احمدى نژاد و "سرزمين سوخته"
اين حقيقتي است كه
وعده يارانه هاي ۲۰۰ هزار توماني، طرح اخير استخدامهاي صد هزار نفره توسط
استانداريها و نهاد رياست جمهوري، و انتقاد به قوه قضاييه در مورد زندانها
و حمله به نيروي انتظامي در برخورد به زنان و دختران و امثال اينها، طرحها
و وعده هايي است توخالي كه با گروه خون باند احمدي نژاد با آن سابقه سياه و
جنايتكارانه جور در نمي آيد و پياده كردن آنها در جمهوري اسلامي عملي نيست
و بطور جدي دردسرساز است. و به اين مفهوم از منظر جمهوري اسلامي فقط ميتوان
آنرا تلاش براي ايجاد "سرزمين سوخته" نام گزاري كرد. اما وقتي همه اينها را
با زمزمه هاي انتخاباتي چهره هايي از باند احمدي نژاد كنار هم بگداريد،
معناي ديگري از آن بيرون مي آيد كه توكلي و امثالهم دوست دارند به آن فكر
نكنند. چون در آن صورت آينده جمهوري اسلامي بسيار تيره تر خواهد بود. در نتيجه يك احتمال قوي اينست كه ناچار شوند به سازشي با باند احمدي نژاد برسند و قبول كنند كه كانديدي از آنها در انتخابات شركت كند. آن وقت سناريوي خطرناك بعدي روي ميز مي آيد. يعني اينكه مناظره هاي داغ تر از ۸۸ و كشاكشها و بلبشوي جناحهاي حكومت و مردمي كه كارد به استخوانشان رسيده و منتظر فرصتند تا حكومت را به زير بكشند را بايد وارد محاسبه كرد. آن هم در شرايطي كه اقتصاد جمهوري اسلامي در حال فروپاشي كامل است، قيمتها سر به آسمان ميزند، بيكاري چندين ميليوني است، و نهادهاي اقتصادي حكومت مثل بانك مركزي و پول و واردات و صادرات به فلج كامل نزديك شده است. حتي اگر اين دوره را هم فرض كنيم كه جمهوري اسلامي از سر بگذراند باز داستان سرزمين سوخته پيش مي آيد. فرض كنيد كه احمدي نژاد و شركا كنار ميروند، اوضاع هم زياد به هم نميخورد و به فرض يكي از مهره هاي باند خامنه اي به سركار مي آيد. (كه همه اينها فرضهايي بسيار غير محتمل است) سوال بعدي اينست كه وضع جمهوري اسلامي بعد از آن چگونه خواهد شد؟
آيا ميتوانند مردمي
را كه با افزايش هرروزه قيمتها در اثر قطع سوبسيدها و تحريمها و ورشكستگي
اقتصادي جان بلبشان رسيده ساكت كنند؟ آيا ميتوانند براي ساكت كردن مردم و
جبران تورم كمر شكن، يارانه هاي ۱۰۰ هزار و دويست هزار كه هيچ، همين يارانه
۴۵ هزاري را به تك تك مردم بدهند؟ قطعا نه. اگر ندهند چه ميشود؟ آيا روشن
نيست كه مردمي كه ضعفها و شكافهاي عميق حكومت را هم در اين دوره مورد اشاره
ديده اند و حتي براي زنده ماندن هم راهي جز به زير كشيدن جمهوري اسلامي پيش
روي خود نمي بينند ساكت نخواهند نشست؟ حال به جاي يكي از مهره هاي باند
خامنه اي يكي از مهره هاي باند احمدي نژاد را كه بفرض در انتخابات از صندوق
بيرون آمده است بگذاريد. آيا سناريو براي جمهوري اسلامي بسيار تيره و تارتر
نخواهد بود؟ قطعا پاسخ اين نيز مثبت است.
اين را در
حالتي تصور كنيد كه هركس بفكر چپاولها و دزديهاي كلان خويش است و پركردن
جيبها ازپولهاي ميلياردي بسيار از نجات "نظام" و "اسلام عزيز" و امثالهم
برايش شيرين تر و مهمتر است. اين آن درد بي درمان حكومت است كه مدام جناح و
باند تازه ايجاد ميكند. دوستان و ياران سابق را وحشيانه بجان هم مي اندازد.
بر سر چه كنيم ها و چه بايد كردها و جنگ قدرت و منابع ثروت راهشان را جدا
ميكنند و بعد شروع ميكنند از جنايات و دزديهاي يكديگر براي يارگيري از مردم
افشاگري كردن. برخي شان براي خود آينده اي در حكومت نمي بينند. نا اميد
ميشوند راهشان را جدا ميكنند پولهاي دزدي شان را خارج ميكنند و مثل باند
هاشمي سعي ميكنند به نعل و به ميخ بزنند و ببينند اوضاع به كدام سمت ميچرخد.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد