تاریخ انتشار :04.05.2019
مسئله
مالکیت ، مسئله دوران ما !
اژدر امیری

نی بران ، کارگران نیشکر هفت تپه سال گذشته در جریان اعتصاب و
مبارزاتشان برای دستمزدهای عقب افتاده ، مزد بیشتر ، بهبود شرایط
کار ، شکنجه ، مسئله دیگری را هم مطرح کردند که اهمیتی تاریخی –
جهانی دارد ، آنهم مسئله مالکیت Eigentumsfrage ، مسئله دوران ما !
آیا اتفاقی ، تصادفی است که کارگران نیشکر هفت تپه برای گرفتن
دستمزدهای عقب افتاده یه مرتبه به سرشان میزند که مسئله مالکیت را
به این شکل " خودمون اداره میکنیم " ، به شکل شورایی مطرح کنند ،
یا اینکه تصادماتی سهمگین تر در جامعه است که مسئله مالکیت را به
مسئله زندگی Lebensfrage کارگران مبدل میکند ، و راه حل غلبه بر
این تصادمات Kollisionen را به پیش کشند ؟
در یونان (کارگران کارخانه ویومه Viome ) ، در اسپانیا (تعاونیهای
موندراگون) ، در اسرائیل (کیبوتص ها) ، در آرژانتین (کارگران
کارخانه سرامیک سازی زَنون ، کارخانه سرامیک نئوکن ، کارخانه پوشاک
بروکمن ) ، آنها هم همان مسئله ای را مطرح میکنند که هفت تپه ایها
در ایران و یا بر عکس !
در اصل و در همه جا وقتی مالکین و فابریک داران سنگفرش خیابان را
به کارگران نشان میدهند ، کارگران هم چاره ای ندارند جز اینکه در
همان سنگفرشها یا آسفالتها پاسخ دهند و مسئله مالکیت و اشغال
کارخانه و خودگردانی کارگران ، " خودمون اداره میکنیم " را به پیش
کشند .
مستقل از پاسخ کارگران ، بعنوان " قبول " جزیره کوچکی در برابر
جزایر بزرگتر ، و مستقل از پاسخ مالکین ، بورژواها ، دولت و
ایدئولوگها به این مسئله که بعله ! مواردی در قانون اساسی هست که
این جزایر کوچک را هم برسمیت میشناسد ( هواداران اصل فراموش شده 44
! ) ، موضوع مالکیت همچنان محوری است و محوری میماند .
از این رو به سراغ مارکس رفتیم که نظر شما در مورد این مبارزات و
این زبان مشترک ، زبان انترناسیونال کارگران Internationale
Sprache و مسئله مالکیتی که در اینجا و آنجا مطرح میشود چیست ؟
نظر مارکس راجع به این مسئله دوران ما !
" مسئله مالکیت Eigentumsfrage ، بر حسب تفاوتها در مرحله تکامل
صنعتی ، همیشه مسئله زندگی Lebensfrage طبقه معینی بوده است . در
قرن 17 و 18 که موضوع اش پیرامون لغو مناسبات مالکیتی فئودالی بود
، مسئله مالکیت مسئله زندگی طبقه بورژوا بود . در قرن 19 که موضوع
اش بر سر این است که مناسبات مالکیتی بورژوایی را لغو کند ، مسئله
مالکیت مسئله زندگی طبقه کارگر است .
مسئله مالکیت ، که در " دوران ما unserer Zeit " مسئله ای تاریخی
جهانی weltgeschichtliche Frage است ، ... "- (1) متن به زبان اصلی
در زیر نوشته .
در بالا به یونان و اسپانیا و اسرائیل و آرژانتین و هفت تپه ای ها
اشاره شد ، و در دویچلَند ( آلمان) ؟ در آلمان چند روزی بود که بحث
سلب مالکیت Enteignung Debatte بحث روز رسانه ها و روزنامه ها !
اتفاقی ، تصادفی است ، یا اینکه تصادماتی تند و تیز تر در جامعه در
جریان است که دها هزار نفر را در برلین و اشتوتگات و توبینگن و ...
به خیابان می کشاند تا مستقیم بروند سر اصل مطلب - یعنی همین مطلبی
که مارکس اشاره میکند - و مسئله سلب مالکیت را به صدر اخبار روز
مبدل کنند .
موضوع بر سر مسئله مسکن ، اجاره های بالا ، شرایط بد مسکن پایینی
ها ، و واحد های مسکونی خالی و بلا استفاده مالکین خانه ها است .
همراه با این موج اعتراضی شهروندان و جمع آوری امضا برای سلب
مالکیت از مالکین ، گارد ویژه قدیس مالکیت خصوصی هم وارد صحنه شدند
و واکنش نشان دادند ، واکنش ها جالب است . جالب از این نظر که
مسئله " حیثیتی " ، و دست گذاشتن روی یکی از حساسترین مناطق منطق
بورژوایی مالکیت است . منطقه ورود ممنوع !
سوئیسی ها گارد ویژه ای دارند که وظیفه اش حفاظت از واتیکان و پاپ
قدیس Heiliger Vater است . گارد ویژه قدیس مالکیت خصوصی هم تا آنجا
که به انظار عمومی بر میگردد و مستقل از دفاعیات خصوصی مالکین ،
اعم از قانون و نگهبان و پلیس ، به عهده مردان و زنان پارلمانی است
.
آقای روبرت هابک Robert Habeck دبیر کل حزب سبزهای آلمان همراه با
این موج اعتراضی نسبت به اجاره های بالا در مصاحبه ای با یک
روزنامه " Welt am Sonntag " گفت : در صورتیکه دیگر اقدامات هیچ
نتیجه مثبتی نشان ندهند پس " در صورت لزوم notfalls باید سلب
مالکیت را دنبال کرد " !
بیچاره منظور بدی نداشت ، دیگران و دیگر دبیر کل ها بد برداشت
کردند ! گفته " در صورت لزوم " ! و بعنوان آخرین ابزار als letztes
Mittel !
آقای کریستیان لیندنر Christian Lindner دبیر کل حزب لیبرال FDP که
وظیفه حزبی ، پارلمانی اش دفاع از قدیسین سرمایه گذاران خصوصی و
وحشت زدایی از جامعه است گفت : " بحث سلب مالکیت ، تمامی سرمایه
گذاران خصوصی در بخش خانه سازی را به وحشت خواهد انداخت و به
گارانتی حقوقی مالکیت صدمه میزند " !
وحشت و گارانتی حقوقی !
آقای آرمین لاشت Armin Laschet نخست وزیر ایالت نورد راین وستفالن
CDU در این رابطه و مشابه با حرفهای آقای لیندنر گفت : " حال بحثی
عمومی در باره سلب مالکیت را آغاز کنیم ، در حالیکه ما در تمامی
شهرها مایل هستیم که انسانهای بیشتری mehr Menschen در خانه سازی
سرمایه گذاری کنند ، بحثی شدیدآ زیان آور استextrem schädlich ."
بدون شک منظور جناب نخست وزیر ایالت از این "انسانهای بیشتر" ،
بیشترین انسانهای سوسیال بگیر ماهی سیصد ، چهارصد یورویی نیست (که
نمیتوانند سرمایه گذاری کنند !) ، یقینآ منظور آقای لاشت از این
انسانهای بیشتری ! بیشترین انسانهای کارگر هم با ماهی حالا بگیریم
هزار و پانصد یورویی نیست (که سی چهل در صد از همین حقوق را باید
بابت مسکن بپردازند !) ، صاف و ساده منظور جناب وزیر از این
انسانهای بیشتر ، همان انسانهای کمی wenige Menschen هستند که
ابزار و ماشین آلات راه و ساختمان را در اختیار دارند ، پول و پله
هنگفتی در بانکها دارند ، زمینهای بزرگی را صاحب هستند ، یعنی همین
die Wohnungs - und Immobilienwirtschaft کنسرنهای بزرگ اقتصادی
خانه سازی و اموال غیر منقول ، یعنی همین مالکین خصوصی " عزیز " !
و همین کسانیکه وجودشان شدیدآ زیان آور extrem schädlich است برای
جامعه !
خانم آلیس وایدل Alice Weidel شف فراکسیون حزب آلترناتیو AFD در
بوندس تاگ در پاسخ به بحث سلب مالکیت به سیم آخر میزند و حزب رقیب
، حزب سبز ها را سرزنش میکند که دارند " گام میگذارند در راه حزب
ممنوع در بتون کمونیسم " !
منظور از " بتون کمونیسم " ، یعنی زنده شدن خاطرات د . د . ار ی
نزد خانمها و آقایان بوندس تاگ ، که چیز غریبی نیست ، بویژه در
آلمان !
از همه جالب تر و سر راست تر سخنان آقای مارکوس زودر Markus Söder
دبیر کل حزب بایری CSU در پاسخ به بحث سلب مالکیت است ، که گفت : "
بحث سلب مالکیت در واقع ایده های سوسیالیستی هستند و ربطی به
پولیتیک جامعه مدنی (بورژوایی.م) ندارند ، و کسیکه برای مالکیت
احترامی قائل نیست ، در اساس خواهان تغییر جامعه ما است . "
آقای دبیرکل اشتباه نمیکند ، درست میگوید ! اینکه سلب مالکیت از
سلب کنندگان مالکیت ایده های سوسیالیستی ، و سوسیالیستها خواهان
تغییر جامعه مورد نظر ایشان ، یعنی همین جامعه بورژوایی هستند !
اینها نمونه بود و برای مثال ! نمونه اینکه چرا حساسیت ها نسبت به
این موضوع بالا است ! چرا آمپرها بالا میرود ! چرا این خانمها و
آقایان پارلمانتاری اینجوری حرف میزنند !
باز هم بد نیست به سراغ مارکس و انگلس برویم که چرا این خانمها و
آقایان پارلمانتاری ، یا همان گارد ویژه مالکیت خصوصی اینجوری به
بحث سلب مالکیت و کمونیسم برخورد میکنند !
" وقتی یک بورژوای نادان به کمونیستها میگوید : در حالی که شما
مالکیت را ، یعنی موجودیت من بعنوان کاپیتالیست ، بعنوان زمین دار
، بعنوان فابریک دار ، و موجودیت خودتان بعنوان کارگر را لغو
میکنید ، در همانحال شما با این کار تان هم فردیت من و هم فردیت
خودتان را لغو کرده اید ؛ ... "
فرد ، فردیت Individualität و قبول اینکه ایشان ، مالک و زمیندار و
بورژوا ، تنها وقتی فردیت دارند که بورژوا و مالک و زمیندار باشند
!
و یک صفحه بعد در همانجا
" مالکیت خصوصی تنها فردیت انسانها را از خود بیگانه نمیکند ، بلکه
چیزها را هم از خود بیگانه میکند . زمین و املاک ربطی به رانت زمین
ندارند ، ماشینها هم ربطی به سود ندارند . ... " – (2) متن به زبان
اصلی در زیر نوشته .
زمین و ملک و ماشین در دست دارنده اش تنها معنای رانت زمین و سود
را دارد که بر پایه مالکیت خصوصی و منطبق با مناسبات و شیوه تولیدی
مشخصی است .
کوتاه ! واکنش ها چه از سوی پایینی ها ، کارگران و اکثریت جامعه ،
و چه از سوی بالایی ها ، بورژواها و گارد ویژه به مسئله مالکیت
نشان میدهد که مسئله مالکیت و سلب مالکیت چقدر حیاتی و حیثیتی و
حساس است .
لغو مالکیت خصوصی بورژوایی و تغییر شکل مالکیت خصوصی به مالکیت
کمونیستی kommunistischen Eigentum ، شبیه حکم آخرالزمان مذاهب der
Weltuntergang برای مالکین خصوصی است . بیچاره ها فکر میکنند که
اگر مالکیت خصوصی نباشد ، دیگر نه فردی هست و نه فردیتی ، نه
تولیدی هست و نه توزیعی ، هیچی ! آخر الزمون میشه و یا بقولی پایان
تاریخ و تاریخ انسانی !
تاریخ انسانی نیز نشان میدهد که شکل مالکیت برده داری بر افتاد و
برچیده شد بدون اینکه آخرالزمانی شده باشد و فرد و فردیت و تولید و
توزیع سر جای خود در شکل جدید ، به یک معنی آخرالزمان بود ، و آن
اینکه آخرالزمان برده داری بود ، و بعد میرسیم به اشراف و فئودالها
که آنها هم فکر میکردند که اگر وجود شریف آنها نباشد نه فردی هست و
نه فردیتی ، و نه تولیدی هست و نه توزیعی ! شکل مالکیت فئودالی هم
بر افتاد و برچیده شد ، فرد و فردیت و تولید و توزیع سرجای و در
شکل جدید ، بدون اینکه آخرالزمانی شده باشد ، به این معنی درست که
آخرالزمان بود ، اما آخرالزمان نظام فئودالی بود .
و حال رسیدیم به شکل مالکیت خصوصی بورژوایی و تغییر شکل آن به
مالکیت کمونیستی ، اینهم میتواند برافتاده و برچیده و لغو شود بدون
اینکه آخرالزمانی شده باشد ، بدون اینکه فرد و فردیت لغو شود ،
بدون اینکه تولید و توزیع متوقف شود ، بدون اینکه پایان تاریخ باشد
، و به یک معنی آخرالزمان و پایان تاریخ خواهد بود ، اما پایان
تاریخ و آخرالزمان مالکیت خصوصی کاپیتالیستی و آغاز مالکیت
کمونیستی یا آغاز تاریخ انسانی !
توضیحات جذاب تر و مفصل تر این مسئله در بحث مارکس در " مالکیت
خصوصی و کمونیسم " .
اژدر امیری : 30.04.2019
(1)- Die Eigentumsfrage , je nach der verschiedenen
Entwicklungsstufe der Industrie , war immer die Lebensfrage
einer bestimmten Klasse . Im 17. Und 18. Jahrhundert , wo es
sich um die Abschaffung der feudalen Eigentumsverhältnisse
handelte , war die Eigentumsfrage die Lebensfrage der
bürgerlichen Klasse . Im 19. Jahrhundert , wo es sich darum
handelt , die bürgerlichen Eigentumsverhältnisse abzuschaffen ,
ist die Eigentumsfrage eine Lebensfrage der Arbeiterklasse .
Die Eigentumsfrage , die in „ unserer Zeit „ weltgeschichtliche
Frage ist , … , ( Marx , band 4 , die moralisierende Kritik und
die kritisierende Moral – P. 342 )
(2)-Wenn der bornierte Bourgeois zu den Kommunisten sagt : Indem
Ihr das Eigentum , d. h . meine Existenz als Kapitalist , als
Grundbesitzer , als Fabrikant , und Eure Existenz als Arbeiter
aufhebt , hebt Ihr meine und Eure Individualität auf ; ….
Das Privateigentum entfremdet nicht nur Individualität der
Menschen , sondern auch die der Dinge . ….
( Marx , Engels – band 3 , Deutsche Ideologie , P- 210-212 )
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|