تاریخ انتشار :12.12.2024
برندگان و
بازندگان ماجرای سوریه
جوزف اپستاین
هیچ کشوری در منطقه خاورمیانه، و حتی خارج از آن، نیست که تحت
تاثیر سقوط حکومت بشار اسد قرار نگرفته باشد؛ اما از میان کشورهایی
که بیشترین سهم را دارند باید به ترکیه، روسیه، ایران، اسرائیل و
آمریکا اشاره کرد.
بشار اسد، به خاطر کمک های روسیه و ایران، از استقلال کشورش دست
کشید و در واقع بدون حمایت های همه جانبه آنها، رژیم اسد سال ها
پیش سقوط کرده بود اما این واقعیت که هیچ کدام از کشورهای روسیه و
ایران موفق نشدند که حملات اخیر شورشیان را متوقف کنند نشان می دهد
که مسکو و تهران به خاطر درگیری های نظامی خود به ترتیب در اوکراین
و اسرائیل تا چه اندازه گرفتار شده بودند.
تهاجم روسیه به اوکراین به کاهش ناگهانی نفوذ این کشور در آسیای
مرکزی، قفقاز جنوبی و خاورمیانه منجر شد و اکنون سقوط رژیم اسد،
ضربهء بزرگی به مسکو وارد کرده است. روسیه دوستی بهتر از اسد
نداشت. اصولا پوتین، قدردان متحدان قوی نیست و زیر دستان را ترجیح
می دهد. اسد رهبری ضعیف محسوب می شد و از این که برای بقای خودش
احتیاجی به کنترل اوضاع مملکت نداشت عمیقا مسرور بود. در واقع او
به روسیه اجازه داد که، در ازای حمایت از قلمرو خود، هر طور که می
خواهد عمل کند. اکنون روسیه باید با دولت جدید که رهبران آن هنوز
کاملا مشخص نشده اند دربارهء آیندهء پایگاه های نظامی و سامانهء
دفاعی موشکی پیشرفته اس.چهارصد، که هنوز در سوریه قرار دارند،
مذاکره کند؛ هرچند گزارش ها نشان می دهند که شورشیان اجزای حیاتی و
دست نخوردهء آن سلاح ها را تصرف کرده اند...
اما بازندهء نهایی سقوط رژیم اسد ایران است. تهران در گذشته از حزب
الله برای حمایت از اسد در برابر نیروهای شورشی استفاده کرده بود.
البته نیروهای نظامی این کشور قادر به انجام این کار نبودند و
اصولا ایران در زمینهء جنگ های نامنظم تخصص دارد و نیروهای متعارف
آن ضعیف و تا اندازه زیادی ناکارآمد هستند. نیروهای هوایی این کشور
هنوز از جنگنده های میگ بیست و نه متعلق به دوران شوروی سابق
استفاده می کنند.
با تضعیف شدید حزب الله توسط اسرائیل، تهران هیچ کاری نمی توانست
انجام دهد. در واقع با تضعیف هر چه بیشتر حزب الله شرایط لازم برای
تسلط شورشیان ایجاد شد و ناتوانی در جلوگیری از تسلط شورشیان با
نارضایتی جدی در داخل سرویس های امنیتی رژيم اسلامی همراه بوده
است. از دست دادن سوریه بخصوص برای این رژیم بسیار آسیب زا بود
زیرا هر دولتی که توسط شورشیان تشکیل شود با تهران و نیروهای
نیابتی آن دشمنی خواهد کرد.
این به معنای فروپاشی مسیری موسوم به «کریدور شیعه» است که مسیر
زمینی ایران از طریق عراق، سوریه و لبنان محسوب می شد. در واقع
بدون این کریدور، ارسال تدارکات، و مسلح کردن مجدد شاخهء نظامی حزب
الله اگر نگوییم غیر ممکن اما بسیار پیچیده خواهد شد.
مطابق یک قانون روشن، هر جا که رژيم اسلامی بازنده باشد اسرائیل
برنده خواهد بود.
مدتی پیش از سقوط رژیم بشار اسد، مقامات
بلندپایهء اسرائیل رسما به روزنامهءعبری زبان «هیوم» گفتند که
شورشیان را بر بشار اسد ترجیح می دهند. در واقع برای اسرائیل
اولویت اصلی تضعیف محور مقاومت ایران است. می توان گفت در شرایطی
که حماس تا حد زیادی نابود شده و تنها پوستهء ظاهری از حزب الله
باقی مانده است، از دست دادن اسد ضربهء بزرگی به محور مقاومت وارد
آورده است. در واقع حتی اگر حاکمان جدید سوریه با اسرائیل از در
دشمنی برآیند با حکومت ملایان همکاری نخواهند کرد. تنها امید تهران
این است که از میان علوی ها (شاخه ای از تشیع که اسد نیز بخشی از
آن بود) و یا دیگر شاخه های اقلیت شیعه، نمایندگانی در آوار رژیم
تشکیل دهد و البته برای جلوگیری از چنین احتمالی این گروه ها باید
در دولت جدید حاکم گنجانده شوند. در غیر این صورت ایران از درگیری
های فرقه ای به نفع خود استفاده خواهد کرد همان طور که در یمن و
عراق و لبنان تاکنون انجام داده است.
در همین حال اسرائیل تلاش می کند تا اطمینان حاصل کند که درگیری ها
ابه داخل مرزهایش سرایت نمی کند. نیروهای دفاعی اسرائیل اخیرا مرز
سوریه را منطقهء نظامی بسته اعلام کردند و به طور موقت پاسگاه های
مرزی استراتژیک نظامی را ،که توسط ارتش سوریه رها شده بودند، تصرف
کردند. اورشلیم همچنین، به منظور جلوگیری از افتادن کارخانه های
سازنده سلاح های شیمیایی رژیم اسد و انبارهای موشک اش به دست
شورشیان، حملات هوایی متعددی را انجام دادند. بهرحال به نظر می رسد
هدف اسرائیل در نهایت این است که تا حد امکان از سوریه دور بماند.
در واقع با وجود جنگ در غزه و صلح شکننده در لبنان، اورشلیم خواهان
جبههء جدیدی نیست.
اما بزرگ ترین برنده این ماجرا تاکنون ترکیه است. اردوغان از سال
دو هزار و یازده از شورشیان حمایت کرده و در نتیجه، جای پای ملت
خود را در منطقه گسترش داده است. احتمالا اردوغان به دنبال ایفای
نقش بزرگی در دولت سازی در سوریه خواهد بود. او به طور بالقوه می
تواند عناصر اسلام گرای نیروهای شورشی را تحت فشار قرار دهد تا عقب
نشینی کنند. البته نگرانی اصلی ترکیه در سوریه ایجاد یک منطقهء
حائل عاری از کردها در مرزهای خود و داشتن آزادی عملیاتی در برابر
یگان های «مدافع خلق» است که تحت حمایت آمریکاس هستند و بزرگ ترین
شبه نظامی کرد فعال در سوریه و وابسته به پ.ک.ک محسوب می شوند که
از طرف ترکیه به عنوان یک سازمان تروریستی معرفی شده است.
در واقع، تا زمانی که آمریکا وارد عمل نشود، اردوغان از فرصت برای
انجام حملات علیه کردها استفاده خواهد کرد. در حال حاضر شورشیان
تحت حمایت ترکیه شهر شمالی منبیج و مناطق اطراف آن را از دست
نیروهای کرد گرفته اند. با این حال واشنگتن ممکن است قادر به
میانجی گری توافقی میان طرفین باشد زیرا برای صلح ترکیه و کردها
اولویتی وجود دارد. در عین حال دولت اقلیم کردستان نیمه خودمختار
عراق، با حاکمیت خاندان بارزانی، از دیرباز روابط خوبی با ترکیه
داشته است.
با توجه به این که ترکیه به عنوان متحد آمریکا در این زمینه، روسیه
و ایران را تحت فشار قرار داده است آمریکا نیز یک برنده محسوب می
شود؛ اگرچه ترکیه اغلب یک شریک مشکل ساز است اما برای آمریکا
اردوغان بر پوتین یا علی خامنه ای ارجحیت دارد.
در کل، برای سوری ها تنها راهی که به صلح منجر می شود خالی بودن
دولت از نزاع های فرقه ای است. سوریهء جدید باید برای همهء
شهروندان اش، صرف نظر از مذهب و قومیت، محیط امنی را فراهم کند و
ترکیه و آمریکا باید به اجرای چنین دیدگاهی به آن کمک کنند.
بهرحال خطرات زیادند و سوریه می تواند
راه لبنان، یمن یا عراق را دنبال کند؛ یعنی همان مسیری که به خون
ریزی و رنج بیشتر منجر شده است.
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|