تاریخ انتشار :26.01.2018
باز هم برای کردها کشتارگاه
ساختند.
حمید محبی

ابتدا اندکی سمت و سوی خبرها را دنبال کنیم.
روی یکشنبه چهاردهم ژانویه ۲۰۱۸ برابر با بیست و چهارم دیماه این
خبر از طرف خبرگزاری Reuters (رویترز) به بنگاههای خبر پراکنی داده
شد:
ائتلاف بینالمللی به رهبری ایالات متحدهی آمریکا اعلام کرده است
که یک نیروی مرزی ۳۰ هزار نفری از گروههای مخالف بشار اسد در سوریه
تشکیل خواهد داد. به گزارش همان خبرگزاری این نیروی ۳۰ هزار نفری
تحت رهبری ائتلاف نیروهای دموکراتیک سوریه خواهد بود.
لینک یکی از بنگاههای خبری را اینجا میبینید:
link:
https://iranintl.com/…/آمریکا-نیروی-۳%DB%B0-هزار-نفره-از-مخ…
این خبر بلافاصله در بوق خبرگزاریها دمیده شد و واکنش سریع و شدید
حکومت ترکیه را بدنبال آورد. ترکیه کاردار سفارت آمریکا در آنکارا
را احضار کرد و اعتراض خود را به آنها ابلاغ نمود.
پس از آن بود که رجب طیب اردوغان رئيس دولت ترکیه اعلام کرد که این
نیرو را در نطفه خفه خواهد کرد.
مطابق آنچه انتظار میرفت این نیرو که از آن به عنوان یک نیروی مرزی
نام برده شده بود میبایست در نواحی مرزی ترکیه با سوریه و در
منطقهی عفرین تشکیل شود.
ترکیه معتقد است که نیروهای دموکراتیک سوریه با حزب کارگران
کردستان عراق یعنی پ.ک.ک که ترکیه آنها را تروریست میداند،
همکاری نزدیک دارند. بنابراین این اقدام مقدمهی حضور پ.ک.ک در
نواحی مرزی کردستان سوریه و سپس اقدامات نظامی در خاک ترکیه خواهد
بود.
میدانید که هدف بخشی از تشکلهای کردی در ترکیه و سوریه همچنانکه در
عراق، تجزیهی کردستان از خاک این کشورها و تشکیل کشوری جدید است.
میدانیم که هیچ کشوری در منطقه، تجزیه بخشی از خاک خود را
نمیپذیرد.
همچنانکه سرکردگان عشیرتی کردستان عراق هم که خود را اقلیم
مینامند، نمیپذیرند که بخشی از منطقهی تحت کنترل آنها، فیالمثل
منطقهی ئیزیدینشین یا مسیحیشین یا به فرض شهر زاخو که هم مرز
ترکیه است، اعلام خودمختاری کند. آیا چنین اقدامی را بشدت سرکوب
نخواهند کرد؟
همچنانکه حکومت آمریکا که به ظاهر در کردستان پشتیبان خودمختاری
است هم نخواهد پذیرفت که بخشی از ساکنان کشورش فیالمثل سرخپوستان
که صاحبان تاریخی آنجا هستند یا سیاهپوستان، مکزیکیها و …..ایالتی
از خود داشته باشند و اعلام خود مختاری کنند.
ببینیم وقتی آتش را روشن کردند بعد چه شد:
دویچهوله (صدای آلمان) در تاریخ هجدهم ژانویه ۲۰۱۸ برابر با بیست
و هشت دیماه از قول رکس تیلرسون وزیر امور خارجهی آمریکا اعلام
کرد که این کشور قصد ندارد در مرز سوریه با ترکیه نیروی مرزبانی ۳۰
هزار نفری تشکیل دهد.
link:
http://www.dw.com/…/آمریکا-در-مرز-ترکیه-و-سوریه-…/a-42211721
چطور شد؟
تشکیل میدهد یا نمیدهد؟
حکومت ترکیه صبح روی بیست و یکم ژانویه برابر با یکم بهمن ماه
اعلام کرد که نیروهای ارتش ترکیه طی عملیاتی با نام شاخهی زیتون،
پس از عبور از مرز سوریه وارد منطقهی تحت کنترل نیروهای کردی که
خود را مدافعان خلق کرد یا ی.پ.گ مینامند شده است.
مطابق خبرها که اگر درست باشند تا کنون دهها تن از افراد غیر نظامی
کرد بدست ارتش ترکیه که هرگاه لازم باشد فاشیست میشود، کشته
شدهاند.
رکس تیلرسون، وزیر خارجه آمریکا شامگاه یکشنبه بیست و یکم ژانویه
برابر با یکم بهمن ماه پس از گفتگو با وزیران خارجه روسیه و ترکیه
از پیامدهای عملیات نظامی شاخه زیتون علیه کردها در شمال غرب سوریه
ابراز نگرانی کرد. او با انتشار بیانیهای گفت که به ویژه "وضعیت
غیرنظامیان بیگناه" نگرانکننده است.
link:
http://www.dw.com/…/نگرانی-آمریکا-از-عملیات-ترکی…/a-42250681
باید به این مرد گفت : آتش را روشن کردید حالا نگرانی؟ اگر نگرانی
جلوی حملهی اروغان به مردم غیر نظامی که میگویی نگران آنها هستی
را بگیر.
اگر نگران هستی، بخشی از ارتشت را بیاور تا حامی این مردم باشند.
پس چرا اقدامی نمیکنی؟
اگر حوصلهای هست، برای دانستن سابقهها اندکی به عقب برگردیم.
در سال ۲۰۰۳، حکومت آمریکا به بهانهی تلاش حکومت پیشین عراق برای
ساختن بمب هستهای، با بکار گماشتن یک ائتلاف منفعتی-ساختگی به
عراق حمله کرد.
کالین پاول وزیر امورخارجهی وقت آمریکا به صراحت میگفت که عراق در
حال ساختن سلاح هستهای است و او نمیخواهد این بمب توسط تروریستها
به امریکا آورده شود.
پس از افت و خیزهای فراوان، سرانجام عراق به نمایندهی سازمان ملل
(دول) یعنی محمد البراعی که خود از جاسوسان آمریکا بود اجازهی
بازرسی نامحدود از تمامی اماکن کشور را داد و آخرین گزارش
فعالیتهای اتمی خود که شامل چند صد صفحه بود را نیز به سازمان ملل
(دول)، ارائه کرد. این گزارش پیش از آنکه به ارگان مربوطه در
سازمان ملل داده شود سر از کاخ سفید در آورد.
هنوز ساعاتی چند از ارائه گزارش نگذشته بود و هنوز ارگانهای
مربوطهی سازمان (دول) ملل متحد آنرا نخوانده بودند که کاندولیزا
رایس، جانشین کالین پاول در یک مصاحبهی مطبوعاتی گزارش عراق را یک
جوک خواند. کسی از این زن نپرسید که او چگونه و با چه اطلاعاتی در
مدت چند ساعت این گزارش را بررسی و نظرش را اعلام کرده است. بنظر
نمیرسید که او حتی گزارش را از رو خوانده باشد. بی تردید او از
بخشهای فنی گزارش سردرنمی آورد.
آمریکا و نیروهای همدستش در یک دسیسهی آشکار، در تاریخ بیستم مارس
۲۰۰۳ برابر با بیست و نهم اسفند ۱۳۸۱ به عراق تهاجم و تمامی
زیرساختهای آنرا منعدم کردند.
پس از آن خاک عراق توسط لشکرهای پیادهی آمریکا به توبره کشیده شد.
دهها هزار تن کشته شدند و دیگر داستانها که خود بحث دیگریست.
دراین میان، کسی از آمریکاییها و همدستانشان نپرسید که مراکز ساخت
سلاح هستهای را در کجای عراق پیدا کردند؟ سلاح هستهای که میگفتند
عراق در حال ساختن آن بود، در کجا پیدا شد؟
به بهانهی سلاح هستهای در امور داخلی یک کشور دخالت کردید،
علیرغم مخالفت سازمان ملل، تهاجم کردید، دهها هزار را کشتید،
چندملیون را آواره کردید زیر ساختهای کشور را منعدم کردید، حکومت
را بدست گروههایی که توسط آخوندهای جنایتکار حاکم بر ایران ساخته
شده بودند، دادید. پس کو سلاح هستهای؟
این در حالی بود که آمریکاییها و جاسوسانشان بخوبی میدانستند که
عراق نه دانش کافی هستهای دارد، نه تکنولوژی، نه اماکن و نه
امکانات ساختن سلاح هستهای.
گمان نکنید تنها ما حافظهی تاریخی نداریم. دیگرانی هم هستند که
ندارند.
کشورهای جهاندار و جهانخوار هم گاهی حافظهی حتی کوتاه مدت خود را
پاک میکنند.
بررسی این جنگ بسیار گسترده است اما ما به چند نکته دربارهی آن
اشاره میکنیم:
یکم.
نخستین بکارگیری پیشمرگههای کرد توسط آمریکا.
در این تهاجم پیشمرگههای شمال عراق که تحت فرمان دو نیروی عشیرتی
طالبانی و بارزانی بودند نقش پیاده نظام آمریکا در جبههی شمالی را
برعهده داشتند.
ترکیه هم پایگاه اینجرلینک را در اختیار آمریاییها گذاشته بود تا
برای تدارکات رسانی به نیروهایی که به کردستان عراق فرستاده میشدند
بکار گرفته شود.
کسانی که در آنموقع در منطقه بودند عکسهای جرج بوش را بر قنداقهای
تفنگهای پیشمرگهها دیدهاند.
همچنانکه همگان پرچمهای اسرائیل را در روزگار اعلام تجزیهی
کردستان عراق توسط بارزانی در کنار پرچمی که برای کردستان عراق
ساخته شده است، دیدهاند.
هر حملهی پیشمرگهها پس از در هم کوبیدن منطقهی مورد نظر توسط
نیروی هوایی آمریکا انجام میشد و دست رزمندگان! پیشمرگه هم در غارت
اماکن باز گذاشته شده بود.
این نخستین بکارگیری پیشمرگههای توسط آمریکا در عراق بود که با
موفقیت و نتیجهی مثبت انجام شد.
دوم. شکل دادن داعش.
در چنین شرایطی تلاش برای سرنگون کردن حکومت سوریه به بهانهی
آوردن دموکراسی آغاز شد.
در اثنای این جریانات، پروسهی شکل دادن داعش را شاهد بودیم. اگر
نیاز است، زحمت یک پژوهش را به خود بدهید. من تلاش دارم این
نوشتهی کوتاه به درازا نکشد.
داعش در شرایط انهدام کامل ارتش عراق و انهدام بخشی از ارتش سوریه
شکل داده شد.
بخش زیادی از نیروهای داعش را از کشورهای دیگر به سوریه و عراق
رساندند.
تجهیزات، پول و لجستیک این آدمخواران نیز به آنها رسانده میشد.
پس از شکل دادن داعش و باز گذاشتن دست آنها در کشتار در سوریه و
عراق، فیلمهای این وحشیگریها از همان زمان با دست باز در یوتیوپ
گذاشته میشدند. من همان زمان ضمن یادداشتی هشدار دادم. در گام بعدی
کار به تهاجم به شهرها و کشتار وسیع در آنها از جمله یورش به رقه،
دیرالزور، پالمیرا، موصل، تکریت، شهرک ئیزیدیهای عراق و …. رسید و
درگیریهای به عینالعرب یا کوبانی، کشیده شد.
سوم. دخالت آمریکا در کردستان سوریه.
آمریکا که در تمامی کشتارها در منطقه حضور داشت و نظارهگر بود از
درگیریهای سوریه، بهانهی لازم برای دخالت بیشتر در مناطق کرد نشین
را بدست آورد. اینبار هدف بلعیدن کردستان سوریه بود.
تشکل نیروهای دمکراتیک سوریه در مقابل سرکوبی کور بشارالاسد، در
سال ۲۰۱۵ شکل داده شد. این تشکل را آمریکاییها تشکیل دادند و آنها
از آن زمان تا کنون از پشتیبانی کامل تسلیحاتی و لجستیکی ارتش
آمریکا برخوردارند. به زبان ساده پول آمریکاییها ضامن تشکیل و بقای
این تشکل است.
بنابراین یکطرف درگیری عفرین نیروهای کردی تحت حمایت مستقیم آمریکا
هستند. آمریکا آنها را آموزش داده است، میدهد و لجستیک و
سلاحهایشان را تأمین میکند.
طرف دیگر درگیری حکومت ترکیه است. اگر توجه کرده باشید بیشتر
هواداران ظاهری کردها، تقصیر را به گردن رجب طیب اردوغان که خواهان
تشکیل یک حکومت دیکتاتوری مذهبی از نوع عثمانی است، میاندازند.
اینها شاید ندانند که اپوزیسیون ترک اردوغان که یک نیروی ملی گرا
با گرایشات شووینیستی است نیز در تهاجم به کردها، متحد نزدیک و بی
چون و چرای اردوغان است.
فضای ایجاد شده خودبخود هم اردوغان و هم اپوزیسیون ترک او را در
مقابل کردها قرار داده است.
از سوی دیگر ترکیه یکی از اعضای مهم پیمان ناتو است.
ارتش ترکیه بیش از هفتصد هزار پرسنل دارد. آمریکا و اروپا اصلیترین
تأمین کنندگان خارجی سلاحها ارتش ترکیه هستند.
پس تا اینجا آمریکاییها هم در تأمین سلاحهای ارتش ترکیه نقش دارند
و هم به کردهای موسوم به نیروهای دمکراتیک سوریه سلاح میرسانند.
مطابق پیماننامهی ناتو، هر گاه یک کشور غیر عضو به خاک یکی از
کشورهای عضو تهاجم کند، این تهاجم به مثابه تهاجم به تمام کشورهای
عضور تلقی میشود و همه کشورهای عضو بایستی به کمک کشور مورد تهاجم
بیایند.
امریکا اصلیترین نیروی نظامی پیمان ناتوست. بزرگترین و قویترین
ارتش کشورهای ناتو متعلق به کشور آمریکاست.
بنابراین ترکیه شریک نظامی آمریکاست. اگر خاک کشور ترکیه مورد
تهاجم قرار بگیرد، آمریکا هم مانند تمامی کشورهای عضو به پشتیبانی
ترکیه خواهد آمد.
حال میرسیم به این نقطه:
در درگیری بین ارتش ترکیه و نیروهای موسوم به مدافعان خلق، آمریکا
طرف کدامیک را خواهد گرفت؟
آیا یک نیروی چند ده هزار نفری که زیر نظر ارتش آمریکا آموزشهای
پیاده نظام را دیده است، میتواند در مقابل یک ارتش زرهی مجهز که
او هم از پشتیبانی آمریکا برخوردار بوده است، پیروز شود؟
این جنگ را چه کسی براه انداخت؟
چه کسانی شروع کردند و وقتی آتش روشن شد کنار کشیدند؟
چه کسانی قربانی ماجراجوییها و تستهای آمریکاییها خواهند شد؟
خون چه کسانی بر زمین خواهد ریخت و چه بدست خواهند آورد؟
باید جلوی ارتش ترکیه را گرفت اما باید توجه داشت که پشت داستان چه
کسانی هستند.
فاشیست نامیدن ارتش ترکیه از جانب کسانی که پیاده نظام ارتش آمریکا
هستند پیش از آنکه جدی باشد، یک شعار برای رد گم کردن است. این را
دیگران میتوانند بگویند اما آنها ابتدا باید ببینید که در کنار چه
کسانی ایستادهاند.
توجه داشته باشیم که کردها هر چیز را تغییر بدهند، زیستگاهشان را
نمیتوانند تغییر بدهند. هر از چندگاهی به بهانهی خودمختاری، آنها
را با عربها، ترکها و ترکمنهای منطقه درگیر کردن راهی را به سوی
پیشرفت باز نخواهد کرد.
آمریکا خیلی طرفدار کردهاست؟
در همین جنگ لعنتی تعداد زیادی آواره شدهاند و باز هم خواهند شد.
آمریکا سرزمین پهناوریست. بهترین امکانات را دارد. از آنها بخواهید
چند ده هزار تن از کردها را به کشورشان ببرند و پناه بدهند. چند ده
هزار تن نه در اقتصاد و نه در جغرافیای آمریکا بحساب نخواهند آمد.
آیا این کار را خواهند کرد یا پرزیدنتشان ورود این آدمها را به
کشورش ممنوع خواهد کرد؟
تردید نکنید که پس از درگیریهای کردها در عراق و سوریه، اگر راهی
پیدا شود قدم بعدی ایران است.
ایرانی که تحت حاکمیت جنایت و چپاول آخوندها و پاسدارانشان به مرز
انفجار رسیده است.
تردید نکنید که کشورهای دیگری مانند روسیه که پا در درگیریهای
منطقه دارند، تنها بدنبال منافع خویشند و در زمان مناسب بر سر هر
چیز معامله خواهند کرد.
تردید نکنید که کسی از آنسوی آبها دموکراسی، رهایی و پیشرفت به
ارمغان نخواهد آورد. مردم منطقه بایستی برای به زیر کشیدن
دیکتاتورها در کنار یکدیگر باشند.
چپهای راستگرد !
راستهای چپ نشان !
آدمهای انسان !
جبههی درگیری را به اشتباه نگیرید.
جبههها را اشتباه نشان ندهید.
موج سواری،
مطرح کردن خود با بهرهگیری از رنج دیگران،
شعار دادن برای اینکه بگویید ما هنوز هستیم،
دردی را دوا نخواهد کرد.
بیش از این به درگیریهای نژادی دامن نزنید.
در نهایت،
درنهایت، تمام دیکتاتورها و غارتگران و جنگطلبان در یک جبهه در
کنار یکدیگر خواهند بود.
و درنهایت تمام خلقها یا مردم در یک جبهه و درکنار یکدیگر قرار
میگیرند.
تا چند باید مردم قربانی بازیهای سیاسی باشند؟
تا کجا؟
بهداد محبی
23-01-2018
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|