آیا فروغ جاویدان با تاکتیک دیگری می توانست پیروز شود؟ ایرج شكری
البته شرایطِ آن زمان ارتش آزادیبخش که تازه یک
پیروزی بزرگ در فتح مهران در عملیات چلچراغ بدست آورده بود، و وضع بد رژیم
نیز، زمینه های امیدواری برای پیش روی و داشتن شانس پیروزی را به وجود می
آورد. گریز از واقعیتی که هنوز ربع قرن بعد از پایان جنگ و سرنگون شدن رژیم
صدام و روی کار آمدن نیروهای دست پروده و طرفدار رژیم در عراق، مسعود رجوی
همچنان به آن ادامه می دهد و از آنجا که دیگر جای نمایش دادن و کارناوال
راه انداختن با یونیفورم های رنگارنگ مزّین به مدال در اشرف و از این طریق
همچنان بر ارتشی نمایشی و کارناوالی، فرمان راندن دیگر ممکن نیست، ایشان
چند ماه پیش یکباره تصمیم گرفتند که به «یکانهای ارتش آزادیبخش» در داخل
کشور فرمان برپا بدهند و...
طی این عملیات بنا بر اطلاعیه مجاهدین بیش از
8000 تن از نیروهای تحت امر رژیم کشته و مجروح شدند و 1500 تن به اسارت
نیروهای مجاهدین در آمدند که یک سرهنگ و یک سرهنگ دوم در شمار آنها بودند(از
کارهایی که در آن زمان مجاهدین کردند که به نظر من نباید می کردند و به
لحاظ حقوق بشری هم درست نبود، به مصاحبه تلویزیونی واداشتن افسران اسیر شده
بود و طی سوالاتی که از آنها می شد آنها ناگزیر از تایید برتری ارتش
آزادیبخش بودند. این تحقیر شدیدی برای آنان بود که مجاهدین با هدف «ایجاد
رعب در نیروی دشمن» این کار را می کردند اما به هر حال کار غلطی بود). در
این عملیات 68 تن از رزمندگان ارتش آزادیبخش شهید شدند. سه هفته بعد از
عملیات چلچراغ، از 20 تیرماه، رژیم شکست های سنگین از ارتش عراق و عقب
نشینی هایی را در جبهه متحمل شد که تخلیه حلبچه در 21 تیر، شکست سنگین در
زبیدات و تخلیه این شهر عراقی و از دست دادن مناطق عین خوش و موسیان و فکه
و حاج عمران از آن جمله بود. این شکست ها همراه با از دست دادن انبوهی
تجیهزات نظامی از تانک و توپ سلاح و مهمات بود. این شکست ها در حالی صورت
گرفت که در 12 خرداد به پیشنهاد خامنه ای در نامه ای که به خمینی نوشته بود،
تمام اختیارات مربوط به جنگ به یک نفر سپرده شده بو و آن رفسنجانی بود و
رژیم می خواست تمام امکانات خود را برای پیشبرد جنگ به طور منسجم متمرکز
کند. رژیم در پی چنین وضعیتی بود که در 27 تیر آتش بس را پذیرفت. آنطور که او می گفت مسعود رجوی گفته بود که می خواهیم شهاب وار به تهران برسیم. او معتقد بود که به جای انتخاب حرکت خطی به عمق، باید حمله در نقاط مختلف مرز و به شکل عرضی انجام می شد. او می گفت در آن زمان سراسر مرز خالی بود و برای پیش روی حتی نیازی به زرهی هم نداشتیم. او در ضمن اضافه کرد که تمام «عملیات ارتش آزادیبخش از جمله عملیات آفتاب و عملیات چلچراغ را من خودم طراحی کردم». او گفت مسعود حق نداشت در عملیات(چلچراغ یا آفتاب،درست یادم نمانده کدام را گفت و بیشتر چلچراغ به ذهنم می آید)، دستور استفاده از نفربر را بدهد و تاکید داشت که اگر از نفربر استفاده نمی شد ما آن تعداد شهدا را هم نداشتیم. می گفت از نفر بر استفاده کردند آنها(نیروهای رژیم) هم از پشت خاکریزها آنها را با آرپی چی می زدند، بعد ناچار شدند از نفر بر ها پیاده بشوند. من با شنیدن این حرف یادم آمد که چندی بعد از عملیاتی که به یادم مانده که چلچراغ بود، یکی از مسئولان مجاهدین که داشت از چگونگی عملیات و شجاعت بچه ها صحبت می کرد، می گفت به خاطر این که نفربر ها در صحنه عملیات به شدت در برابر آرپی جی هایی که از پشت خاکریزها شلیک می شد، آسیب پذیر بودند و چند تا از آنها هدف قرار گرفتند، بچه ها از نفر برها پیاده شده و پیاده به طرف خاکریزها حمله ور شدند. افسر یاد شده با تاثر از شهدایی که در فروغ داده شد یاد کرد و به روح دخترش سوگند یاد کرد به خاطر شهید شدن دخترش نیست که ناراحت است، بلکه او همه آنهایی را که در آن عملیات شهید شدند مثل بچه های خودش می داند و تاکید کرد که به خاطر آن ناراحت است که این عملیات غلط بودنش از اول معلوم بود. ایراد دیگری که او می گرفت این بود که مسعود رجوی جنگ را شروع کرد بدون این که ستادی داشته باشد و او همه فرماندهانش را به عملیات و صحنه جنگ فرستاد. از نظر او این کار یک گسیختگی در فرماندهی را سبب می شد و امکان هدایت صحنه جنگ را از طریق ستاد فرماندهی غیر ممکن می کرد. آنطور که او می گفت او در نشستی که این عملیات در آن برای رزمندگان شرح داده می شده حضور داشته است و وقتی دستش را بلند کرده بود صحبت بکند، نفر کنار دستی او که از فرماندهان ارتش آزادیبخش بوده دست او را پایین آورده بوده است. من البته فقط گوش کردم و وارد سوال و جواب با او نشدم. این که اگر به جای حمله خطی در عمق، حمله بشکل عرضی و در نقاط مختلف صورت می گرفت می توانست به پیروزی مورد نظر بیانجامد، من مطمئن نیستم، چرا که به هرحال سرنگونی رژیم در پایتخت تنها با قیام قهرآمیز مردم علیه رژیم ممکن بود و این که آیا درگیری گسترده در شهرهایی در مرز یا در غرب و جنوب، می توانست به چنین قیامی در پایتخت بیانجامد، امری نه قطعی بود و نه این که می توانست به سرعتی که مورد نظر رهبری مجاهدین بود اتفاق بیافتد. شاید می توانست نقاط و شهرهایی را برای مدتی در اختیار مجاهدین قرار بدهد و داستان به کلی صورت دیگری به خود بگیرد. اما ذهنی بودن طرح اجرا شده را بهتر می توان دید. اگر چه رژیم در زمان عملیات ابتدا از آن ترسیده بود و حالا هم داستانسرایی های زیادی در مورد اهمیت «مرصاد» خودشان می کنند که دروغ و یک کلاغ چهل کلاغ در آن زیاد است و در واقع تارو مار کردن نیروهای مجاهدین به خاطر نداشتن پشتیبانی هوایی و بمباران شدن و بکارگیری انتقال نیرو توسط هوانیروز کار زیادی برای رژیم نبرد. در مورد ذهنی بودن طرح، به طور مثال چگونه فرمانده کل ارتش آزادیبخش و طراحان این عملیات به این یقین رسیده بودند که شهر بزرگ کرمانشاه را می توانند بدون دردسر زیادی تصرف کرده و بعد با خیال راحت از آنجا به همدان حرکت کنند و بعد آنجا را هم بدون دردسر زیاد و معطل شدن به طرف قزوین و تهران راه بیافتند. هرکدام از این شهرهای بزرگ، در صورت سازمان دهی جنگ پراکنده توسط بسیج و سپاه،مثل دریایی می توانست نفرات ارتش آزادیبخش را در خود فرو ببرد. مجاهدین هم که سازماندهی قبلی مردم را در شهر ها که نداشتند.
در زمان درگیری ارتش آزادیبخش با نیروهای رژیم در
اطراف چهار زبر هم مسعود رجوی به عنوان «رهبر» و فرمانده کل ارتش آزادیبخش
از «جوانان غیور» تهران خواست که به صحنه بیایند و با نیرو های رژیم درگیر
شوند، اما پیامش بی پاسخ ماند. ده سال بعد از آن هم مسعود رجوی در تیر ماه
78 و در آن قیام و شورش چند روزه دانشجویان، با لباس نظامی در تلویزیون
مجاهدین ظاهر شد و ضمن تهیج جوانان به مقابله با رژیم و تکرار«مسلح شوید،
مسلح شوید، مسلح شوید» وزن و نفوذ و نقش رهبری خود را در عمل به آزمایش
گذاشت، اما پاسخی نیافت و البته در این آزمون مردود شد. ده سال بعد دیگر در
رویدادهای 88 دوباره او شروع به رهنمود دادن و فرمان دادن کرد که اندکی هم
عجیب و غریب بود«مثل در آوردن محرم و مساجد از چنگ رژیم و تغییر نام
خیابانهایی که به اسم خمینی است، به ولیعصر) که باز هم جوابی نگرفت و در
تظاهرات خیابانی روز عاشورا در دیماه 88 شعار«این لشکر حسین است / یاور
میرحسین است» شنیدده می شد. باز هم مسعود رجوی در امتحان عملی رهبری، مردود
شد. بنابراین در دو امتحان هرکدام به فاصله ده سال از یکدیگر، برهمگان
معلوم شد که نه او و نه مهرتابانش، برای ادعایی که می کنند در داخل کشور
اعتباری ندارند، ادعاهایشان ذهنی و خیالی است. در ماجرای مکالمه تلفنی مسعود رجوی با من از بغداد، بر سر آن مقاله منتشر نشده که در آن پیشنهاد جبهه همبستگی ملی را داده بودم(قبلا در مطلب دیگری آن را شرح داده ام)* مسعود رجوی اول با فریاد کشیدن، سعی در مرعوب کردن من داشت و گویی خیال داشت از من بشنود که ببخشید غلط کردم که گفتم باید اصلاحاتی صورت بگیرد و باید گشایشی به بیرون داشته باشیم(مثل همین ارعابی که این بار با سازمان دادن لشکرکشی علیه دکتر قصیم و روحانی راه انداخته اند)، بعد که من خونسردانه از نظرم دفاع کردم، بعد از چند بار پرسیدن از من یا در واقع تعهد گرفتن از من که «خیال استعفا نداری، تا آخرش هستی»، گویی یک منتی به سر من می گذاشت و کاری را داشت برای من انجام می داد که گفت که خودش هم خیال مطرح کردن چنان طرحی را داشته است و اجلاسی برای اینکار تشکیل خواهد شد و تاکید کرد «اما با اطلاعیه خودم» و تاکید کرد که در این مورد هم نباید تا برگزاری اجلاس صحبتی بشود. من به حال این آدم در آن وقت تاسف خوردم که چرا دچار چنین استحاله ای شده است و در همان وقت بود که آخرین تردیدهایم که مبادا در قضاوت در مورد جناب ایشان و خودخواهی وخیم ایشان، مورد پیشداوری بشوم، فروریخت. بعد هم که اجلاس تشکیل شد و آن طرح جبهه همبستگی ملی با آن شکل و با خفظ غده چرکین «دولت موقت جمهوری دموکراتیک اسلامی»در دل خودش به تصویب رسید، ایشان در اطلاعیه اش از زبان شورا از تلاشهای همسر خودشان، در این زمینه تقدیر کرد: «2-شورا، وسعت نظر سياسي و احساس مسوليت ملي و پيگيريهاي خانم مريم رجوي در اين خصوص را مورد استقبال قرار داد »**. این آدم با این درجه از تنگ نظری و انحصار طلبی و فرصت طلبی، آیا موجود رقت انگیزی نیست؟ به نظر من که رقت انگیز است. حال در نظر بگیریم که اگر بر عکس قرار بر شورایی عمل کردن و مطرح کردن «آلترناتیو» در افکار عمومی بود، آیا بهتر نبود، به جای آن رفتار زشت و فئودال منشانه، آن پیشنهاد من از طریق دبیرخانه برای طرح در شورا به مسئول شورا منتقل می شد و بعد از بحث در مورد آن بعنوان پیشنهاد یک عضو شورا، و بعد از تایید آن، طی اطلاعیه شورا و یا اطلاعیه مسئول شورا، اما به این شکل به اطلاع افکار عمومی می رسید که پیشنهاد یکی از اعضای شورا (حتی لازم نبود اسم ببرند) در مورد تشکیل جبهه همبستگی با موافقت مسئول شورا در اجلاس شورا مورد بحث قرار گرفت و با اصلاحاتی به تصویب رسید. ایشان باز هم می توانست از تلاشهای رئیس جمهور عزیز درُدادنه خوشان هم تقدیر بکند.اما تازه بدوران رسیدگی و فرصت طلبی مانع از دیدن افقی دورتر از نوک دماغ آدم فرصت طلب می شود.
این که می گویم فرصت طلب است تهمت نیست ایشان
به خاطر همین خصلت، اصلا مروج امتیاز طلبی در درون روابط است. چون امتیازها
را خودشان توزیع می کنند و از این روش برای چسب و وصل اطرافیان و هواداران
به خودشان استفاده می کنند. یکبار در یکی از جلسات شورا به خود من هم که
باز در بحث در مورد مسائل ایران و امر تبلیغات، بر اهمیت نقش اهل قلم و
فعالان عرصه فرهنگی و هنری تاکید داشتم (چون معتقدم بودم که در خلاء نبودن
احزاب و گروههای اپوزیسیون در داخل، اینها بار سنگینی در بیان خواستهای
مردم و در ایستادگی در برابر ارتجاع درنده به دوش می کشند) گفت که پس فرق
تو که همه وقتت را در کنار مقاومت صرف می کنی با آن نویسنده و روشنفکری که
در داخل زندگیش را می کند و کارش با نظارت رژیم به بازار می آید و زندگیش
را از راه آن می گذراند چیست، من هم ضمن یاد آوری این که اگر من در خارج
فارغ از فشار سانسور و سرکوب، علیه رژیم کار سیاسی- فرهنگی می کنم انتخاب
خودم بوده است و از بابت با مقاومت بودن حق ندارم منّتی به گردن آنها یی که
در داخل مانده اند و کار فرهنگی و هنری زیر فشار سانسور و اختناق می کنند،
بگذارم یا امتیازی طلب کنم و تاکید کردم که آنها(البته آنهایی که زیر عبای
رژیم و مبلغ رژیم نیستند) با کار فرهنگی خود به همان مردمی خدمت می کنند که
مقاومت برای رهایی آنها از چنگ رژیم تلاش می کند. از آنجا که می دانستم
چنان بینشی به عنوان خط و روش در رویکردهای سازمانی بکار گرفته می شود،
بعدا در یادداشت و گزارش ایران زمین همان گفتگو را به عنوان گفتگو و سوال
جوابی بین من و یک «دوست» منعکس کردم و توضیح بیشتری در مورد مساله دادم(ایران
زمین شماره 113- بیست سوم مهر 1375)
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد