آی...آی...آی...آی
این بود همه ی آرمان های شما ؟ خوب گوش کنید میهن معشوقی نیست که شما سی و چهار سال پیش ترکش کرده اید. خرمن گیسوان ندارد...چشمهایش نرگس شهلا نیست...پایش می لنگد... و دستهایش از کار افتاده است...سر و شکل امروزش را که ببینید حالتان بد می شود ...دل پیچه می گیرید...استفراغ می کنید...از خانه ی مادری یا پدری خبری نیست. رندان ارث و میراثتان را خورده اند...همه ی دوستانتان را کشته اند ...یا خودشان مرده اند...کمی صبر کنید و دندان روی جگربگذارید... این آدمها به من و شما ربطی ندارند...دنبال ثبت نام خودشان در تاریخند ...من که دزد نمی دهم به دست این ها که به کلانتری ببرند ..به.یقین می دانم که نرسیده به کلانتری جیب دزد را می زنند... تاب بیاورید خط سومی هم هست ...جوانان در راهند.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد