشدند. مثل همیشه، وقتی قیام یا خیزشی رخ می‌دهد، معمولاً "دوره گذار" راه می‌اندازند که در آن معمولاً بخشی از مقامات قبلی دخیل هستند و معمولاً از طریق همین "دوره گذار" موقعیت نظام سابق را دوباره و معمولاً با مقاماتی از همان نظام سابق بازسازی می‌کنند و نهایتاً خود مردم معترض در قدرت سیاسی نمایندگی نمی‌شوند.

دررابطه‌با اندونزی، بعد از کشته‌شدن یک جوان پیک موتوری توسط پلیس که بخش زیادی از جوانان در همین شغل پیک موتوری مشغول‌اند تا زندگی‌شان را تأمین کنند، اعتراض آن‌چنان قدرتمند بود که فوراً مقامات پلیس و رئیس‌جمهور از مردم عذرخواهی می‌کنند و قول می‌دهند موضوع را پیگیری خواهند کرد و همچنین، کمک‌هزینه‌های مسکن برای نمایندگان پارلمان که اکثرشان در مسکن‌هایی مثل کاخ زندگی می‌کنند را لغو کردند. معترضین توانستند به خواسته‌های اولیه‌شان برسند. ولی در اندونزی هم یک حزب انقلابی، یک نیروی سیاسی یا سازمانی که کمک کند جوانان و مردم معترض در قدرت سیاسی که قرار است شکل بگیرد نمایندگی شوند وجود نداشت و بالتبع مثل کشورهای دیگر، از بالای سر مردم معترض تحولات بعدی را رقم زدند و عملاً دست معترضین از قدرت سیاسی و اعمال اراده سیاسی کوتاه ماند.

اعتراضات نپال خیلی قدرتمند بود. واقعاً عظیم بود. آن‌چنان عظیم که دولت نپال مجبور شد فوراً ممنوعیت پلتفرم‌های مدیای اجتماعی را پس بگیرد. نخست‌وزیر استعفا داد و رئیس سابق دیوان عالی نپال، به‌عنوان نخست‌وزیر موقت سوگند یادکرد تا انتخابات بعدی را تدارک ببیند. در نپال وزیر دارایی را تا رودخانه و داخل رودخانه هنگام فرار دنبال کردند و جالب است که در اغلب این کشورها، مردم به نهادهای اصلی ساختار دولت مانند پارلمان، نخست‌وزیری‌ها و وزارت‌خانه‌ها حمله کردند. کاملاً معلوم بود که مردم معترض می‌دانند که ساختار اصلی حکومت‌ها و طبقه حاکم از چه کانال‌ها و نهادهایی دارند بر مردم حکومت می‌کنند و به همان نهادها حمله کردند. در نپال کل ساختمان مجلس را آتش زدند.

در سریلانکا، دولت فوراً سقوط کرد. ۲۶ وزیر همگی استعفا دادند. مردم به دنبال آن‌ها بودند و اقامتگاه نخست‌وزیر و کاخ را تصرف کردند و خاندان فاسد راجاپاکسا در رأس الیت حاکم، در رأس هزار فامیل حاکم را جارو کردند. ولی تعداد زیادی از مقامات سابق همچنان سرکار هستند. رئیس‌جمهور فرار کرد؛ اما نخست‌وزیر سابق همان نظام، اوضاع را به دستش گرفت. باز هم مردم معترض به‌خاطر محرومیت از یک حزب سیاسی و ساختار سازمانی، بعد از پیروزی‌های اولیه در مقابل حکومت‌هایی که سال‌ها این مردم را چاپیده‌اند، در قدرت سیاسی بعدی نمایندگی نشدند.

در تمام این کشورها نقاط اشتراک زیادی وجود داشت. اعتراضات آن‌چنان قدرتمند بود که مقامات فاسد علی‌رغم سرکوب پلیسی مجبور شدند فرار کنند. قیام نپال فقط ده ساعت طول کشید. قیام ده‌ساعته‌ای که در نتیجه‌اش رئیس‌جمهور فرار کرد. ولی با تمام عظمت و گستردگی، شور و حرارت و آگاهی و خواست و هدف روشن، این جنبش‌ها و خیزش‌ها نتوانستند نهایتاً آن سیستم و نظام را کاملاً فروبپاشند و خودشان به قدرت برسند. نتوانستند ساختار اصلی حکومت را نابود کنند و خودشان به قدرت برسند. نتوانستند به فساد و تهیدستی و تورم و تباهی و بیکاری و فاصله طبقاتی و سلطه آقازاده‌ها بر جوانان تهیدست، سلطه اقلیت میلیاردر بر جامعه پایان دهند. جالب است که در جریان اعتراضات نپال هشتک #Nep_Kids که اشاره به همان آقازاده‌ها در مقابل جوانان تهیدست و محروم است برای اعتراض به فاصله طبقاتی رواج داشت.

سیما بهاری: شما به نکاتی اشاره کردید. فکر می‌کنم خوب است کمی بیشتر آنها را باز کنید و بیشتر درباره این موضوع صحبت کنید. درباره این چهار خیزش که اشاره کردید، همه‌جا می‌بینیم نسل زد گویی که دنیا را بر سرشان گذاشته‌اند و آشکار است که نمی‌خواهند این وضعیت جاری ادامه پیدا کند. اتفاقات بسیار خوبی رخ‌داده است. می‌گویید در نپال در ده ساعت این اتفاقات رخ‌داده است. در ایران هم سال‌هاست می‌خواهیم نظام سقوط کند و قدرت از دستش خارج شود و سال‌هاست مردم برای رسیدن به این هدف مبارزه می‌کنند. در کشورهایی که اشاره کردید، خیزش‌ها بسیار قدرتمندند و پیروزی‌های اولیه سیاسی را به دست آورده‌اند. اما بعد از مدتی معلوم می‌شود که کلیت نظام سر جایش هست. شما به دوره‌های گذار اشاره کردید که می‌بینیم بسیاری از عناصر خود حکومت هنوز سرکار هستند، قدرت دستشان است و به‌هرحال نقش تعیین‌کننده دارند. درباره این موضوع کمی بیشتر صحبت کنید. شما همچنین به نبود یک حزب سیاسی که مردم را نمایندگی کند اشاره کردید. به نظرم خوب است در این مورد بیشتر توضیح دهید.

محسن ابراهیمی: این موضوع مهمی است و باید به جوانب مختلف آن پرداخته شود. پیش از آن اما می‌خواهم جهت مقایسه اشاره‌ای بین ایران و این کشورها بکنم. جالب است در ایران هم خیزش «زن، زندگی، آزادی» شباهت‌های بسیاری به خیزش‌ها و اعتراضات علیه فساد در این کشورها دارد. در ایران هم جوانان نقش برجسته‌ای ایفا کردند. اما اعتراضات در ایران با اعتراضات در این کشورها دو تفاوت اساسی دارد.

تفاوت نخست این است که در ایران زنان پیشروی اعتراضات بودند و هستند. در دیگر کشورها نیز زنان و دختران نقش داشتند، اما به‌هیچ‌عنوان قابل‌مقایسه با ایران نیستند. دلیل آن نیز روشن است: وجود حکومت مذهبی در ایران که حجاب اجباری یکی از ارکان اصلی دولت‌مداری و حکومتش است.

تفاوت دوم نیز مسئله مذهب است. در هیچ‌یک از این کشورها در اعتراضات شعار ضدمذهبی وجود ندارد. شعارهای بسیاری علیه فساد و مسائل دیگر وجود دارد، اما شعار ضدمذهبی دیده نمی‌شود. دلیل آن نیز روشن است: دولت‌ها و حکومت‌های این کشورها رسماً مذهبی یا اسلامی نیستند. البته بعضاً احزاب اسلامی دارند. برای نمونه، در بنگلادش «حزب جماعت اسلامی» در برابر «حزب عوامی لیگ» قرار دارد و این دو با یکدیگر رقابت می‌کنند. حزب جماعت اسلامی نیز مانند اخوان‌المسلمین مصر تلاش بسیاری کرد که از این شرایط بهره‌برداری کند، زیرا یک حزب سیاسی است و آماده‌تر برای استفاده از فرصت‌ها. می‌خواهم بگویم که در این کشورها شعارهای ضدمذهبی نبود؛ اما در ایران شعارهای ضدمذهبی در ابعاد وسیع رایج هستند و این تفاوتی بسیار مهم است.

اما تا آنجا که به پرسش اصلی برمی‌گردد، چرا باوجود این‌همه اعتراضات گسترده، با حضور توده‌های وسیع، با شعارهای رادیکال و روش‌های تعرضی، نتیجه نهایی به دست نمی‌آید؟ در همه این اعتراضات، به کاخ‌ها، مراکز قانون‌گذاری، قضایی و پلیس حمله شد؛ اما نهایتاً کل ساختار سیاسی و نظام تماماً زیرورو نشد.

وقتی می‌گوییم نتیجه‌ای به دست نمی‌آید، یعنی ساختار سیاسی به طور کامل نابود نمی‌شود. رئیس‌جمهور فرار می‌کند، نخست‌وزیر استعفا می‌دهد و نمایندگان پارلمان کناره‌گیری می‌کنند. همه این اتفاقات می‌افتند. اما مردم خاندان‌های فاسد، الیت حاکم و اطرافیانش را از در بیرون می‌کنند و اما آنها از پنجره بازمی‌گردند. چرا؟ چون آن جنبش‌ها از حضور یک حزب انقلابی محروم هستند که دو هدف اصلی داشته باشد: یکی خنثی‌سازی توطئه‌های نظام حاکم که همواره در برابر اعتراض مردم شکل می‌گیرد؛ دوم جلوگیری از تلاش حکومت برای ادامه امتیازات خود در اشکال جدید با تغییراتی در چهره‌ها. مسئله اساسی این است که در این اعتراضات، حزبی انقلابی نقش نداشت که با برنامه‌ای روشن و شفاف در صحنه باشد و وقتی حکومت ساقط می‌شود، نهادهای حکومتی ویران می‌شوند و چنگال حکومت از گلوی مردم کنار زده می‌شود، چنین حزبی کمک کند خود مردم به قدرت برسند، قانون‌گذاری کنند، انتخابات برگزار کنند و اوضاع را در جهت تحقق اعمال اراده و حاکمیت توسط مردم بر سرنوشت سیاسی، اقتصادی و زندگی خود به سرانجام برسانند.

واقعیت این است که در این کشورها چنین حزب سیاسی انقلابی که هدفش به قدرت رساندن مردم باشد وجود ندارد. حزبی که هدفش زیرورو کردن بنیادهای اقتصادی جامعه، یعنی دست‌بردن به ریشه، یعنی پایان‌دادن به دولت طبقاتی، نظام طبقاتی و فاصله طبقاتی باشد که ریشه تبعیضات دیگر و ریشه فساد است.

جوان‌های معترض خودشان این فاصله فاحش طبقاتی را خوب می‌شناسند و در اظهاراتشان هم این را بیان می‌کنند. در شعارهایشان هم همین منعکس است. اما علی‌رغم این آگاهی، و در فقدان یک حزب انقلابی، معمولاً در بهترین حالت احزاب سیاسی اپوزیسیون حی‌وحاضر که هدفشان تغییرات اساسی نیست به قدرت می‌رسند و در فاصله‌ای کوتاه، دوباره همان جوانان معترض زندانی می‌شوند، دوباره همان مقامات و همان پلیس سابق در اشکال جدید به میدان می‌آیند و همان فساد سابق در قالب‌های تازه تکرار می‌شود.

همه تجربه‌های اعتراضی نشان می‌دهند که در فقدان یک حزب سیاسی انقلابی، اعتراضات در عین حقانیت و ضرورتشان قادر به تحقق اهداف بنیادی‌شان نیستند. به نظرم، اگر در گوشه‌ای از جهان یک قیام، یک انقلاب با رهبری یک حزب سیاسی - حزبی که دست به ریشه می‌برد - به سرانجام پیروزمند برسد، می‌تواند به‌مثابه یک الگو، یک تجربه موفق در شکل‌گرفتن احزاب سیاسی انقلابی نقش مؤثر ایفا کند. احزابی که خواهند توانست در رهایی مردم تحت ستم از حکومت‌های فاسد طبقاتی، در نجات مردم به‌پاخاسته نقش تعیین‌کننده ایفا کنند.


دوشنبه ۷ مهر ۱۴۰۴-۲۹ سپتامبر ۲۰۲۵

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

:

اسم

:

ایمیل

پیام


 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد