مقاله

 

 

تاریخ انتشار :09.01.2023


باز هم تنها ماندی؟
(برای محمد حسینی)

حمید محبی


باز هم تنها ماندی؟
کسی نیامد پیکرت را تحویل بگیرد؟
کسی نیامد برایت زمینی فراهم کند؟
آدمهایی که با تو شعار میدادند کجا رفتند؟
در شهر شما کسی زندگی نمیکرد؟
کسی تو را نمیشناخت؟
کسی طرف تو نایستاد؟
کسی نیامد نگذارد تو را اعدام کنند؟
کسانی نیامدند بساط به دار کشیدنت را بر سر اشغالگران آوار کنند؟
یکی آمد کفیل تو شد؟
که نام تو برایش نامی بیاورد؟
کاری کرد؟
آمده بود کاری بکند؟
آمده بود چیزی بدهد یا چیزی بگیرد؟
آن دیگران چطور؟
شرکای لاف زن تجاری آخوندها چطور؟
سازمان سرمایه داران متحد چطور؟
میدانستی که اینها از حرف فراتر نمیروند؟
خوب بود اگر میدانستی.
…..
باز هم تنها ماندی؟
تصاویرت را در همه جا گذاشته‌اند.
فرتورهایت را همه دیده‌اند.
برایت نوشته‌اند.
برایت پست گذاشته‌اند.
دلهای بسیاری سوخت.
گاهی تا مغز استخوان سوخت.
هنوز ادامه دارد.
میگویند همه با هم هستیم.
وقتی در خیابان بودی هم، میگفتند همه با هم هستیم.
همه کجا رفتند؟
کسی نداشتی؟
در شهر شما چند تن بیدارند؟
چند تن در خواب‌اند؟
چند تن خود را به خواب زده‌اند؟
چند هزار تن در مقابل چند جلاد ناچیز؟
میدانم لحظات آخر سخت گذشت.
میدانم نترسیدی،
میدانم شاید تنهایی آزارت میداد.
نه پدری،
نه مادری،
نه هیچکسی دیگر.
از اینهمه پدرهای شهر، هیچکدام سهم تو نشد.
از اینهمه مادرهای شهر، هیچ سهمی به تو نرسید.
نمیدانم کسی تو را احساس کرده است یا نه.
نمیدانم کسی تو را احساس میکند یا نه.
آدمهایی که تنها نیستند،
تنهایی را احساس نمیکنند.
به ویژه در آخرین دم.
…….
و تو باز هم تنها ماندی؟
آیا میدانی که تو تنها کسی نیستی که تنها ماندی؟
آیا میدانی که پیش از تو نیز بسیاری تنها ماندند؟
برای همین میگویم « باز هم » .
آیا میدانی که در این جنگل، درختان، درختند و پرنده‌ها پرنده؟
آیا میدانی که پرنده‌ها اندک‌اند و درختان بسیار؟
آیا میدانی که هنگام به بند کشیدن پرنده‌ها، درختان در جای خود میمانند؟
آیا میدانی که هنگام کشتن پرنده‌ها، درختان حرکتی نمیکنند؟
و پرنده تنها می‌ماند.
و تو در میان درختان تنها ماندی.
اگر بدانی، تو تنها کسی نیستی که تنها ماند.
اگر بدانی، پیش از تو نیز بسیاری تنها ماندند.
هم در یورش شاه.
هم در یورش شیخ.
نمیدانم کجا هستی.
در جایی که نمیدانیم؟
در تاریخ؟
در یادها؟
یا جایی دیگر.
هر جا که هستی برو و آن تنهایان دیگر را پیدا کن.
آنها هم تنها هستند.
با آنها بمان.
تا دیگر هیچکدامتان تنها نباشید.
تنهایان دیگری هم در راهند.
با هم بمانید.
با هم باشید.
تا روزی که باید، از راه برسد.
تا روزی که از راه خواهد رسید.
روزی که در آن، پرنده‌‌ها بیشتر از درختان باشند.
تا آن روز،
دیگر تنها نمان.


بهداد محبی

08.01.2023

 

________________________________________________________

  Share

توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.

: اسم
: ایمیل
پیام

 

 

مقاله ها   |    نظریات   |    اطلاعیه   |    گوناگون    |      طنز     |      پیوندها    |    تماس

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد