خامنه ای دامنه اعمال نظر و عمل رفسنحانی را بعد از «ارتحال» امام رئیس جمهور شده بود، در دو زمینه مهم سیاست خارجی و امور مربوط به نیروهای مسلح را محدود کرد و بعد از پایان یافتن دو دوره ریاست جمهوری رفسنجانی دامنه نفوذ و اعمال نظر او پیوسته محدود و محدودتر شده چنان که از رویدادهای انتخابات سال 88 به این سو گویی او با سقوط آزاد در حال فروافتادن به اعماق دره ذلت و تحقیر در رژیم آخوندی است. کنار گذاشته شدن او از ریاست مجلس خبرگان رهبری از صحنه های مهم بازی غم انگیز سرنوشت این «استوانه انقلاب و یارامام خمینی» است. او از اول روی کار آمدن خمینی از آخوندهای بسیار نزدیک به او بود و بعد از مرگ بهشتی در انفجار دفتر حزب جمهوی اسلامی، در واقع مدیر اصلی و تعیین کننده اصلی خط و سیاست رژیم چه به لحاظ داخلی و چه سیاست خارجی رفسنجانی بود. خمینی بدون راه دادن تردیدی به خود، منتظری را که «امید امت و امام» و «قائم مقام رهبری» لقبش داده بودند، وقتی از چگونگی اداره کشور و غلط بودن پافشاری در جنگ و خشونت وزارت اطلاعات علیه زندانیان سیاسی «که روی ساواک را سفید کرده بود» و اعدامهای دسته دسته زندانیان انتقاد کرد، با تحقیر وادار به استعفا کرد و کنار گذاشت. خمینی به خامنه ای زمانی که رئیس جمهور بود و اظهار نظر و تفسیر بی ربطی در خطبه های نماز جمعه 10دیماه 66 در مورد فتوا و دیدگاه او(خمینی) از اختیارات دولت در مورد قرار دادن شرایط الزام آور برای کارفرمایان کرده بود، تودهنی زد و تاکید کرد که برداشت خامنه ای از نظر او در مورد اختیارات حکومت اسلامی که از قول خمینی محدویتهایی را برای آن قائل شده بود، خلاف نظرا اوست و خامنه ای از ولایت فقیه هیچ چیز نفهمیده است، اما رفسنجانی همیشه مورد تایید خمینی بود و هیچ وقت مورد عتاب و سرزنش خمینی قرار نگرفت. اکنون نزدیک یک دهه هست که او واقعا توسری خور «حضرت آقا» است و این توسری خوری او در سه چهار سال گذشته بیشتر و بیشتر شده است. در ماجرای انتخابات سال 88 به خاطر نامه سرگشاده اش به «مقام معظم رهبری» و هشداری که در آن به احتمال برافروخته شدن آتش گسترش یابنده داده بود، خشم دستگاه و بارگاه و ریزه خواران سفره ولایت فقیه را علیه خود برانگیخت و در ردیف «خواص بی بصیرت» قرار گرفت و حتی برخی از کسان از اردوی احمدی نژاد او را مسئول راه افتادن «فتنه» و تظاهرات بعد از انتخابات دانستند. رفسنجانی در آن نامه که در واکنش به اتهاماتی که محمود احمدی نژاد در تبلیغات انتخاباتی به وی زده بود به خامنه ای نوشت، تلاش کرده بود که اولا خود را دارای چنان محبوبیت بین مردم بنمایاند که اهانت و اتهام به او سبب خشم وبرآشفتن آنان می شود- آنجا که نوشته بود:« بيشك بخشي از مردم و احزاب و جريانها اين وضع را بيش از اين بر نميتابند و آتشفشانهايي كه از درون سينههاي سوزان تغذيه ميشوند، در جامعه شكل خواهد گرفت كه نمونههاي آن را در اجتماعات انتخاباتي در ميدانها، خيابانها و دانشگاهها مشاهده ميكنيم»- و بعد با یاد آوری این که بعد از به «دیار باقی شتافتن» خمینی و بهشتی از یاران و همنسگران « شما ماندهايد و من و معدودي از ياران و همفكران قديم»، از او خواسته بود که: « ازجنابعالي با توجه به مقام و مسئوليت و شخصيتتان انتظار است براي حل اين مشكل و براي رفع فتنههاي خطرناك و خاموش كردن آتشي كه هم اكنون دودش در فضا قابل مشاهده است، هرگونه كه صلاح ميدانيد اقدام مؤثري بنماييد و مانع شعلهورتر شدن اين آتش در جريان انتخابات و پس از آن شويد». از بعد از انتخابات اهانتهای فراوان نسبت به او خانواده اش از سوی «نیروهای ارزشی» روا شد که نمونه بسیار زشت و همراه با درندگی و دریدگی از سوی یک حزب اللهی بود که فیلم کوتاه صحنه های ضبط شده آن روی یوتیوب قرار گرفت و خیلی ها را با مفهموم بسیجی و حزب اللهی و«نیروی انقلابی اسلامی» و مرید «امام خامنه ای» که به شکل عینی آشنا نبودند، به طور مستند آشنا کرد. رفسنجانی در انتخابات دوره 9 ریاست جمهوری که که احمدی نژاد برای بار اول کاندیدای ریاست جمهوری شده بود، یکی از دلایل کاندیدا شدنش را حضور بعضی «کوتوله های سیاسی» ذکر کرد که او گمان می کرد با کاندیدا شدنش، شکست و بیرون پرت شدن آنها را رقم زده است و کوتوله سیاسی البته در درجه اول محمود احمدی نژاد بود. اما رفسنجانی«از سرپنجه شاهین قضا غافل بود» و نتیجه طور دیگری شد آن کوتوله سیاسی رئیس جمهوری اسلامی شد. از بعد از انتخابات سال 88 رفسنجانی مورد حمله های متعددی از سوی کسانی قرار گرفته است که واقعا در بین کارگزاران نظام کسی نبودند. یکی از آنها غلامحسین الهام از اطرافیان محمود احمدی نژاد بود. کتابهایی هم علیه رفسنجانی نوشته شده است. روند تو سر رفسنجانی زدن به تازگی با بازداشت دخترش فائزه برای سپری کردن 6 ماه زندان و پسرش مهدی که مورد محاکمه قرار خواهد گرفت، به ضربه های سنگین و جانکاهی برای او تبدیل شده است.
خمینی هم در پاسخ به این درخواست خامنه ای، حکمی برای رفسنجانی به عنوان جانشین فرمانده کل قوا، باتمام اختیارات صادر کرد و برای هماهنگی کامل ارتش و سپاه و تمرکز صنایع نظامی و امکانات پشتیبانی و«حذف یا ادغام سازمانها و تشکیلات غیر ضروری»* و امور تبلیغی و فرهنگی نیروهای مسلح به او اختیار تام داد. این البته هدیه یی مسموم و پوست خربزه ای بود که خامنه ای زیر پای رفسنجانی انداخت، چون در آن زمان دیگر روشن بود که نه تنها پیروزی بر عراق و سرنگونی صدام امکانپذیر نیست بلکه اوضاع به زیان رژیم در حال چرخش است. در آنزمان عراق که با خرید هواپیماهای فرانسوی نیروی هوایی اش را تقویت کرده بود، توانسته بود نیروگاه برق نکا در مازندران را در چهار خرداد 67 بمباران کند و این دوردسترین هدف در داخل ایران بود که در شعاع عملیاتی هواپیماهای عراقی قرارگرفت. بنا بر گزارش بی بی سی از آن رویداد به کشته شدن 28 نفر و زخمی شدن تعداد نامعلومی شد و در همان روز 4 خرداد رادیو رژیم خبر داد که بعد از درگیری شدید از بامداد آن روز با نیروهای عراقی در در شلمچه جریان داشته «رزمندگان اسلام به ناچار از بخشی از مواضع متصرفه عقب نشینی کردند»* .چند روز بعد، روز 16 خرداد67 رفسنجانی در یک مصاحبه رادیو تلویزیونی در مورد برنامه های خود در مسئولیت جدیدی که به او واگذ شده است گفت:«... بایستی سازمان مناسبی برای نیروهای مسلح تأسیس شود. در این رابطه ارتش دارای یک سری سازمان تثبت شده قدیمی است و یک سری کارهایشان نیز با سپاه یکی است و بایستی سازمان این دو نیرو یکی شود»* و یاد آوری کرد:«البته تغییر پیش خواهد آمد ولی با فوریت سازمانها ادغام نخواهند شد وبرای مدتی طولانی مستقل خواهند بود و فعلا تغییراتی که در حکم امام آمده ه است انجام خواهد شد». اما به رغم یاد آوری این موضوع، خامنه ای چهار روز بعد در نماز جمعه گفت:« من اعلام می کنم سازمان ارتش و سپاه محفوظ می ماند و ارتش یا سپاه از بین نخواهد رفت...»*. خامنه ای بعد از ولی فقیه شدن، سیاست خود در مورد نیروهای مسلح را با برتری دادن به سپاه و تقویت روز افزون آن به اجرا گذاشت. یک اقدام او که باعث شگفتی و ناباوری در آن روزها شد، ارتقاء درجه پاسدار شمخانی به درجه سرلشکری و بعد دادن فرمانده نیروی دریایی با در جه معادل آن در آن نیروی (دریادار) به او در 8 آبان 68 بود. اقدامی که بی تردید برای فرماندهان و پرسنل نیروی دریایی ارتش شوک شدید و تحقیر کننده یی می توانست باشد به ویژه این که این انتصاب که درست یکماه قبل از سالگرد عملیات مروارید در 7 آذر 59 که در آن نیروی دریایی و پرسنل ناوچه پیکان حماسه یی از میهن پرستی و شجاعت همراه با بکار گرفتن دانش نظامی آفریده بودند. از زمان انتخابات سال 76 و شروع حرکت موسوم به «اصلاح طلبان» به وضوح نقش مداخله جویانه روز افزون سپاه و اظهار نظر و اعمال فشار فرماندهی سپاه در سیاست را شاهد بوده ایم. از نوشتن نامه مشترک (1) 24 فرمانده سپاه بعد از رویداد های 18 تیر 78 به خاتمی و تهدید او به این که «کاسه صبرشان به پایان رسیده و تحمل بیشتر از آن در صورت عدم رسیدگی» به خواستهایشان را ندارند، تا مخالفت با گشایش فرودگاه جدید تهران (که اسم خمینی پلید را روی آن گذاشته اند) با اقدام کودتا گونه بستن باند فرودگاه و به خطر انداختن جان مسافران هواپیمایی که قرار بود در آن فرود آید ، تا اظهارات سریع ذوالقدر بعد از انتخاب محمود احمدی نژاد در انتخابات سال 84 مبنی بر این که نتیجه یی که در انتخابات به دست آمد، حاصل طرحی سه مرحله ای بوده است که روی آن خیلی کار شده بود و اظهار نظرهای متعدد فرمانده کل سپاه و کسان دیگری از فرماندهان سپاه مثل «سردار جوانی» از آن جمله است. اگر چه در مواردی مثل واکنش محمد رضا خاتمی به شرط و شروطی که سال قبل فرمانده سپاه در سخنانی برای فعالیت اصلاح طلبان حکومتی گذاشته بود، فرماندهان پاسداران تودهنی دریافت کرده اند، ولی آنها تاکید دارند که سپاه «پاسداران انقلاب اسلامی» هستند و رویارویی و برخورد با هر آنچه را که خطری برای «انقلاب اسلامی» می دانند، وظیفه قانونی خود می دانند. به اینها البته باید خودسرهای سپاه در بعضی بازداشتها و داشتن بندهایی ویژه یی در زندان اوین را هم افزود.
امّا مصاحبه اخیر(روز یکشنیه 16 مهر) با روزنامه «آرمان روابط عمومی»(2) به وضوح گویا این است که او به گوشه یی رانده شده است و هیج اختیار و امکانی برای اعمال نظر در امور را ندارد و همه چیز به نظر«مقام رهبری» بستگی دارد. وقتی او می گوید:« من در حال حاضر مثل گذشته در جريان مسائل كشور، آنگونه كه اتفاق ميافتد، نيستم. بيشتر از طريق رسانهها و گاهي از طريق بعضي ملاقاتها مطالبي را ميفهمم» یا این که می گوید دیگر خامنه ای را هفته ای یکبار نمی بیند بلکه ماهی یکبار می بیند(که ممکن است ماهی یکبار هم نبیند) این به وضوح نشان دهنده کنار گذاشته شدن کسی است که قدرتمندترین شخصیت سیاسی در دوران حیات خمینی بود. درعین حال او با این اعترافات و نشان دادن دست بستگی اش و این که کاندیدا شدنش در انتخابات گذشته ریاست جمهوری رژیم به خاطر جلوگیری از این وضعی است که به وجود آمده است بود که او آن را پیش بینی می کرد، می خواهد اعلام کند که هیچگونه مسئولیتی در آنچه پیش آمده است نداشته است(3).
این وکلایی که دستگیر و به زندان طویل مدت محکوم شده اند، آن منتقدان از ایوزیسیون قانونی رژیم، کسانی مثل زید آبادی و تاجزاده و مومنی و طبرزدی و دیگران این محکومیتی که تحمل می کنند واقعا مبنای قانونی دارد؟ ملاحسنی که عشق و ایمان دیوانه وارش به «اسلام و امام و انقلاب» بر همگان روشن است و خودش پسرش را که عضو یاهوادار سازمان چریکهای فدایی خلق بود دستگیر و تحویل کمیته ها داده بود و در کشتارهای اسلامیِ کفار و منافقین و محاربان با خدا و رسول؛ تحت زعامت و ولایت و هدایت و فتوای امام روح الله الموسوی الخمینی، به فوریت اعدام شد در کتاب خاطراتش، از اعدامهای آن دوران که پسر جوانش را پرپر کرد و به کام مرگ فرستاد، به عنوان اعدامهای فله یی یاد کرده و یاد آور شده که فرزندش مرتکب جرمی که مستحق اعدام بوده باشد نشده بود.
من حتی فکر نمی کنم که اگر امروز خامنه ای بمیرد، شانس زیادی برای رفسنجانی برای کسب موقعیت سابق و سیاستگذاری و سکانداری رژیم به وجود بیاید و مثلا جا و موقعیتی مثل تنگ شیائوپینگ مغضوب دوران مائو، بعد از مرگ رهبر، پیدا کند. اصولا بحران بسیار عمیق و خواستهای مردم در زمینه های حقوق شهروندی چنان گسترده است در چارچوب نظام اسلامی جوابی ندارد. هر نوع پشتک وارویی که این یا آن باند و دسته رژیم بزند، باز موج بلند دیگری از اعماق جامعه برخواهد خواست و ارکان رژیم را به لرزه خواهد انداختن و دوباره دست اندرکاران ضمن تکیه بر دستگاه سرکوب برای مهار مردم به تصفیه های دیگر در بین خود خواهند پرداخت و در نتیجه رژیم برای مقابله مردم ضعیف تر خواهد شد زمان آن خواهد رسید که زیر امواج خشم و اعتراضات مردم بکلی از هم بپاشد. دوران رفسنجانی و یاران درجه اول امام با دریدن یک دیگر به پایان می رسد. بامرگ خامنه ای اگر به همین زودی اتفاق بیافتد، دست بالا را «حزب پادگانی» و کسانی خواهند داشت که خود را زمینه ساز ظهور امام زمان و بی نیاز از ولی فقیه می دانند. سیاست حذفی در ذات و در بینش و منش آخوندی - اسلامی قرار دارد.
متن کامل مصاحبه رفسنجانی با روزنامه آرمان- 2
http://iradj-shokri.blogspot.ch/2012/10/normal-0-false-false-false-fr-x-none-ar.html
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد