تاریخ انتشار :18.02.2023
جایگاه و اهمیت منشور حداقلی داخل
کشور!
مهرنوش موسوی

اخیرن منشوری از سوی ۲۰ نهاد و تشکل کارگری، زنان، بازنشستگان و…از
داخل کشور منتشر شده که در چند نقطه چین مهم است. بخصوص برای چپ ها
حائز اهمیت و پشتیبانی است.
۱. اگر این منشور را شش ماه پیش، نه حتی، میگوییم سه ماه پیش هم،
دست من و شما میدادند امضا کنیم، لابد میگفتیم فلان بندش باید
اصلاح شود، اصلن مطالبات حداقل برای چی هست، فلان مطالبه را
بگنجانید. ضدیتش با مذهب را غلیظ تر کنید و….چون الان در چپ ایران
قریب ۲۵ سال است منشورهای سرنگونی مطرح، چکش کاری، فرموله تر و
رادیکالتر و منسجمتر شده است. برای راستها که عادت به طرح مواضع
خودشان ندارند، منشور چیز جدیدی است، برای ماها سال ۵۹ ایستگاه طرح
برنامه بود. ما کلی تاریخ فکری داریم در باره برنامه حداقل و
حداکثر و جدل نظری در این باره.
مهمترین نکته در باره این منشور زمان و مکان طرح ان هست. بیشتر از
حتی مضمونش. چرا؟
۲. این منشور زمانی مثل برگ برنده زمین زده شد که راستها در نشست
جرج تاون ادعا کردند میخواهند منشوری را ارائه بدهند که داخل
کشوریها نوشته اند. داخل کشوریهایی که نام و نشان هم ندارند. شما
تصورش را بکنید فردا پس فردا یک ورق پاره ای را روی میز میگذاشتند
به اسم داخل کشور که در آن قشنگ بی رودربایستی با سپاه و بسیج سازش
شده بود، دادخواهی را هم در میانه بندها هپلی هپو کرده بودند. شما
چکار میکردید؟ هیچی! فریادتان و نقدتان به گوش احدی نمیرسید. چون
در سیاست مکان و زمان خیلی وقتها مهمتر از مضمون است. در ثانی نفر
دوم، فوقش نقره میگیرد. نفر اول روی سکو میرود. سازش را نمیشود
صرفن ایدئولوژیکی کوبید. پرچم لازم است. شم سیاسی لازم است. فهم
زمان لازم است. الان نفر دوم جدال منشورها، نشست جرج تاوون است. از
این به بعد، تازه باید بدوند تا با سندی که داخل کشور روی زمین
گذاشته خودشان را تنظیم کنند. الان معیار، این منشور منتشر شده است
که کلی تشکل و نهاد حقیقی و حقوقی پشتش هست. کلی فعال کارگری و
حقوق زن و دانشجویی پشتش هست. این منشور در زمان خاصی انتشار یافت.
زمانی که عدالتخواهی در ایران صدا زده شد. زمانی که راستها روی
اختناق جمهوری اسلامی و اینکه از داخل کشور کسی نمیتواند فعلن حرف
برند حساب میکردند. مکان این منشور هم مهم است. این منشور اگر در
پاریس منتشر شده بود، چنان وزنه ای پیدا نمیکرد. داخل کشور قلب
انقلاب است. این منشور از داخل کشور آمده است. مکان و زمان یعنی
سیاست روز، هر کس مکان و زمان را دریافت میبرد! عدالتخواهی را شما
از زمان و مکان جدا کن، میشود یه مشت آرزوهای خوب.
۳. راست محافظه کار ایران وقتی در نشست جرج تاوون قول انتشار منشور
از « داخل کشور» میداد، منظورش کمک و پچ پچ با فرماندهان سپاه و
بسیج و بازنشسته های اصلاح طلبان در وزارت اطلاعات بود. چشم این
نشست به بیانیه موسوی بود و دیدید که همگی بدون وجدان درد به
استقبالش رفتند. بیانیه ایی که تازه بعد از خدات سال درخواست
پایبندی به قانون اساسی خامنه ای را دارد. اگر این منشور فعلی
بیرون نیامده بود، انقلاب را در حدفاصل میان نشست جرج تاون، ابراز
وجود ساواکیها و بیانیه موسوی میفروختند. الان با این منشور زبان
ما دراز است. مسئله فقط حقانیت انتقادی نیست، پرچم داری شما.
پرسیدند آلترناتیوت چی هست؟ بگو بشین سر جات! کارگر و زن و دانشجوی
این مملکت نمرده که شماها خواب دسیسه گوادالوپ در ۵۷ را دیدید. نود
و نه درصد جمعیت معترض این انقلاب کارگر و زحمتکش هست و جامعه الان
ایران در و دهات دوران انقلاب سفید نیست. عدالتخواهی و انقلاب در
این مملکت صاحبان خودش را دارد.
الان اگر چپها و آزادیخواهان عقل داشته باشند، به خاطر مکان و
زمان، به خاطر اهمیت سرنوشت این انقلاب جلو می افتند از این منشور
حمایت میکنند و پرچم آن را در ارتفاع بالاتری نگه میدارند. تکرار
میکنم مسئله صرفن مضمون بند به بند ان نیست. مسئله جایگاهش در کل
این انقلاب و در تلاش ما برای نگهداری و مواظبت از مبارزه مردم
است. بقیه خرده گیریها ثانوی است. حاشیه است. هدف بزرگتر را باید
دید. سیاسی و اجتماعی باید دید.
۴. ما بر خلاف چپ قدیم، چپ سنتی، چپ حاشیه، مردم پرست و پوپولیست
نیستیم. برای ما مهم است رابطه خود ما با مردم در حضور نظام چگونه
است نه که بر عکس! این سند الان یک فصل جدیدی را در رابطه ما با
مردم تعیین میکند. فردا جنبش های دیگر نمیتوانند توجیه کنند که
مردم به خاطر نبودن آلترناتیو فلان اشتباه سیاسی را کردند. ما الان
در مقابل مردم تکلیفمان روشن تر است چون امکان انتخاب به آنها
میدهیم. مردم مجبور نیستند بیانیه موسوی را انتخاب کنند. مردم
مجبور نیستند زیر بار پلن سازشکارانه رضا پهلوی و مسیح علینژاد
بروند. امکان انتخاب دارند.
یک چند هفته وقت ما تلف جدال با اوهام ناشی از وحدت طلبی شد. این
اوهام را هم راستها میپاشیدند. درست در حالیکه در رژه ساواکیها
خودشان جاوید شاه میگفتند، درست در حالیکه خودشان قادر نشدند به
خاطر طرح وکالت ائتلاف کنند، برای اینکه مردم را معطل و تحمیق کنند
شعار اتحاد و همه با هم میدادند. الان معلوم شده حول حفظ بسیج و
سپاه همه با همی وجود ندارد. ما میخواهیم حکومت را سرنگون کنیم.
آنها خواهان فروپاشی کنترل شده هستند طوری که اسکلت حکومت جابجا
نشود. مردم الان کت بسته نیستند، فردا بهانه بیاورند که چاره ای
نداشتیم. باید میان بد و بدتر انتخاب میکردیم.
به نظر من این منشور یک ایستگاه تاریخی ساخت. اوضاع به هر سمتی
برود، آدم به جامعه میگوید چاخان نگو، امکان انتخاب داشتی. مجبور
نبودی خودت را مثل ۵۷ نفله کنی!
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|