مقاله

 

 

آیا علت عربده کشیهای دستجات اوباش اسلامی در منطقه، فیلم تمسخر محمد است؟
 

مهرنوش موسوی

رسانه های غربی به دلایل کاملن حساب شده سیاسی میخواهند بقبولانند که این صحنه هایی که روی صفحه های تلویزیون از اشغال سفارتهای آمریکا تا آتش زدن رستورانها و مدارس در لیبی و یمن و مصر و ایران دیده میشود نمایش احساسات تحریک شده مذهبی "مردم " است. این یکی از تاریخی ترین دروغهای رسانه های ریاکار است. واقعیت این است که موج سیاه لمپنیسم اسلامی که اکنون به راه افتاده است، ابراز وجود سیاسی یک شبکه جنایتکاران حرفه ای است. این تقلایی حساب شده در جنگ میان دو قطب اسلام و آمریکاست. ابدا و اصلا ربطی به مردم منطقه ندارد. هر کس نداند، آیت الله بی بی سی، سن ان ان و فاکس نیوز و یویونیوز میدانند که دست بر قضا جنبش سیاه اسلام در منطقه از جمله در تقابل با مردم این کشورها و بر علیه جنبش های مترقی، سکولاریستی و مساوات طلبانه سرپا شده و به جان مردم انداخته شده است. نه جمهوری اسلامی نه حزب الله لبنان، نه طالبان و اخوان المسلمین، سلفیها یا مقتدا صدریها هیچکدام ربطی به مزدم و مصائب و مشکلات، احساست و باورهایشان ندارند. اینها همگی و از جمله با حمایت خود همین غرب پرورده شده و بویژه در جنگ سرد در مقابله با چپ به میدان آورده شده اند. در ثانی فیلم تمسخر محمد اکنون مدتهاست که بر روی یوتیوب و شبکه های مختلف است، اگر کسی قرار بود تحریک بشود، همان در زمان انتشار این فیلم شده بود. چرا و چگونه یک رشته تحرکات سازمانیافته و یکجا اکنون و در این شرایط عروج یافته است؟

1. یکی از مهمترین دلایل تحرک اسلام سیاسی به اسم مبارزه ضد آمریکایی و با توسل به بهانه فیلم تمسخر محمد، فیصله نیافتن مسئله قدرت سیاسی در کشورهایی است که با انقلابات مختلف دیکتاتورهای حاکم بر آنها به زیر کشیده شده اند. علت فیصله نیافتن قدرت سیاسی در این کشورها، یا ساده تر بگوییم علت عدم تثبیت اسلامیها در این کشورها مردمند. مردم با انداختن دیکتاتوریهای حاکم به خانه نرفته و خواستهایشان را میخواهند. جواب این خواستها را نه فقط اسلامیها نتوانسته اند بدهند، بل مردم را جریتر کرده اند. بر خلاف دهه هفتاد میلادی اکنون خاورمیانه صحنه ابراز وجود جنبش های "ضد امپریالیستی متحد اسلام سیاسی " نیست. هیچ یک از انقلابات جهان عرب کاراکتر اسلامی نداشتند، بعدن و با کمک نیروهای خارج انقلاب اسلامیها را در این کشورها سرکار آورند. افق اسلامی را به عنوان افق پیروزی به این انقلابات انداختند. در حالیکه آنها مانند مردم ایران در سال 57 فقط دیکتاتوریهای حاکم را نمیخواستند.

بر عکس سال 57 اما، صحنه امروز سیاسی خاورمیانه و شمال آفریقا صحنه جنبشهای مترقی، سکولاریستی، مدرن و مدنی است. جنبش نقد اسلام یکی از جنبشهای ظهور کرده دهه های اخیر در خاورمیانه است. در مصر محمد مورسی نتوانست پلاتفرم قانون شریعه خود را پیاده کند؟ چرا؟ چون جامعه نپذیرفت که مصر به عصر حجر اسلامی عقب رانده شود. اسلامیها قدرت سیاسی را گرفتند اما هنوز نتوانسته اند آن را تثبیت کنند. در خود اخوان السلمین بر سر اصلیترین خطوط تثبیت قدرت، جنگ و جدال سر گرفته است.

سخنرانی مورسی در باره اسد در کنفرانس غیر متعهدها حزب الله لبنان، شاخه های میلیتانت خود اخوان المسلمین و همچنین رژیم جمهوری اسلامی را با نومیدی و خشم مواجه کرد. بر خلاف تصور خامنه ای و ایادی اش تاریخ قدرتگیری خمینی در ایران در تونس و لیبی و مصر و... قابل تکرار شدن نبود. چرا که مردم اکنون سی سال از آن تجربه جلوترند. همین هفته گذشته یک رشته تظاهراتهای زنان در این کشورها مشخصن روی گلوی اسلامیهای حاکم فشار گذاشت که تصور نکنند میتوانند جامعه را به عقب برگردانند. لذا من بر این باورم که یک علت به میدان آمدن اسلامیها در شرایط امروز فیلم و تمسخر محمد نیست، جنبش واقعی و مدنی سکولاریستی در این کشورهاست که زیر بار اسلام نمیروند و نمیگذارند حاکمیت اسلام تثبیت بشود.

یک نتیجه بلافصل ابراز وجود این جنبش سیاه به اسم تحریک احساسات مذهبی، فشار گذاشتن روی آزادی بیان خود مردم این کشورها، تیغ کشیدن به جنبشهای مترقی سکولاریستی، حقوق زن و کودک و جنبش نقد دین است. اسلام سیاسی در منطقه فقط در حال جنگ قدرت با آمریکا به سر نمیبرد. سکولاریسم، چپ و مدرنیسم اکنون داده های اجتماعی این کشورها میباشند. ایران مرکز سکولاریسم نوین خاورمیانه است. مردم ایران سالهاست امامان و پیامبران اسلام را جوک کرده و به آن میخندند. ( آخرین آنها آی نقی شاهین نجفی بود).. روندهای سیاسی امروز خاورمیانه هیچ راه میانبری از خواستهای مردم ایران ندارد. ما و مردم ایران نقد دین و بویژه دین اسلام را جزو جدایی ناپذیر پلاتفرم سیاسی خود برای آزادی بیان میدانیم. از نظر ما نقد بایستی بدون قید و شرط آزاد باشد. هیچ احدی نمیتواند به دلیل تحریک عواطف و مقدساتش جلو آزادی بیان کسی را بگیرد.

2. یکی دیگر از دلایل مهم راه افتادن جنبشهای اخیر تقلای اسلام سیاسی برای جلوگیری از افتادن اسد است. هم الان و در همین روزهای اخیر اخبار مربوط به جنگ در دمشق، حاشیه تلاشهای لمپنیستی اسلامیها و خشونت پردازی خیابانی آنها شده است. خامنه ای و سران جنبش اسلام سیاسی میدانند که افتادن اسد آخرین ایستگاه کشیدن کامل فرش از زیر پای اسلام در منطقه است. به نظر من شلوغکاری در برابر این فیلم جبهه انحرافی باز کردن برای در بردن رژیم اسد بود. این اما موقتی است.

3. علاوه بر اسلامیها، یکی دیگر از عواملی که باعث بهره برداری و پروراندن چنین جریان سیاهی میباشد انتخابات آمریکا و جدال سخت درونی هیئت حاکمه آن است. در درون هیئت حاکمه آمریکا دو استراتژی و دو شیوه مختلف عملکرد سیاسی در قبال اسلامیها وجود دارد، گرچه که این دو شیوه علیرغم تمام اختلافاتشان همیشه در عین حال همدیگر را نیز تکمیل نموده اند. اوباما میخواست در طی این چهار سال بدون تکیه اساسی به " گزینه جنگ" با ارسال نامه های فدایت شوم و تنبیه و تشویق، جنگ با اسلام سیاسی را به نفع آمریکا به نتیجه برساند. چنین نشد. بر عکس و در سایه استراتژی تقویت "اسلام میانه رو" جای رژیمهای دیکتاتور منطقه که متحد اصلی آمریکا و دوست اسرائیل محسوب میشدند را کسانی گرفته اند که تثبیت خودشان را در گرو عشوه شتری آمدن در مقابل آمریکا می بینند. محمد مورسی در مصر بدون اینکه خم به ابرو بیاورد فرماندهان ارتش که دست نشاندگان مستقیم آمریکا در ارتش این کشور بودند را مرخص کرد.

در نتیجه بی افقی اوباما و استراتژی اش در مقابل اسلامیها، جناح مقابل آمریکا از هر فرصتی استفاده میکند که در پیوند نزدیکتر با اسرائیل زودتر از شب انتخابات، شکست اوباما را تثبیت کند. چند روزی پس از سخنرانی اوباما در میان دمکراتها و اعلام بلند "آی اسپکت" برای کاندیداتوری، بخصوص به خاطر اینکه تاکید کرد که سیاستش در مقابل اسلام سیاسی درست بوده و به قولهایش عملکرده است، حمله به سفارتهای این کشور، بهره برداری رسانه ای را در خود آمریکا طلب نمود. جناح مقابل اوباما و متحدین اسرائیلی اش باکی از این ندارند که از هر شرایط و طریقی برای پایین کشیدن اوباما سود جویند. به نظر من انتخابات اینبار آمریکا مانند انتخابات دفعه های قبل نیست. یک رویارویی مستقیمتر و علنیتر این دو استراتژی در مقابل هم است. سرنوشت سیاسی اسرائیل تا حدود زیادی به این تعلق دارد. سخنرانی اوباما در کنگره آمریکا و تقاضای بازگشت اسرائیل به مرزهای 68 نقطه پایانی را در سال گذشته به یک آغاز برای تعریف جغرافیای نوین سیاسی در جهان گذاشت.

4. سئوال اصلی برای ما و مردم ایران این است که در جنگ میان آمریکا و اسلام سیاسی و بخصوص در تحرکات لمپنیستی اخیر کجا می ایستیم؟


قبل از هر چیز بایست تاکید نمود که مردم ایران پای خیمه شب بازی حاکمیت برای سوزاندن پرچم آمریکا و محکوم کردن فیلم طنز محمد نرفتند. جمهوری اسلامی و اوباش ساندیس خورش در تهران تنها بودند. مردم ایران دست بر قضا خواهان گسترده ترین و عمیقترین نقدها به دین اسلامند. مردم ایران خود جلو دار جنبش ضد اسلامی منطقه هستند. به نظر ما آزادی بیان از آزادی نقد دین آغاز میشود. اما آیا این به معنای نادیده گرفتن دستهای دیگری است که با سواری گرفتن و یا ضمیمه کردن نیروی این جنبش به جدال خود بر سر قدرت، خواهان به کرسی نشاندن آلترناتیو خود هستند. هم الان در سوریه نمیشود ادعا نمود که جنگ در سوریه صرفن میان مردم و رژیم اسد میباشد. بخشهایی از این به اصطلاح ارتش آزادیبخش سوریه به وسیله و با حمایت خود غرب سازمان یافته اند. سازمان مجاهدین یکی از نیروهای درونی آن است. همانگونه که در جریان جنگ سرد طالبان و اخوان المسلمین را سازمان دادند و به جان مردم انداختند.

تحمیل جنگ داخلی به مبارزه مشروع مردم سوریه یک سکویی برای قدرت گرفتن آلترناتیوهای دیگر در صحنه است. مردم باید هشیار باشند و به جدال جنبشها برای کسب قدرت نگاه کنند. مطالبه ایی که هم الان باعث میشود که در جدال این جنبشها، آن یگانه جنبشی که افقش باعث پیروزی مردم میشود قدرت بگیرد آزادی بدون قید و شرط بیان است. پای این مطالبه هیچ نیروی سیاسی راستی نخواهد رفت. هم الان در خود آمریکا با وجودیکه از زمره کشورهای کمی است که فیلم طنز محمد را از روی نت جمع نکرده است، این ندا بالا گرفته است که نقد دین باید محکوم شود. محدود شود. اسلامیها را نبایست ناراحت کرد. وسترووله وزیر امور خارجه آلمان با گردنی افراشته و با وجودیکه سفارت آلمان در خارطوم مورد حمله قرار گرفته است در مصاحبه تلویزیونی میگفت نقد دین غیر قانونی است. ایشان کسی است که بر علیه تصمیم دادگاه آلمان در شهر کلن و در حمایت از خاخام های یهودی به ختنه کودکان رای مثبت داد. به نظر من مردم ایران بایست از هر فرصتی استفاده کنند مطالبات خودشان را جلو بکشند. مطالبه آزادی نقد دین مطالبه ای است که درست در این فضا برای تثبیتش بایست کار کرد. امروز دیگر جهان تشنه بیرون راندن دین از زندگی بشر است

منبع : فیس بوک



http://www.leitkultur-humanismus.de/freiheit.htm


_______________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد