مقاله

 

 

 تاریخ انتشار :16.09.2025

از ایرج قادری تا تتلو؛ «توبه» برای حکومت ایران چه کاربردی دارد؟

مسعود آذر



امیرحسین مقصودلو معروف به «تتلو» در انتظار عفو رهبر جمهوری اسلامی ایران است. با پذیرش «توبه» این خواننده جنجالی در دادگاه، فعلا خطر اجرای حکم اعدام او رفع شده است و طرفداران تتلو و مخالفان اعدام منتظرند تا این پرونده قضایی پرحاشیه با خیر و خوشی بسته شود.

آقای مقصودلو در فروردین‌ماه امسال در شعبه ۹ دیوان عالی کشور، به اتهام «سب نبی» و توهین به مقدسات به اعدام محکوم شد و پذیرش «توبه» از سوی دادگاه آخرین امید این زندانی برای رهایی و «ساقط» شدن حکم مجازات اعدام تلقی می‌شود.

در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران «توبه» متهمان و محکومان همیشه پذیرفته نمی‌شود. شماری از محکومان با وجود اینکه توبه کردند ولی اعدام شدند و یا مجبور شدند که دوران محکومیت‌شان را سپری کنند.

در ۱۸ اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۲ دستگاه قضایی توبه یوسف مهرداد و صدرالله فاضلی زارع را نپذیرفت و آنها اعدام شدند.

خبرگزاری میزان، رسانه رسمی دستگاه قضایی ایران، در آن تاریخ اعلام کرد که اتهامات این افراد «جرایم علنی نظیر سب‌النبی، اهانت و اتهام به مادر پیامبر اسلام، استخفاف قرآن به وسیله سوزاندن و توهین به مقدسات» بوده است.

توبه به معنای «بازگشت» است، اما در جمهوری اسلامی ایران بیشتر به ابزاری برای واداشتن مخالفان به اظهار پشیمانی بدل شده است؛ حتی اگر این پشیمانی واقعی نباشد و فقط در کلام باشد.

چه کسانی توبه کردند؟
قصه هنرمندانی که پس از انقلاب ۱۳۵۷ مجبور به «توبه» شدند با «توبه» تتلو و حاشیه‌های آن تفاوت ماهوی و اساسی دارد. کارکرد «توبه» در دستگاه قضایی جمهوری اسلامی ایران به مرور زمان تغییر کرده است.

در حالی که حکومت تازه‌تأسیس برای همراه کردن دانشگاه‌ها با اهدافش «انقلاب فرهنگی» به راه انداخته بود، در عرصه فرهنگ و هنر هم بسیاری از هنرمندان برای ادامه فعالیت ناچار به ابراز ندامت یا سکوت شدند. برخی از آنها هم که این شرایط را نپذیرفتند و زیر بار فشار برای ابراز ندامت نرفتند، از هرگونه فعالیت هنری محروم شدند.

فهرستی بلند بالا از هنرمندان در عرصه‌های مختلف -عمدتا به شکل غیر رسمی- وجود دارد که به بهانه‌های مذهبی و گرایش‌هایی سیاسی و فکری اعم از بهایی بودن تا نزدیکی به گروه‌های چپ مجبور شدند توبه‌نامه بنویسند و یا درخواست عفو و بخشش کنند تا به زندان نیفتند یا از زندان آزاد شوند و به فعالیت‌شان برگردند. بسیاری از این افراد معمولا علاقه‌‌ای ندارند که به شکل رسمی به آن اشاره کنند و یا در رسانه‌ها درباره‌اش حرف بزنند.

جدا از هنرمندانی که به دلیل گرایش سیاسی توبه‌نامه نوشتند، هنرمندان شاخصی بودند که صرفا به عنوان «نماد طاغوت» شناخته می‌شدند و بدون اینکه خطا و جرمی مرتکب شده باشند از کار محروم شدند و حتی در خطر اعدام قرار گرفتند و مجبور شدند برای کار نکرده، توبه کنند.

از این رو در دهه اول پس از انقلاب، «توبه» یکی از پرتکرارترین موضوعاتی بود که در سخنرانی‌ها و دادگاه‌ها مطرح می‌شد. موج پاکسازی و تصفیه حساب همه بخش‌های کشور را فراگرفته بود و «توبه» امان‌نامه‌ای بود برای فرار از دادگاه‌های چند دقیقه‌ای و اعدام‌های فوری.

در دادگاه‌های چند دقیقه‌ای صادق خلخالی که گاه در آنها احکام اعدام بلافاصله اجرا می‌شد، حتی ابراز توبه هم همیشه کارساز نبود. آقای خلخالی بعدها گفت که قصد داشت با هنرمندانی مانند نصرت کریمی و ایرج قادری «به شدت برخورد کند»، اما در عمل برخورد شدید با هنرمندان زمان شاه «با مخالفت آیت‌الله مطهری و منع آیت‌الله خمینی» روبرو شد و آنها جان سالم به در بردند.

در فیلم «مستند برزخی‌ها» که به پشت پرده توقیف فیلم جنجالی «برزخی‌ها» و حذف بازیگران سینمای پیش از انقلاب می‌پردازد یکی از کارگردان‌های سینمای ایران می‌گوید ایرج قادری را محمد بهشتی، رئیس وقت دیوان عالی کشور «از دست صادق خلخالی بیرون کشید» و مانع از اعدامش شد.

روزنامه کیهان سال ۱۳۵۹ مطلبی از قول ایرج قادری به عنوان توبه نامه منتشر کرد. به نظر بعضی از سینمایی نویسان، «این توبه‌نامه را برای آقای قادری نوشتند» و او «برای اینکه اجازه بدهند به فعالیت سینمایی ادامه دهد حاضر شد که این شرایط را تحمل کند.»

آقای قادری در سال ۱۳۷۲ در گفت‌وگو با مجله اطلاعات هفتگی پرسیده بود: «اگر کسی توبه کرده باشد و قصد کار کردن داشته باشد چه باید بکند؟» او گفته بود قصدش «پول درآوردن» یا «شهرت» نیست بلکه «مثل نیاز یک ماهی به آب، به سینما نیاز دارد و دوست دارد فیلم بسازد.»

گفته می‌شود برای کسانی مانند فرشته جنابی، بازیگر سینما حتی فرصت توبه زبانی هم داده نشد و برای او به اتهام بازی در فیلم «برهنه تا ظهر با سرعت»، به شکل غیابی حکم اعدام صادر شد. این بازیگر از ترس اجرای حکم مجبور شد در خفا زندگی کند و پس از ۲۰ سال در ۱۳۷۷ درگذشت.

در بین هنرمندان زمان شاه کسانی مانند حسین گیل، بازیگر سینما نیز بودند که نه تنها به شکل عملی از گذشته‌اش ابراز توبه و ندامت کرد بلکه به قول علی خامنه‌ای «در صدد جبران» هم برآمد و با نظام جمهوری اسلامی همراهی کرد. حسین گیل پس از انقلاب ۱۳۵۷ وارد سپاه پاسداران شد و با درجه سرتیپی بازنشسته شد.

در همین زمینه می‌توان به «توبه» الهام چرخنده، بازیگر سینما و تلویزیون نیز اشاره کرد؛ بازیگری که بعدا خودش را «یک بسیجی» خواند و در یک همایش حجاب و عفاف گفت: «امروز بسیار خدا را شاکرم که با لطف اهل بیت توانستم از مسیر گناه و خطا بازگردم و زندگی جدیدی را آغاز کنم».

موضوع توبه هنرمندان در سال‌های اخیر نیز مطرح شده است. درپی مهاجرت شماری از هنرمندان سینما و تلویزیون به ترکیه و پیوستن به شبکه «جم»، حجت‌الله ایوبی رئیس وقت سازمان سینمایی در آبان‌ماه ۱۳۹۵ در یک برنامه تلویزیونی گفته بود: «تا به امروز حدود ۱۰-۱۲ نفر از این مهاجرین بازگشته‌اند و اظهار ندامت کرده‌اند، ما نیز بر صندلی پدری نشسته‌ایم بنابراین راه را بر فرزندان خطاکار نمی‌بندیم... ما قرار نیست فرش قرمز برای خاطیان پهن کنیم و اینکه چه برخوردی با این افراد خواهد شد، فراتر از سازمان سینمایی است.»

در جریان اعتراضات سال ۱۴۰۱ که در پی کشته‌شدن مهسا امینی در بازداشت گشت ارشاد آغاز شد، دستگاه قضایی ایران شماری از هنرمندان را که از جنبش «زن، زندگی، آزادی» حمایت کردند به دادگاه احضار کرد که شرط آزادی و رفع ممنوعیت فعالیت هنری بسیاری از آنها منوط به «ابراز ندامت و پیشمانی» بود.

در رأی دادگاه برای شروین حاجی‌پور، خواننده ترانه «برای»، قاضی به صراحت ذکر کرده است که او «از عمل خود صریحا ابراز ندامت و پشیمانی ننموده است» و به همین دلیل برای این خواننده حکم حبس و مجازات‌های تکمیلی در نظر گرفته شد. این حکم با اعتراضات گسترده‌ای همراه بود و سرانجام آقای حاجی‌پور تبرئه شد.

در نمونه دیگر می‌توان به رای اولیه توماج صالحی، خواننده رپ و از فعالان جنبش مهسا در سال ۱۴۰۱ اشاره کرد.

در اردیبهشت‌ماه ۱۴۰۳ دادگاه توماج صالحی را به اتهام «افساد فی الارض» به اعدام و مجازات‌های تکمیلی محکوم کرد.

در تیرماه سال گذشته قوه قضائیه ایران گفت که توماج صالحی «اظهار ندامت و پشیمانی و همکاری» کرده است و به همین دلیل حکم اعدام او نقض شده است.

دادگاه اولیه توماج صالحی در سال ۱۴۰۲ در حالی برگزار شد که او هشت ماه در بازداشت موقت و سلول انفرادی بود.

توماج صالحی دو ماه پیش آهنگ اعتراضی با عنوان «من هنوز زنده‌ام» منتشر کرد. ترانه‌ای که در آن خبر از «یک انفجار بزرگ» می‌دهد و مضمونش این است که «عقب‌نشینی» نکرده است.

محمدجواد اکبرین، پژوهشگر حوزه دین، معتقد است بسیاری از احکام و مجازات‌های گذشته اعتبار خود را از دست داده‌اند. به گفته آقای اکبرین، اگر در گذشته اعدام به دلیل «شوخی با پیامبر» یا «توهین به مقدسات» پذیرفته بود، در جهان امروز چنین مجازاتی دیگر قابل دفاع نیست.

آقای اکبرین در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی با اشاره به «عقب نشینی» فقیهان در مسایلی مانند برده‌داری و سنگسار، می‌گوید: «فقه در برابر دنیای جدید دچار تناقض شده است، از یک سو نمی‌تواند از احکام گذشته دفاع کند، و از سوی دیگر نمی‌خواهد اقتدار و اتوریته خود را بشکند. بنابراین راه‌حل می‌سازد و می‌گوید: باید تو را اعدام کنیم، اما تو یک چیزی بگو، یا توبه کن تا این پرونده را جمع کنیم.»

محمدجواد اکبرین با اشاره به موضوع حجاب اجباری و پرهزینه بودن اعدام افرادی مانند تتلو می‌گوید: «توبه و تعلیق قانون حجاب اجباری ابزاری برای حفظ اتوریته فقه و همزمان حفظ حکومت دینی و رهایی از فشارهای اجتماعی و بین‌المللی شده است.»


ماجرای هتل لاله و سعید امامی
بررسی رفتار جمهوری اسلامی ایران نشان می‌دهد که همراه کردن هنرمندان با حکومت، همواره یک پروژه امنیتی و سیاسی بوده است. برای هنرمندانی که اغلب با اتهامات سیاسی یا اخلاقی روبه‌رو بوده‌اند، توبه ساده‌ترین راه برای رهایی از چنین شرایطی به شمار می‌رفت. حکومت از طریق معاونت‌های وزارت ارشاد و نهادهای امنیتی این برنامه را به صورت مستقل و یا هماهنگ با هم پیش برده‌ است.

یکی از هنرمندان سینما که نخواست نامش فاش شود، به بی‌بی‌سی می‌گوید که «در طول زمان شکل به‌اصطلاح "تواب‌سازی" تغییر کرده است؛ به این معنا که دیگر لزوماً از فرد نمی‌خواهند توبه‌نامه بنویسد یا علناً ابراز ندامت کند، اما در عمل خواسته‌هایی از او مطرح می‌شود که همان کارکرد را دارد. به گفته او، بسته به موقعیت و شخصیت فرد، گاهی همکاری با نهادهای حکومتی شرط ادامه فعالیت است و در مقابل، امکانات و بودجه در اختیارش قرار می‌گیرد.»

ارتباطات دستگاه‌های امنیتی با هنرمندان و بده و بستان‌های احتمالی، معمولا از چشم رسانه‌ها به دور بوده است. از نمونه‌های نادری که رسانه‌ای شد می‌توان به مطلبی در ماهنامه «گزارش فیلم» در دی‌ماه ۱۳۷۸ اشاره کرد. این نشریه تیتر و عکس اولش را به «بازجویی سعید امامی از کیمیایی و بیضایی» اختصاص داده بود.

مسعود کیمیایی، کارگردان شناخته‌ شده سینمای ایران، به مجله گزارش فیلم گفته بود که او همراه با بهرام بیضایی در جلساتی غیررسمی، زیر نظر سعید امامی، بازجویی شده است. روایت کیمیایی از این جلسات شبیه صحنه‌ای از فیلم‌های خودش بود: «هتل‌های بالای شهر، مأمورانی با لحنی آرام اما پر از پرسش‌های امنیتی، و پیشنهاد ساخت فیلمی با محوریت یک تروریست آموزش‌دیده در غرب که مأمور ترور یک شخصیت بزرگ در ایران می‌شود، اما در لحظه آخر ناتوان از اجرای مأموریت، خودکشی می‌کند.»

مسعود کیمیایی در توصیف سعید امامی، از مقام‌های پیشین وزارت اطلاعات گفته بود: «مردی بلندقد با بارانی آبی و عینک ذره‌بینی سفید که در آینه آسانسور لبخند تلخی داشت.» گفته می‌شود طبقه هشتم هتل‌ لاله تهران از جمله محل‌های دیدار سعید امامی با آقای کیمیایی بوده است.

مسعود کیمیایی زمانی از دیدارش با سعید امامی پرده برداشت که نقش سعید امامی در قتل‌های زنجیره‌ای افشا شد. آقای کیمیایی در ۲۸ اردیبهشت ۱۳۸۱ در گفت‌وگویی با روزنامه نوروز در پاسخ به این سوال که چه کسان دیگری با سعید امامی دیدار داشتند گفته بود: «من تنها نبودم.»

بعدها روشن شد که دخالت‌های سعید امامی در عرصه فرهنگ تنها به سینماگران محدود نمی‌شد و حوزه‌هایی مانند تئاتر، ادبیات و دیگر شاخه‌های هنری را نیز دربر می‌گرفت.

وزارت اطلاعات بعدها رسماً اعلام کرد وارد حوزه ساخت فیلم و سریال شده است؛ اقدامی که به گفته این وزارتخانه هم در خدمت تحقق اهداف اطلاعاتی است و هم برای «آموزش عمومی» و «صیانت جامعه در برابر جاسوسی» مفید تلقی می‌شود.

توبه در جمهوری اسلامی ایران
موضوع توبه قدمتی دیرینه دارد؛ از روایت‌های مذهبی درباره حضرت آدم و خوردن میوه ممنوعه گرفته تا نمونه‌های معاصر، و تتلو هم آخرین فردی نیست که در جمهوری اسلامی اعلام «توبه» کرده است.

توبه در سنت‌های دینی به رابطه شخص با خدا مربوط می‌شود؛ جایی که فرد از خطاهای خود ابراز پشیمانی می‌کند. اما در نظام‌های ایدئولوژیک توبه بار معنایی متفاوتی پیدا می‌کند و به رابطه‌ای میان فرد و حکومت بدل می‌شود.

پس از انقلاب ۱۳۵۷ انقلابیون حاکم، به شکل مستقیم و غیر مستقیم مخالفان سیاسی را تحت فشارهای شدید روحی و جسمی قرار دادند تا از گذشته‌شان ابراز برائت و «انزجار» و «توبه» کنند و یا با مجازات زندان و اعدام روبرو شوند. این روند در مواردی حتی به مراجع تقلید شیعه مانند آیت‌الله کاظم شریعتمداری و همچنین شماری از فعالان سیاسی، مدنی و هنری نیز تسری یافت. پژوهشگران تاریخ معاصر و فعالان سیاسی منتقد می‌گویند هدف از این روند، یکدست‌کردن حکومت و حذف مخالفان بوده است. مقام‌های جمهوری اسلامی در مقابل همواره این افراد و گروه‌ها را به جرایمی چون «توطئه برای سرنگونی حکومت، اقدام مسلحانه یا کودتا» و دیگر جرایم امنیتی متهم کرده‌اند.

در همین چارچوب، پروژه‌ای موسوم به «تواب‌سازی» در زندان‌های دههٔ شصت به‌راه افتاد که طی آن زندانیان سیاسی با فشار و شکنجه وادار به اعلام ندامت، نفی گذشته و در مواردی حتی مشارکت در سرکوب دیگر زندانیان می‌شدند. هدف این سیاست که در دههٔ شصت به‌طور سازمان‌یافته دنبال می‌شد، تغییر ایدئولوژی و «اسلام‌آوردن» زندانی بود. اما در عمل این پروژه با شکست مواجه شد و به‌جای پرورش «انسان توبه‌کار»، بسیاری از زندانیان را از نظر روحی و روانی در هم شکست.

محمدجواد اکبرین، پژوهشگر دین، در گفت‌وگو با بی‌بی‌سی فارسی می‌گوید: «اگر در دهه شصت توبه به‌شکل فراگیر و وسیع مطرح بود و شامل جریان‌ها و بندهای سیاسی در زندان‌های سراسر کشور می‌شد، از دهه‌های بعد توبه بیشتر به صورت موردی و در زندان‌ها و محاکمه‌های خاص مطرح شد با این حال، توبه در عرصهٔ سیاسی همچنان حضوری پررنگ داشت.»

در جمهوری اسلامی ایران توبه به اشکال مختلفی ظهور و بروز داشته است. از جمله پس از حصر آیت‌الله منتظری در قم در سال ۱۳۷۶ به او گفته می‌شود شرط رفع حصر «توبه خصوصی» و بدون اعلان عمومی است.

اکبر هاشمی رفسنجانی در خاطراتش نوشته است: «آقاى سیدحسن طاهرى خرم‌آبادى و همسر مرحوم ربانى املشى از قم تلفن‌ کردند… به ایشان گفتم، پیگیرى کنند اگر آیت‌الله منتظرى بپذیرند، در جلسه خصوصى و بدون اعلان، مثلاً به آقاى ابراهیم امینى بگوید که حرف‌هایى که درباره رهبرى زده‌اند، درست نیست، مسأله از ریشه حل مى‌شود؛ آیت‌الله خامنه‌اى، هم به آقاى امینى و هم به من، این را گفته‌اند. [آقای طاهری خرم آبادی] گفت، بعید است که آیت‌الله منتظرى چنین اظهارى بنمایند.»

محمدجواد اکبرین با اشاره به پیام علی خامنه‌ای به مناسبت درگذشت آیت‌الله منتظری می‌گوید: «آقای خامنه‌ای نمی‌توانست جایگاه فقهی آیت‌الله منتظری را ستایش نکند اما در پایان پیامش اشاره کرد که در سال‌های آخر عمر ایشان مسائلی پیش آمد " که از خداوند متعال می‌خواهم آن را با پوشش مغفرت و رحمت خویش بپوشاند" یعنی به او برچسب "گناه" زد و مساله توبه را به میان آورد.»

برخی پژوهشگران حوزه روانشناسی اجتماعی می‌گویند تداوم استفاده حکومت ایران به‌ویژه در دهه‌های گذشته از توبه، به تصویری برمی‌گشت که در ذهن جامعه از «توبه‌کنندگان» وجود داشت؛ به باور آنها تا زمانی که این افراد به‌جای «قربانیان فشار و شکنجه»، به‌عنوان «خائن یا ضدقهرمان» دیده شوند، این سیاست کارکرد خود را حفظ خواهد کرد. با این حال، به نظر می‌رسد این تصویر در سال‌های اخیر تا حد زیادی در جامعه ایران دستخوش تغییر شده است.

bbc

 

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

:

اسم

:

ایمیل

پیام


 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد