تاریخ انتشار :29.01.2021
خدمات فضای مجازی به آخوندها.
بهداد محبی

به گمان من آنچه که در بین ایرانیان، فضای مجازی نامیده میشود، در
یک جمعبندی نهایی، همچنان که در ظاهر به آخوندها میتازد، با درصدی
غیر قابل پذیرش، کمر همت به خدمت آنها نیز بسته است.
آن اندک انسانهای آگاه را کنار بگذاریم.
ادعاهای همهی مدعیان که من چنین هستم، چنان کردهام و بهمان میکنم
را کنار بگذارید.
شعارهایی از این دست را که برادر من چنان بود و پدر من چنان کرد را
کنار بگذارید.
به این محورها در فضای مجازی ایرانیان توجه کنید:
یکم.
تکثیر و باز پخش مزخرفاتی که آخوندها میگویند. کافیست آخوندی مزخرف
جدیدی را ساخته و برای چنگ انداختن بیشتر بر خوان یغمای گسترده
شده، به بیرون پرتاب کند.
آنگاه مجازیستها، هزاران بار سخنان او را تکرار و باز پخش میکنند
و به سمع و نظر میلیونها تن دیگر میرسانند. بطوریکه داشتن اینهمه
مخاطب در مخیله چندم و نداشتهی آن آخوند هم نمیگنجد.
اسم این کار را گذاشتهاند اطلاع رسانی. چه اطلاعی را به چه کسی
میرسانید؟ این کار نوعی ترویج فضای آخوندی است. همان کاری که به
اشتباه در حاکمیت پهلوی آزاد گذاشته شد و به اینجا رسید که
میبینید.
آمار رأی دهندگان به ابراهیم رئیسی و حسن فریدون را باز بینی کنید.
صفهای شرکت کنندگان در بیرون مرزها را دیگر بار ببینید.
این مردم نیاز به شنیدن بیشتر آخوندها دارند؟
دارید کمبود آنها را جبران میکنید؟
البته میدانیم که بجز اندکی، هیچ تن ایرانی بهیچوجه منالوجوه، اهل
خودنمایی نیست.
باور ندارید؟
دوم.
تاختن به هر فکر و ایدهای که اندکی با تصورات کنشگران فعال
مایشاء در فضای مجازی تفاوت یا منافات دارد.
کمتر کسی را دیدهام که تحمل نظر مخالف خود را داشته باشد.
کمتر کسی را دیدهام که در تصورات خود تردید کند و گمان کند در
اشتباه است.
کمتر کسی را دیدهام که بداند، نباید در آنچه که نمیداند نظر قطعی
بدهد.
کمتر کسی را دیدهام که گمان کند برای دانستن موضوعی، باید از آنکه
در جریان امر بوده است بپرسد و بیآموزد.
کمتر کسی را دیدهام که بداند میان حرف و عمل گاهی به اندازهی دو
دنیا تفاوت است.
کمتر کسی را دیده ام که بداند برای آنچه ادعا دارد نیاز به
الزاماتی است که او ندارد.
چنین است که جزیرههای پراکندهی ایرانی همچنان بصورت یک مجمع
الجزایر باقی مانده است و هرگز به یک سرزمین یکدست تبدیل نشده است.
البته میدانیم که تن ایرانی نیاز به پرسیدن و آموختن ندارد. او
تمام مسائل پیچیدهی سیاسی را بطور ذاتی میداند.
باور ندارید؟
سوم.
ارتباط نسلهایی که پیشتر، ایستادگی و مبارزه را پیش برده بودند با
نسل جدید قطع است. بنابراین نسل جدید بایستی همه چیز را دیگر بار
خود تجربه کند.
تعدادی که نه تنها اندک نیستند، بلکه بسیارند، در تلاش مستمرند تا
این گسستگی پا برجا بماند و همه چیز در همان مدار پیشین، بدور خود
بچرخد و تکرار شود.
چهارم.
در حالیکه ایران و ایرانیان با جدی ترین و مبرم ترین تضادهای تاریخ
خود رو در رو هستند، اندک-بسیارانی همچنان به یکی از نادرست ترین
گرایشهای عام فرهنگ سرزمینشان تن دادهاند و پیش میروند.
گرایش لودگی، جوک سازی، به تمسخر گرفتن، پرت و پلا گویی برای به
اصطلاح خوشمزگی و مخاطب جویی.
این گرایش به شدت مطلوب هم عوام و هم آخوندهاست.
اگر بدانید نشر این گونه مطالب نه تنها در ایران آزاد است، بلکه
مجریانی دارد که حتی در مراسم رسمی حکومتی، با دست باز و بدون هیچ
ممانعتی رکیک ترین واژه ها و تعبیرها را بدون هیچ ممانعتی ارائه
میکنند و از درآمد خوبی نیز برخوردارند.
میدانیم که مردمانی، اینگونه لودگی و مسخرگی را طنز مینامند.
شاید حق دارند. کدام مفهوم در فرهنگ ایرانی سالم مانده است که
مفهوم طنز مانده باشد؟
به گمان من راهکار آخونها در این زمینه چنین است:
هر کس و هر چیزی را که خواستی مسخره کن. برایش جوک بساز. باکی
نیست. منعی ندارد. فقط جدی نباش.
هر کاری خواستی بکن. فقط جدی نباش.
پنجم.
نشر و باز پخش تصاویر و کلیپهای جعلی و ساخته شده چه در کارگاه
آخوندها و چه در کارگاههای تعدادی لمپن های سیاسی-اجتماعی. غرض از
بکار گیری واژهی لمپن، اهانت به کسی نیست. این یک واژهی سیاسی
است که میتوانید معنی آنرا در واژهنامهها ببینید و بدانید.
ششم.
نگاهی به الگوها و سمبلهای فضای مجازی بیندازید.
چه کسانی هستند؟
با این آدمها قصد دارید به کجا برسید؟
شما نه.
آنها.
البته که خواهند رسد.
به همانجا که آنها را میبرند.
آنجا کجاست؟
کسی نیاز به اندیشیدن دارد؟
گمان نمیکنم بسیاری از هموطنان ما داشته باشند.
آدم تلفن همراهش را به کناری بگذارد و برود اندیشه کند؟
به چه دلیل؟
به چه نیازی؟
هفتم.
از هفتم به بعد بماند برای آنها که میدانند.
کاری به نادرست نوشتن واژهها و انهدام آئین نگارش پارسی هم نداشته
باشید.
مگر جای دیگری سالم مانده است که اینجا سالم بماند.
از اینروست که علیرغم تهدیدات تو خالی آخوندها، هیچگونه تحدیداتی
برای مجازیکاران داخلی وجود ندارد.
محدودیت تنها در اندک زمانی که موضوع جدی میشود و یا گرایش به سمت
جدی شدن است، در بازهی زمانی کوتاه مدت برقرار میگردد.
ترجیح آنست که همگان در مجاز سرگرم باشند و خوش و راضی.
همانجا فعال و کنشگر بمانند.
همانجا ببرند و بدوزند.
همانجا تعدادی را گرد آورند و به آنچه خود به آن مشغولند، سرگرم
کنند.
همانجا راضی و ارضاء شوند.
دانسته یا نادانسته، چند مفهوم آخوند خواسته را در اذهان جا
بیندازند.
کدام مفاهیم؟
این مفاهیم:
یکم اینکه، کسی نیست. کسی نداریم. همه بد هستند. بایستی به همه
ناسزا گفت.
دوم اینکه، مراقب امنیت باشید. این حکومت هیچ نیاورده باشد، امنیت
که آورده است. اگر برود میدانید چه خواهد شد؟
سوم اینکه، نیاز نیست کاری بکنید. خودش درست خواهد شد. خواهند آمد
و خواهند آورد.
بگذار فعلاً در دریای خرافات غوطه ور بمانیم و غذای نذری بجوییم.
راهنمایان از این دست هم کم نداریم. اگر منظور شاعر را ندانیم،
گفته است:
حالی خوش باش و عمر بر باد مکن.
ایرانیان در مقابل آن نسل عظیمی که ایستاد و زندگییش را گذاشت و
رفت، چه نسلی تولید کردهاند؟
وضعیت مواد مخدر، فساد، قلیان، الکل، سیگار و …… در ایران نیازی
به توضیح ندارد.
البته که همه چیز تقصیر دیگران است.
دیگران برون مرزی.
دیگران درون مرزی.
کسی مسئولیتی ندارد.
ما نمیسازیم اما میخواهیم.
ما میخواهیم اما حاضر نیستیم بسازیم.
سختی سخت است.
تن دادن آسانتر است.
این یک آنالیز کوتاه از سرگذشت چندین صد سالهی ساکنان کنونی
سرزمین ایران است:
تهاجمهای سنگین غارتگران.
مقاومت انسانهای سرفراز.
سکوت اکثریت.
قتل عام اهل مقاومت.
نا امیدی باقیماندگان.
کوتاه آمدن و تن دادن.
سازش برای در امان ماند.
به درون خود پناه بردن.
دست یازیدن به هر چیزی که انسان را از واقعیت به دنیای مجازی
میبرد.
و اکنون دنیای مجازی اینترنتی.
میدانیم یا نمیدانیم که:
هر کسی آن دِرَوَد عاقبتِ کار که ِکشت
ما که نمیتوانیم با این غافله همراه باشیم.
با بدرودی، این راه را به رهروانش وامیگذاریم.
روز همگی خوش
و ایام به کام.
28-01-2021
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|