تاریخ انتشار :30.12.2015
از دست رفته
اژدر امیری

" بنظر میرسد همه چیز برای از دست رفتن است ، نه برای ماندن " (هگل
: عقلانیت در تاریخ)
Alles scheint zu vergehen , nichts zu bleiben .
"لطفآ" آرامش جنگل های بکر و وحوش درنده اسلامی درون خاورمیانه را
بر هم نزنید ، بهمن شفیق و شرکاء ناراحت میشوند ! اینقدر نگوئید
مذهب و مذهب سیاسی و اسلام و اسلام سیاسی و وحوش درنده اسلامی ،
فشار خون بهمن شفیق و حواریون میرود بالا ! اینقدر "پلاتفرم" نظم
طبیعی جنگل و ساکنان اش را بهم نزنید ، جنگل می بلعد و سکوت میکند
، بهمن شفیق و تدارک چیان هم بعنوان پرستاران بخش "لطفآ سکوت را
رعایت کنید" شیفته این سکوت و این محیط زیست طبیعی خاورمیانه ،
محیط زیستی که در آن "طبیعتآ " آخوند و خلیفه و مفتی سنی و شیعی و
علوی باید حکومت کنند .
بهمن شفیق در فوریه دوهزار و چهارده در نامه ایی "دوستانه" به کورش
مدرسی رفیقانه و از سر احترام و برگرداندن حرمت به ایشان و دیگران
پیشنهاد ی "عقلانی" به کورش مدرسی میکند ، پیشنهاد اینکه با خودکشی
به سبک ژاپنی ها (هاراگیری) چطوری ؟ در موردش فکر کرده ای ؟ اگر نه
! پس در مورد این پیشنهاد "جذاب" من یه فکری بکن ! مگر نه اینکه
هگل میگوید : بنظر میرسد همه چیز برای از دست رفتن است ، نه برای
ماندن . و عاقلانه ترین کار برای تو کورش عزیز اینستکه خودت خودت
را بکشی . برو و خودت را بکش !
بهمن شفیق اما بدون اینکه کسی به ایشان پیشنهاد "عقل ربا" کرده
باشد و بدون اینکه کسی نقش عقلانیت در تاریخ را به ایشان یادآور
شده باشد ، ایشان درس "عقلانی" تاریخ را فوت آب هستند و پیش از
آنکه تاریخ و عقلانیت به سراغ ایشان بیاید ، یعنی از دست برود ،
ایشان به استقبال عقلانیت و تاریخ میرود و دست به خودکشی میزند تا
چیزی از ایشان باقی نماند ، با اینکه از خیلی وقت پیش از این " از
ترور مونیخ تا ترور پاریس " میدانستیم که ایشان خودش خودش را از
دست رفته میدانسته اما یجورایی هم ما قبول نمی کردیم تا این نوشته
" از ترور مونیخ تا ترور پاریس " .
چرا بهمن شفیق دست به خودکشی میزند ، وقتی زندگی هست حال با خوب و
بدش ، دلیل اش چیست ؟
ناکامی در عشق و یا ازدواج ؟ از دست دادن عزیزی ؟ سیر شدن از زندگی
؟ سقوط پنجاه در صدی بازار بورس تدارک ؟ و یا چون هگل گفته همه چیز
برای از دست رفتن است ، نه برای ماندن ؟
ممکن است این حالات دخالت داشته باشند اما دلیل اصلی نیست ، دلیل
پایه ای خودکشی ، خودکشی از دست این چپ های ضد رژیم اسلامی و حکومت
های اسلامی است ، از دست این چپی که "حتی" یک لحظه هم چشم اش را بر
روی جنایات و توحش نیروهای اسلامی نمی بندد و پیشرفتها و تمدن
اسلامی و تحقق دولت مدرن اسلامی و پلاتفرم آنتی گلوبالیزاسیون غار
نشینی القاعده و حکومت اسلامی و خلافت اسلامی را نمی بیند و هی از
سربریدن و سنگسار و اعدام و قساوت سخن میگوید .
من میزنم توی دهن این چپ ، مثل "اسپارتاکوس محمدی" که کسانی را به
دلیل "بی مورد" انترناسیونال خواندن محکم زد توی دهانشان ، ایشان
هم و حواریون هم هیچ فرصتی را برای محکم زدن بر دهان چپهای ضد رژیم
اسلامی (بخوانید سوسیالیست و کمونیست جان سالم بدر برده از 57 و پس
از 57 که کل این حکومت با همه مقامات ریز و درشت اش را نمی خواهند
) از دست نخواهند داد ، از هر ده مقاله و یا نقاله ای که در سایت "امید"
شان منتشر میکنند ، (9) نه تای آن دهان چپ های ضد رژیمی را هدف و
آن یکی هم تعریف و تمجید و ستایش از حکومت (های) اسلامی و "تمدن"
اسلام است . من میزنم توی دهن این چپ ، از دست این چپ من "آخر"
خودم را خواهم کشت !
نگاهی به "چهره سرد و فاقد هر گونه حسی" نوشته بهمن شفیق تحت عنوان
"از ترور مونیخ تا ترور پاریس " بیندازیم ، نسبت به ترور شدگان "کوچکترین
نشانی از اندوه و تاسف به چشم نمیخورد " ! که هیچ ، بدتر اینکه
سمپاتی نسبت به ترور کنندگان .
نخست تیتر مقاله " از ترور مونیخ تا ترور پاریس " !
و نخست اینکه واقعه المپیک مونیخ 1972 ، واقعه ای تروریستی از نوع
پاریس نبود ، به اسم گروگانگیری معروف است و گروگانگیری هم ممکن
است به جدالی خونین برای دو طرف درگیر منجر شود و هم با زد و بند و
معامله و بدون خونریزی پایان پذیرد ، نمونه هم زیاد هست . حال چرا
ایشان از بین تمام وقایع "مشابه" گذشته این نمونه بی ربط "ترور
مونیخ" را انتخاب میکند و نه از شارلی ابدو و یا یازده سپتامبر و
یا ... ، خب برای اینکه " اسرائیل غده سرطانی است " ! "در این
حقیقتی نهفته است" بهمن شفیق حقایق اش را از خمینی و حکومت اسلامی
میگیرد و میخواهد یجورایی این ترورها را به "رژیم اشغالگر قدس"
پیوند زند .
و بعد هم...
" پس از پاریس ، هیچ چیز ساده تر از آن نیست که با انگشت نشانه
داعش و القاعده را هدف قرار داد و از جنگ توحش اسلامی با "جهان
متمدن" سخن گفت و هیچ چیز فریبکارانه تر از این لق لقه هرزه گویانه
لیبرالی نیست ."
مترجم فارسی : منظورش اینست که این ترورها ربطی به اسلام ندارد ،
Mit Islam nicht zu tun به اسلام ربطی ندارد چیزی است که بارها و
بارها از سوی ترک های مسلمان و دیگر مسلمانان آلمان و اروپا شنیده
ایم و باز هم خواهیم شنید و یا از سوی کنیز شیرین اسلام و یا خود
بیت رهبری .
و سخت است که آدم باور کند این دین "رحمانی" دست به چنین عملیات
وحشت آفرینی بزند ، خیلی سخت است باور کردنش ، من "بهمن شفیق" که
باور نمیکنم ، این فریبکاری "لق لقه هرزه گویانه لیبرالی" است که
بوسیله مرکل و مک کین و منصور حکمت و هانتینگتون براه افتاده و
براه انداخته اند تا چهره اسلام "رحمانی" را بد نام کنند . اینقدر
چهره اسلام را و اسلام سیاسی را بد جلوه ندهید ، بگوئید دارند
انباشت میکنند با "پوشش ایدئولوژیک" ! خب باشد ! پوشش ایدئولوژیک ،
ما هم دقیقآ با همین پوشش کار داریم ، قحطی پوشش که پیش نیومده !
در تاریخ ، مسیحیت و کلیسای کاتولیک رم دست به آن جنایات زد ،
گفتند و هنوز هم میگویند جنایت کرد ، هیتلر هم دست به آن جنایات و
جنگ زد ، گفتند و هنوز هم میگویند هیتلر و نازیسم و فاشیسم جنایت
کردند و آلمان هم هنوز دارد خسارت پس میدهد ، نوبت به این یکی ،
یعنی نوبت آخوند و خلیفه و مفتی و اسلام که رسید ، نه آقا ! به
اسلام ربطی ندارد ، "پوشش ایدئولوژیکه " .
و دومآ...
" اگر روایت لیبرالی در قالب حمله به اسلام سیاسی به توجیه فجایع
نظم مسلط معاصر دست میزند ، روایت ضد امپریالیستی نیز با ارجاع به
نقش امپریالیسم در پیدایش داعش و سایر دستجات ترور اسلامی ، به
همان اندازه در تبیین چگونگی و چرایی عملکرد داعش و القاعده ناتوان
است ."
روشن نیست در خاورمیانه ای که ایشان از آن سخن میگوید مثلآ در
ایران ، عربستان ، کویت ، عراق ، شیخ نشین ها و ... چه کسی و با چه
ایدئولوژی سکان " نظم مسلط " را بعهده دارد و چه کسی به توجیه
فجایع نظم مسلط معاصر در خاورمیانه می پردازد ؟ روایت لیبرالی یا
روایت Dunkelmann دونکلمن ما !
علائم اغتشاش...
" مقطع زمانی عروج نخستین القاعده در سالهای آخرین دهه قرن بیستم
تا عروج داعش در سال گذشته در عراق و سپس در سوریه دقیقآ مقارن با
دوره زمانی عروج گلوبالیزاسیون است . دوره ای که در آن بازار به
معنای واقعی کلمه جهانی شد و انباشت سرمایه برای نخستین بار در
مقیاسی واقعآ جهانی امکانپذیر گردید ، تا پیش از آن ، هیچگاه چنین
بازار جهانی ای که حقیقتآ در برگیرنده تمام جوامع بشری باشد شکل
نگرفته بود ... اقمار مستعمراتی در این بازار مقدمتآ نقش تامین
کننده مواد خام را داشتند . "
یعنی آن بازار جهانی که شما در مانفیست با آن برخورد میکنید ، "به
معنای واقعی " بازار جهانی نبود و انباشتی هم صورت نمی گرفت ، تازه
پس از گلوبالیزاسیون که مقارن است با دولت بیل کلینتون "واقعآ"
انباشت سرمایه "برای نخستین بار" امکانپذیر میگردد . مواد خام
مستعمراتی هم که کالا یا محصول نبودند که . بچه بود ، اما بچه خیلی
کوچیکی بود .
مارکس و انگلس هم در مانیفست الکی تیر هوایی شلیک میکردند .
" القاعده پاسخی اسلامی است به این جهان "
"داعش بیان ارتجاعی نفی گلوبالیزاسیون بود . "
خواننده حتمآ در بخش نخست بیاد دارد که ایشان "با انگشت نشانه داعش
و القاعده را هدف" این را جزو لق لقه هرزه گویانه لیبرالی و
فریبکاری میدانست .
و سومآ ...
"هنگام تبیین داعش و ترور اسلامی دست راستی ها از "جنگ تمدنها" ی
هانتینگتون سخن میگویند که در مرکز آن جدال بین اسلام و تمدن غربی
قرار دارد و دست چپی ها از جدال سنت و مدرنیته ، تحجر و "روشنگری"
غربی که با کانت و اراسموس و هگل خصلت نمائی میشود ."
اینکه دست راستی ها و دست چپی ها چه میگویند و چه تبیینی دارند
برای خودشان و هر دو هم مجبورند عناصری از نقد کوبنده و پر قدرت
مانیفست ... مارکس و انگلس را وارد کنند ، زبان مانیفست زبان
کمونیست ها و واقعی ترین و معتبر ترین نقدها ست .
"بورژوازی با تکمیل سریع همه ابزارهای تولید و با حد اعلای تسهیل
ارتباطات و مواصلات ، همه ملل و حتی بربر ترین ملل barbarischsten
Nationen را به مدار تمدن Zivilisation میکشاند . بهای ارزان کالای
او توپخانه سنگینی است که بورژوازی به مدد آن تمام دیوار چین را
ویرا ن میسازد و شدید ترین بیزاری بربران از بیگانگان
hartnäckigsten Fremdenhass der Barbaren را به تسلیم وا میدارد .
بورژوازی تمام ملت ها را وادار میسازد تا اگر نخواهند نابود شوند
شیوه تولید بورژوایی را بپذیرند و باصطلاح تمدن را در کشورهای خود
معمول دارند و به بیان دیگر بورژوا شوند . بورژوازی جهانی بسان و
سیمای خویش نقش میزند . "
میدانیم که همین چند خط زیبا و انقلابی مانیفست ...با چه خشم و
غضبی از سوی نیروهای کهن مواجه میشود . وحشی ؟ متمدن ؟ و تنها بهمن
شفیق نیست که از جملات مانیفست خشمگین میشود ، خیل بیشمار تحصیل
کرده های با فرهنگ وطنی و " اجنبی" ، "رجل سیاسی" ، جنبش "آنتی
گلوبالیزلسیون (!)"، Attac ، چه گوارا و ... و جناب مرتضی محیط
رفیق هم پوزیشن بهمن شفیق حتی پا را فراتر میگذارد و این جملات
مانیفست ... را ناشی از ناسیونالیسم مارکس و انگلس و روح ابر مرد
نیچه ای میداند .
میدانیم که فشار این جملات مانیفست... فشار خون خیلی ها را میبرد
بالا ، آه و ناله اشان بلند میشود که نباید اینجور میشد و اگر جور
دیگری میشد بهتر بود و دست به دامان نیروهای کهن و مرتجع ترین
نیروها میشوند .
چینی ها ، "چین کمونیست" ، اگر هیچ چیز از کمونیست و مانیفست ...
یاد نگرفته باشند ، یک چیز و همین چند خط مانیفست را فوت آب و
بدرستی یاد گرفته اند و عملی میکنند بویژه "بهای ارزان کالا های او
توپخانه سنگینی است .."!
همان چینی که دیوارهایش بوسیله بورژوازی فرو ریخت و باصطلاح متمدن
شد تا دیواری بمراتب وسیع تر و محکم تر از دیوار سابق بسازد ،
اکنون با بهای ارزان کالا هایش نه فقط دیوار مستحکم اروپا یعنی
همان جهان متمدنی که دیوار هایش را فرو ریخت ، زیر توپخانه سنگین
قرار داده (نگاه کنید به قوانین محدود کننده پارلمان اروپا در مورد
ورود کالا های چینی از جمله لباس Textilien و عروسک و صفحات شیشه
ای انرژی خورشیدی و ...) بلکه دیوار های ضعیف تر و بمراتب سستر و
مقوایی را در سراسر جهان ویران میکند . چینی ها با عمل شان جز
اثبات این جملات مانیفست چه چیز دیگری را به نمایش میگذارند ؟ بد
شد متمدن شدند !
بگذار بهمن شفیق و شرکاء از گسترش بازار جهانی و مناسبات تولیدی و
تولید کاپیتالیستی و "هجمه فرهنگی" شکایت نزد نیروهای کهن برند .
بهمن شفیق و شرکاء از "هجمه فرهنگی" غرب هم شکایت دارند ، با اینکه
سمفونی بتهوون غربی گوش میکنند ! با اینکه مارکس و انگلس غربی
میخوانند !
" جشن و سرور روز والنتین در خیابانهای تهران و جاکارتا و قاهره ،
جشن و سروری ساده از سوی مردمانی شاد نیست . این پلاتفرم فرهنگی
اعلام پیوستن به همان "تمدن غربی" از سوی الیت مسلط بر اقتصاد این
کشورها و شیفتگان آنان است . "
نکند ایشان انتظار دارند که در خیابانهای پاریس ، لندن ، نیویورک ،
پکن ، هاوانا ، توکیو مراسم شنیع سینه زنی و زنجیر زنی و قمه زنی
حسینی برگزار شود ! و در مقابله با "هجمه فرهنگی" غرب بر پایه
پیشنهاد و اصول بی بی سی پافشاری کرد که ، اینکه " خودمون داریم ،
خوبش هم داریم " !
جناب دونکلمن Dunkelmann (vir obscurus)
در دولت مدرن اسلامی شما قرار است اپرای زیبای لاتراویاتا La
Traviata را چه کسی اجرا کند ؟ خواهر تا بنا گوش پوشیده سخنگوی
دولت و یا خواهران مجلس یا آنا نتربکو Anna Netrebko ؟ باله زیباتر
و با شکوه تر و بیاد ماندنی تر "دریاچه قو" را قرار است خواهر گول
منگلوی زهرا رهنود یا مریم تابان که به مردان دست نمیدهند اجرا
کنند یا اولگا اسینا Olga Esina ؟ و ...
همه تلاش بهمن شفیق در این نوشته و دیگر نوشته هایش با همه آشفتگی
هایش به اینجا میرسد که این ماشین " ماشین مشتی ممد علی که نه بوق
دارد و نه صندلی " را به جامعه و بیش از همه به کمونیست ها بعنوان
ماشین مدرن غالب کند .
به بیان مارکس : عقلانیت همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل عقلانی
.
بهمین قیاس ، جاهلیت هم همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل اسلامی .
از دست رفتگی هم همیشه وجود داشته ، اما نه در شکل بهمن شفیق .
من که از دست رفتم ، خب پاریسی ها و بقیه جهان متمدن هم از دست
بروند ! ارتجاع که از سر گذشت ، چه یک نوشته ، چه صد نوشته !
کورش عزیز ، همانجا که هستی آرام بمان ! من از دست رفتم !
با آروزی سلامتی جسمی برای کورش مدرسی ، و با آرزوی رستگاری "
آنجهانی " برای روح از دست رفته .
26. 12. 2015
سایت امید : بهمن شفیق " از ترور مونیخ تا ترور پاریس "
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|