تاریخ انتشار :30.05.2021
عهد ماضی
هژیر بلاسچی

در عهد ماضی، در دوران کمیته و بازداشت
معتادها در خیابان، لطیفهی مطایبهآمیز خُنُکی دهان به دهان
میچرخید در مورد دو معتادی که در خرابهای مشغول استعمال مواد
بودند و کمیتهچیها برای دستگیری سراغشان میآمدند. گفته میشد
کمیتهچیها به آنها میگویند: «بیحرکت!» و یکی از معتادها جواب
میدهد: «کو حرکت؟»
به قول زندهیاد عمران صلاحی حالا حکایت ماست. بهرغم رد صلاحیت
گستردهی نامزدهای انتخابات ریاستجمهوری، دوستان تحریمیِ ما
همچنان پر شور و پیگیر در حال تبلیغ برای تحریم انتخاباتند. اگر
معتاد ان لطیفه در چنین صحنهای حاضر میبود احتمالن میپرسید: «کو
مشارکت؟» در واقع باید پرسید مخاطب استدلالهایی که در مورد لزوم
تحریم انتخابات آورده میشود چه کسانی هستند؟ در حالی که وقیحترین
مدافعان آشکار و پنهان جمهوری اسلامی هم گزینهای برای مشارکتجویی
ندارند و زبان به کام گرفتهاند، در حالی که حکومت هم با رد صلاحیت
گسترده و دفاع قاطع خامنهای از رد صلاحیتها تکلیف انتخابات و
مشارکتجویی را روشن کرده است، به راستی معلوم نیست کمپین تحریم یا
چیزهایی از این دست، دارند چه کسانی را قانع میکنند در انتخابات
شرکت نکنند.
برای اصلاحطلبان انتخابات پیشِ رو تا همین چند روز پیش نقشی حیاتی
داشت. نه برای اینکه به قدرت بازگردند. بلکه برای اینکه تاریخ
مصرف این نیروی سیاسی چنان گذشته است که دیگر تنها و تنها در جریان
کمپینهای تبلیغاتی انتخاباتی امکان تحرک سیاسی دارند. به
اینترتیب انتخابات برای آنها حکم راهی برای احیای موقتی زندگی
سیاسی بود و اکنون این امکان توسط شورای نگهبان و با تایید رهبری
از آنها سلب شده است. برای کسانی چون مصطفا تاجزاده حالا تنها راه
ادامهی زندگی سیاسی این است که از این دنده به آن دنده بچرخند، یک
بلیط یکسره به مقصد اروپا ابتیاع کنند و به برادران/خواهران
تاریخی و طبقاتیشان در شورای مدیریت گذار بپیوندند. دیگران هم که
البته به ریزهخوریها و چپاولهایی که اینسو و آنسو مشغول آنند
ادامه خواهند داد و البته فضا برای این ریزهخوریها هم در سایهی
حاکمیت گستردهتر الیگارشی سیاسی-نظامی-مالی سپاه و شرکا تنگتر و
پرمخاطرهتر خواهد شد.
برای بلوک راست اپوزیسیون، به شمول برخی احزاب «کمونیست» و
«کارگری»، ادامهی کمپینهای «رای بی رای» و «تحریم انتخابات» به
معنای نمایش نقشآفرینی در اموری است که در واقع امر هیچ نقشی در
آن ندارند. آنها که امکان تاثیرگذاری بر مبارزات بخشهای گوناگون
طبقهی کارگر و زحمتکشان را ندارند حالا خودشان را به چیزی متصل
میکنند که از پیش اتفاق افتاده است. زمانی سلطنتطلبها از چنین
روشهایی استفاده میکردند. مثلن از مردم میخواستند ساعت دوازده
شب چراغهای خانههایشان را در اعتراض به جمهوری اسلامی خاموش کنند
یا ساعت هشت شب چراغ اتوموبیلهایشان را برای اعتراض روشن کنند.
بعد هم البته تبلیغ میکردند تعداد زیادی از مردم به فراخوان آنها
پاسخ دادهاند و ساعت دوازده شب چراغها را خاموش کردهاند یا ساعت
هشت شب چراغها را روشن کردهاند. در سالهای بعد و بعد از شکست
جنبش سبز، اصلاحطلبانِ جنبش سبزی هم از این کارهای شگفتانگیز
کردند که معروفترین آنها به برق زدن اتو در ساعات اوج مصرف برق
بود. چیزی غیرقابل سنجش و اندازهگیری که به راحتی میشد مدعی
«پیروزی» آن شد. حالا هم کمپین چندماههی بلوک راست اپوزیسیون به
همین ترتیب میخواهد مدعی «پیروزی» کمپینهای تحریم انتخابات شود
در حالی که منشا تحریم واقعی انتخابات نه فراخوانهای حضرات بلکه
شرایط زیست مادیای است که مردم در آن زندگی میکنند. بلوک راست
اپوزیسیون اما درست به دلیل خویشاوندی تاریخی و طبقاتی با
اصلاحطلبان به چنین تشبثاتی نیاز دارد تا این را جعل کند که ربط
بلاواسطهای با مبارزات جاری در ایران دارد.
به اینترتیب از قضا کمپینهای تحریم انتخابات، برخلاف ظاهر
رادیکالنمای آن، در خدمت زدودن معنای سیاسی عدم مشارکت در
انتخابات است. حرفی اگر هست نه با اصلاحطلبان حامی «رای ندادن» و
نه با بلوک راست حامی «تحریم» است. روی اصلی سخن با نیروهای چپ
انقلابی است، آنها که در تنور تحریم انتخابات میدمند در حالی که
این تنور صاحبان و سخنگویان خودش را دارد. این البته به معنای سکوت
در برابر انتخابات نیست اما باید متوجه بود که هیاهوی تحریم
انتخاباتی که پیشاپیش، و حتا قبل از بررسی صلاحیت نامزدها، تحریم
شده بود، کدام صدا را میپوشاند و کدام صدا را تقویت میکند.
کارگران هفتتپه در این مورد نوشتند: «هفتتپه زیر بمباران شدید
است و بازی انتخابات و هیاهوی آن گوشها را کر کرده است. صدای ما
را از هفتتپهی زیر بمباران میشنوید؟» طبعن مخاطب این پرسش نه
شازده و دار و دسته، نه تریبوندارانِ بودجهبگیر خارج کشوری و نه
آکسیونبازان حرفهای «کارگری» بودهاند. مخاطب این پرسش نیروی
سیاسیای است که همچنان و هنوز رهایی طبقهی کارگر را موجب رهایی
همهگان میداند و ناگزیر باید این پرسش را از خودش بپرسد. در ربط
با انتخابات البته رویکرد دیگری هم وجود داشته است که میزگردهای
تاق و جفت کارشناسان محترم رسانههای بزرگ مجالی برای شنیده شدن آن
نداده است. رویکردی که درست وسط خیابان و زیر باتوم و تهدید، و
چندین ماه پیش از آغاز ابتکارات کمپینی تحریمکنندگان حرفهای
انتخابات، فریاد میزند: «ما دیگه رای نمیدیم/ بس که دروغ شنیدیم»
و همزمان راهحل ایجابی خودش را روی میز میگذارد: «فقط کف
خیابون/ به دست میاد حقمون». اگر چیزی حقیقی در مورد انتخابات
بتوان شنید درست در همینجاست.
facbook
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|