توضیح اینکه جامعه گروه بندیهای اجتماعی دارد ، قشر بندی دارد. شما قشر
طبقه کارگر دارید قشر پیشه ور دارید دهقان دارید بازرگان دارید دیوانسالار
دارید و اون کارفرما و به اصطلاح اقلیتهای صاحبان ثروت هم در جامعه ها
هستند. اینها در روابط قوا هستند با یکدیگر و دائم با هم در کشاکش هستند
برای اینکه هر کدام سهم بیشتری بدست بیاورند از اونچه که به آن میگویند
منافع. اگر حقوق مبنا بود البته این کشمکشها هم نبود جامعه میل میکرد به
توحید یعنی نبود تضاد میان قشرهای مختلف جامعه. ولی در عالم واقع برخوردها
وجود دارند و قشرهای مختلف و گروه بندیهای اجتماعی و یا طبقات اجتماعی با
هم برخورد دارند و دولت منتجه قوای این گروه بندیها و این طبقه ها بندیها و
یا قشرها است. البته این این اصطلاحی که من بکار بردم یک معنا نمیدهند ولی
نمیخواهم روی این قضیه به ایستم زیرا سؤال شما یک چیز دیگری است. و نیز
بین این جامعه و جامعه های دیگر.
مثل اینکه الان در لیبی شورایی، تازه
اونهم دولت در تبعید و یا دولت الاحده تشکیل ندادند، بلکه شورای ملی تشکیل
دادهاند. ولی شما میبینید که این فلسفه وجودیاش جز این نیست که با غرب
روابط برقرار بکند، پول های لیبی را غرب در اختیار آنها بگذارد و هدف هایی
که آنها میخواهند این ارتش های غربی بمباران بکند و بتدریج آنها جانشین
رژیم قذافی بشوند. این کاربردش است. یا در جنگ دوم جهانی، آقای دوگل در
لندن اعلان مقاومت کرد. خوب این روشن بود که جنگ بود و قشون آلمان فرانسه
را تصرف کرده بود و حکومت ویشی به ریاست مارشال پتن پذیرفته بود و با آلمان
قرارداد تسلیم امضا کرده بود و دوگول و بخشی مهمی از جامعه فرانسوی آنروز
این تسلیم را نپذیرفتند و با متفقین در جنگ با آلمان همکار شدند. پس کاربرد
انهم با اینکه او هنوز دولت در تبعید، با معنایی که توی ذهن پرسش کننده های
گرامی است را هم تشکیل نداده بود. اینها را در کتاب نهضت ملی به روایط اسناد اگر خوانندگان مراجعه کنند نقش حزب توده را در اون کودتا می یابند. به هر حال دوباره مدار بسته شد. تا انقلاب ایران. انقلاب ایران شد، متاسفم آنها که می باید نمی گذاشتند این مدار بسته میشد با ایجاد ستون پایههای جدید مثل سپاه پاسدار و بنیاد مستعضف و جهاد سازندگی و دادگاه انقلاب و کمیته ها و ….دوباره این مدار را بستند. الان ما در سی مین سال اون کودتای خرداد ۶۰ هستیم. چرا اون کودتا انجام شد. دعوای اصلی سر ولایت و حاکمیت جمهور مردم بود و مدعیان حاکمیت مطلقه ولی فقیه و ما بقیه هم شعر و غزل است . این دعوای اصلی بود و البته همراه این دعوا، دعوا بر سر استقلال ایران بود دعوا سر همین ستون پایهها بود دعوا سر آزادی احزاب و گروهها و ازادیهای عمومی و حقوق اون مردم بود دعوا سر حقوق انسان بود دعوا سر دو برداشت از دین هم بود. یک برداشت میگفت دین به عنوان بیان آزادی در انقلاب ایران مردم اینرا پذیرفتهاند و یک برداشت میخواست که دین را وسیله قدرت بکند که کرد. اون برداشت اولی با اینک دین با دولت باشد مخالف بود نه اینکه با سیاست و … نه بلکه دین با اصل دولت که قبلاً هم اینرا توضیح دادم که میگفت نه دولت دینی ممکن است و نه دین دولتی . دین دولتی که میشود همین که این آقایان راه انداخته اند که ضد دین است. این برخورد بود ما اون تجربه را رها نکردیم و گفتیم که این تجربه مردم ایران باید پیگیری بشود تا اینکه این ولایت جمهور مردم مستقر بشود. اون تجربه شورای ملی مقاومت هم برای این بود که این تجربه بسته نشود. ما به ملت ایران یک خدمت بزرگ کردیم.از راه یک تجربهای که هیچ خرجی برای این مردم نداشت . این گروهها که قدرت را هدف کرده بودند را در معرض امتحان قرار دادیم و اینها با نقض آزادی و با نقض استقلال که رفتنند به عراق خدمت صدام . مدار باز ماند و الان مردم ایران وقتی نه میگویند، نه به ولایت مطلقه فقیه میگویند، میدانند که چی جای آن میخواهند و میدانند که خطر یک دسته مستبد دیگری، زور پرست دیگری بیاید جای اینها بنشیند اینها در کار نیست حالا میفرمایید چه بکنیم؟ میفرمایید که ما اون کار کردهای که انجام دادهایم و زحمتی را که کشیدیم را بگذاریم کنار؟ شما جوانان ایران نه من از آن ادمها نیستم که بنشینم و رنجها و دردها را برای شما شماره کنم، اما آنها که مبارزه میکنند اولاً میدانند که کار سیاسی غیر تفنگ دست گرفتن و خشونت بکار بردن است. مشکلی نیست فکر راهنما هم نمیخواهد و زور است و تخریب است. این ساختن است که زحمت دارد. این زحمت انجام گرفته است هم در دروه شاه و هم بعد از آن و حالا معلوم است که این رژیم رفتنی است و معلوم است که دمکراسی بر استقلال و آزادی حقوق انسان و حقوق ملی جانشین طبیعی این رژیم است. این دستاورد کمی نیست که ما اینرا رها کنیم و برویم دنبال بازیهایی از اینوعی که حتا اگر موفق بشود میشود نوع لیبی آن. پریروز یک گروه رفته بودند به بن غازی که تحقیق کنند که اصلاً اینها که میگویند شورای ملی اینها کیها هستند. اینها برگشتند و میگویند اینها اونچه که در کله شان نیست دمکراسی است .یک دسته هستند که میخواهند قدرت را از دست آقای قذافی دربیاورند و خودشان حکومت کنند. غرب هم نفعش را در این میبیند و این شده است که هواپیماها و هلیکوپترها افتادند به جان ملت لیبی و شب و روز بمب و موشک می بارند بر سر اون مردمش.
این نوع موفق آن است. ناموفق آن میشود فاجعه و یک فضاحت ببار
می آورد و رژیم از آن استفاده خواهد کرد. اولاً در ذهن مردم اینرا جا
میاندازد که مخالفین این رژیم گویا همین اینها بودن. در واقع این آقای
مدحی اینها را به بازی گرفته و دست انداخته است. ثانیاً توی ذهنها اینجور
میآید که اینها یک عمر در خارج بودند و یک شخصیت سردار مدحی که درواقع یک
چاقوکشی است، یک چماقداری از چماقداران رژیم بیاید با اینها. بیاد شنوندگان
شما میآورم که عکسهای این آقا جزء سرکوبگران خیابانهای تهران در همین سایت
انقلاب اسلامی انتشار پیدا کرد. خوب رژیم میگوید که یک مامور دون پایه من
میتواند برود همه اینها را به بازی بگیرد و فیلم هم از اینها تهیه بکند و
بیاورد من تلویزیون خودم نشان بدهم. چیزی به عنوان جانشین وجود ندارد و
رژیم اینرا میخواهد تبلیغ کند . اونهای که میخواهند دولت در تبعید تشکیل
بدهند یک همچین ادمهای هستند که یک مدحی نامی بتواند به بازیشان بگیرد.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد