تاریخ انتشار: 22.09.2013
هفته
برنامهریزی برای تصادف دیپلماتیک!
هفته زاده

بازپرداخت چهره اوباما
محمدجواد حجتی کرمانی که معرف حضور است؟ از آن آخوندهای خوب! خوب
که میگویم یعنی یک دقیقهها...
عارضم خدمت شما که تا قبل از فروکش کردن تب حمله آمریکا به سوریه
همه ی این علما از زمین گیر شدن و بدبخت شدن و خاک تو سری آمریکا
میگفتند و کلفت بار اوباما میکردند اما حالا که اوباما ظاهراً بی
خیال حمله شده، چنان احساس رضایت و لذت میکنند، انگار که تحت
الانهار نشسته اند و چهار تا حوری بهشتی مشغول ماساژ دادنشان هستند!
موحدی کرمانی بسان اسبی که به آن تی تاب داده باشی چنان خر کیف شده
است که گفته: نمیتوانم از پیشرفت افکار و رفتار مدنی در ایالات
متحده سخن نگویم و همهاش نیمه خالی لیوان را ببینم و امثال «بوش»
و «موش» را به رخ جهانیان بکشم! من در واقع چهره اوباما را به
گونهای بازپرداخت چهرههای رهبران سیاهپوست مسیحی و مسلمان آمریکا
میبینم و به نوبه خودم به عنوان یک مسلمان ایرانی، از جیب خالی،
جایزه صلح دیگری به رییسجمهور مسلمانزاده امریکا که افتخار نام «حسین»
پیشوای آزادگان جهان را دارد، تقدیم میکنم.»
دقت فرمودید! حاج آقا از «جیب خالی آخوندیاش"» جایزه صلح نوبل به
کربلایی حسین اوباما تقدیم کرد!
حالا پس فردا اگر اوباما یک کلمه بگوید ایران باید موارد نقض حقوق
بشر را متوقف کند، همین حاجی خودمان چهار تا فحش آبدار میدهد و
نعلینش را از همین جا شوت میکند تا واشنگتن!
کرامت انسانی در زیرزمین وزرا
حسن روحانی از نیروی انتظامی خواسته که در برخورد با موضوع عفاف و
حجاب در ایران با رویکرد اخلاقی و با رعایت کرامت انسانی عمل کند.
نیروی انتظامی هم گفته: حاجی ما دقیقا با رویکرد اخلاقی و با رعایت
کرامت انسانی بدحجابها را راهی ونها میکنیم تا ببریم ساختما
وزرا از خجالتشان در بیاییم اما وقتی گوش نمی دن علاوه بر رویکرد
اخلاقی مجبور میشیم چپقشان را هم چاق کنیم! راه دوری نمی رود که...
این حسن فریدون هم خیلی سخت میگیردها...
برنامه ریزی برای تصادف دیپلماتیک!
نه به آن که هفت-هشت سال پیش در سازمان ملل وقتی خاتمی به طور
اتفاقی با بیل کلینتون روبه رو شد از ترس سلام علیک به مستراح پناه
برد، نه به این که این بار مقامات وزارت خارجه سخت مشغول برنامه
ریزی برای دیدار تصادفی روحانی و اوباما هستند!
متوجه شدید؟ برنامه ریزی برای دیدار تصادفی!
حالا از این با حال تر برنامه ریزی مقامات وزارت خارجه دو کشور
درباره این که جان کری و جواد ظریف در راهروها همدیگر را به صورت
تصادفی ملاقات کنند!
به خدا ما را گیر آوردند این دولت های آمریکا و ایران...
حسن روحانی هم که گفته من برای مذاکرات هستهای اختیار تام دارم،
یعنی در واقع مقام منظم رهبری انتخاب مستراح یا کتک خوردن از امت
حزب الله را به اختیار خود روحانی گذاشته و گفته فکرهایت را بکن و
هر کدام را صلاح میدانی با اختیار تام انتخاب کن!
دولت پاک، جیب پاک
قدر مموتی را ندانستیم، تنها رییس جمهوری که حتی از جیب خودش هم
برای کشور هزینه کرد و الان وضعیتش طوری شده که در جیبش شپش
بارفیکس میرود!
یعنی در واقع احمدی نژاد نه تنها دولتش پاک ترین دولت تاریخ بود
بلکه جیبش هم پاک پاک است!
همین چند روز پیش بود که فردی از احمدینژاد را در مراسمی دیده و
از وی تقاضای کمک مالی کرده که مموتی در حالی که آستر جیبهایش را
بیرون آورده به وی میگوید: «باور کن من در حال حاضر هیچ پولی در
جیبم ندارم» سپس احمدینژاد از الهام خواست تا اگر پولی به همراه
دارد به آن فرد کمک کند.
یعنی در واقع این مموتی زبان بسته از زن و بچه اش خجالت کشیده است
در تلویزیون برای خودش گلریزان کند بنابراین شماره حساب اعلام کرد
برای جمع آوری کمک مالی دانشگاه ایرانیان!
خدا نگذرد از این اکبر ترکان که آن 16 میلیارد تومانی که برای خرج
و زن و بچه اعضای دولت هاپولی شده بود را پیراهن عثمان کرد و کولی
بازی در آورد!
البته نگران نباشید همان طور که در خبر آمده بود، الهام یک مقداری
هنوز پول پس انداز کرده و با آن میتوانند یک لقهم نان و جوجه کباب
دور هم بخورند... اما اگر از دستتان بر میآید هر کس به تناوب
توانایی اش، گوشتی، پیازی، مات موسیر، چیپس، بستنی مگنوم، کفش دست
دوم، پلاستیک پاره، دمپایی پاره چیزی اگر دارد به آدرس نارمک، جنب
گوجه فرنگی فروشی حاجی ارزونی ارسال نماید، بگیر دست فتادگان را به
رسم احسان تو مهربان...
شیک سازی مشاغل!
یعنی این حداداعادل کم بود که زرت و زرت از خودش اسم در میآورد
برای جایگزینی با اسامی بیگانه و اسباب خنده ملت را فراهم کرده بود،
حالا برادر عباد (علی ربیعی) وزیر کار دولت حسن آقای روحانی هم
جدیداً اعلام کرده است: «رییسجمهوری پیشنهاد داده تا مطالعه
درباره شیکسازی اسامی مشاغل با هدف تمایل به انجام مشاغل مختلف در
جامعه بیشتر شود و ما در این زمینه در حال مطالعه هستیم.»
مثلا این طوری:
نمکی نون خشکی= معاونت فرآوری نان و غلات!
آپاراتی= تکنسین باد!
لبو فروش=تاجر مواد اولیه قند و شکر!
کله پز=مدیر خانه فرهنگ شهید بَ بَ یی!
پستونک سپاه!
محمدکاظم انبارلولویی، در روزنامه رسالت نوشته که نباید دست سپاه
در مبارزه با «فساد سیاسی٬ فرهنگی و اجتماعی» بسته باشد!
یعنی در واقع حیفس که این چماق را از دست سپاه بگیریم! چماق در دست
سپاه حکم پستونک در دهان نوزاد را دارد و اگر پستونک را از سپاه
بگیریم ببخشید چماق را از کودک ای بابا... قاطی کردم
خلاصه سپاه یعنی چماق و چماق یعنی سپاه... امام راحل هم که گفته
بود تا جماق زنده است انقلاب هم دست سپاه است!
انبارلولو یک چیز باحال دیگر هم گفته بود: «سپاه باید سهم مهمی را
در تولید ملی به منظور فقرزدایی و تولید ثروت در کشور پذیرا باشد»
والله سپاه در این زمینه یعنی تولید ثروت که الحق و الانصاف کم
مایه نگذاشته است و این برادران قاچاقچی در این مدت با تلاش شبانه
روزی چنان ثروتی تولید کرده اند که بیل گیتس باید پیش اینها لنگ و
کیسه (خواستیم نه قرمز بسوزد نه آبی) بیاندازد!
دایناسور با مغز قمی!
بفرما... بعد اگر ما به برخی آخوندها بگوییم دایناسور ما را
میگیرند و میبرند در کهریزک و جهاد نکاح راه میاندازند!
اما این ابراهیم فیاض٬ استاد علوم اجتماعی دانشگاه تهران به راحتی
گفته: صدا و سیما مانندن دایناسور «هیکلی» بزرگ دارد٬ اما «مغز»
ندارد پیشنهاد کرده که مرکز پژوهشهای اسلامی قم «مغز» این سازمان
شود!
حالا شما فکر کن اصلا دایناسور با مغز آکبند هم چه نقشی میتواند
در ارتقا فرهنگ مردم داشته باشد!
بابا خودتان دارید میگویید دایناسور! میفهمید! دایناسور...حالا
بی مغز یا با مغز فندقی پژوهش های اسلامی قم... چه فرقی میکند
باور کن دایناسور بی مغز شاید آرام یک گوشه بنشیند و از دماغش آتش
تولید کند و بخشی از سوخت و انرژی کشور را تامین کند اما دایناسوری
که مغز داشته باشد آن هم مغز تولید قم، پدر صاحب همه را در خواهد
آورد!
khodnevis
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|