مقاله

 

 

تاریخ انتشار :12.12.2022

این درندگی از وحشت است.

بهداد محبی


این چنگ و دندان نشان دادن از ترس است.
...
این اعدام‌ها نشانه‌ی وحشت است نه نشانه‌ی قدرت.
این تهدید‌ها نشانه‌ی ترس از سرنگونی‌ست نه نشانه‌ی اقتدار.
مرعوب آخوندها نشوید.
راهی ندارند.
راهشان بسته است.
اگر درست عمل کنید،
راهشان بسته است.
به بن بست رسیده‌اند.
تا کنون جانوری را به آخر خط رسانده‌اید؟
دیده‌اید اگر حیوان درنده‌ای به ته خط برسد چه خواهد کرد؟
تجربه کرده‌اید؟
تجربه نکرده‌اید؟
با تمام قوا تهاجم خواهد کرد.
با آخرین توانش،
با چنگ و دندان.
میداند که تنها یک راه دارد.
تهاجم از سر ناچاری.
حمله برای دفاع.
مرگ را در مقابلش میبیند.
راه دیگری نمیداند.
راه دیگری نمیشناسد.
راه دیگری برایش وجود ندارد.
زیرا جانور درنده تسلیم نمی‌شود.
زیرا تسلیم برای او پایان است.
گفتگو و کنار آمدن، نمیداند.
در نهاد او نیست.
اشکالی به او نمیگیریم.
حرمت حیوانات را نگهمیداریم.
این تنها یک مثال برای شناختن بود.
ولی،
این خصلت را برخی جانوران دیگر هم دارند.
میشناسیدشان.
آخوندها.
آخوند در زمره‌ی گونه‌ای از جانوران است.
گونه‌ای از جانوران درنده.
درنده است اگر در قدرت باشد.
همچنان که در حکومت تئوکراسی ولایتی کنونی چنین است.
در آنسو،
گونه‌ای از جانوران همه‌چیز‌خوار.
همه‌چیزخوار است اگر در کنار قدرت باشد.
همچنان که در حکومت دیکتاتوری سلسله‌ی رضاها چنان بود.
بچه‌های ایران خوب پیش رفتند.
اگرچه تجربه‌ی زیادی نداشتند.
اگرچه بسیار تلاش شد تا ارتباط آنها با پیشتریها برقرار نشود.
خوب پیش رفتند ولی قدمهای آخر مانده است.
قدمهای نهایی مانده است.
ما چیزی نگفتیم تا خودتان به این نتیجه برسید.
اگر برسید.
به کدام نتیجه؟
به کجا؟
باید به سال ۶۰ برسید.
تا به سال ۶۰ نرسید، کار به اتمام نخواهد رسید.
راه آزادی از سال ۶۰ می‌گذرد.
راه دیگری نیست.
هر کس خواست، باز هم تجربه کند.
هر کس خواست، راه کار دیگری ارائه دهد.

آن راه در آنجا که باید، ادامه نیافت.
نتوانست ادامه یابد.
حیف شد.
ولی چنین شد.
در صدد بیان دلایل آن نیستم زیرا به درازا میکشد.
اگر بدانید،
هر بار،
هر روز،
هر جا،
که دوباره شروع کنید،
باز هم به همانجا خواهید رسید.
بایستی از آن گردنه عبور کنید.
راه از همانجا باز میشود.
خواستید باور کنید.
خواستید باور نکنید.
راه دیگری نیست.
اینرا برای بچه‌های خیابانها نوشتم.
نه برای بزرگترهای سکوت.
این بزرگترها خودشان آدم‌های سکوت سال ۶۰ بودند.
این بچه‌ها بی آنکه از بزرگترهای سکوت، آموخته باشند، از نسل سال ۶۰ هستند.
آن نسل با یک وقفه و نقطه‌ی عطف دوباره آغاز شد.
اگر میدانید که سال ۶۰ کجاست، بسیار هشیارید.
اگر نمیدانید من هم چیزی ندارم که بگویم.
سال ۶۰ گفتنی نیست.
فهمیدنی ست.
به آن- رسیدنی ست.
هر گاه به آن رسیدید،
رسیده‌اید.
پاسخها در آنجاست.
پاسخ «جاوید نام» شدن «محسن» هم آنجاست.
پاسخ جاوید نام شدن همه‌ی بچه‌ها آنجاست.
همانها که واژه‌ی مظلوم در برابرشان شرمنده است
همانها که واژه‌ی شهید در برابرشان رنگ باخته است.

خوب است که نمیترسید اما بیاموزید.
خوب است که شجاع هستید اما استراتژی داشته باشید.
خوب است که از خود مایه میگذارید اما نگذارید شما را به بن بست ببرند.
راه جدیدی باز کنید.
توقف نکنید.
راههایی هستند که از نوشتن نمیگذرند.
از عمل میگذرند.
جای خالی بزرگی به چشم میخورد.
باید آن جای خالی را پر کنید.
باید آن جای خالی پر شود.
کسی نپرسد یعنی چه.
کدام جای خالی؟
گفتنی نیست.
دانستنی است.
باید به سال ۶۰ برسید.
گمان میکنم کسانی هستند که میدانند.
همان کافیست.
 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد