تاریخ انتشار :17.04.2025
«سرنوشت
مشابه» هویدا و ذوالفقار علی بوتو
فرید وهابی

ذوالفقارعلی بوتو، نخستوزیر و مرد مقتدر
پاکستان در سفری رسمی به ایران از جمله با همتای سیاسی خود
امیرعباس هویدا دیدار میکند. اما این دوران که برای پاکستان و
ایران دورۀ رونق و خوشبینی و روابط گرم بود، دوام نیاورد. هر دو
کشور گرفتار تحولات عظیمی شدند که عاقبتی شوم برای هویدا و بوتو
همراه داشت.
دهۀ ۱۹۷۰ میلادی یکی از بهترین دورههای روابط ایران و پاکستان
است. ذوالفقار علی بوتو چه در دورۀ ریاست جمهوریاش و چه در دوران
صدارت با دولت ایران بسیار نزدیک بود و با پادشاه ایران و
نخستوزیرش امیرعباس هویدا روابط گرم و دوستانه داشت.
بوتو که تا سال ۱۹۷۳ رئیس جمهور بود، پس از تغییر قانون اساسی
نخستوزیر، و عملاً «شخص اول مملکت» شد. هدف این تغییر، شکل دادن
به یک نظام پارلمانی بود که در چارچوب آن رئیسجمهور به یک مقام
تشریفاتی تبدیل میشد.
بوتو به تقویت نیروی نظامی کشور سخت دلبسته بود و اعتقاد داشت که
پاکستان باید به هرقیمت صاحب سلاح هستهای شود. او ارتش را گسترش
داد و محمد ضیاءالحق را به ریاست ستاد ارتش منصوب کرد.
کودتای پنجم ژوئیه
در انتخابات سال ۱۹۷۷، حزب بوتو که حزب «مردم پاکستان» نام داشت به
پیروزی رسید، اما مخالفان اعتراض کردند که انتخابات با تقلب همراه
بوده است. امروزه اکثر کارشناسان مستقل نیز معتقدند که تقلبهایی
صورت گرفته بوده است. بدین ترتیب وضعیت سیاسی کشور بحرانی شد.
افزون بر این، دشواریهای اقتصادی هم شدت گرفت و بالاخره در روز
پنجم ژوئیۀ آن سال (۱۴ تیر ۱۳۵۶)، ارتش کودتا کرد. رهبری کودتا را
ضیاءالحق به عهده داشت.
بوتو به زندان افتاد اما چند هفته بعد آزاد شد. ضیاءالحق ادعا داشت
که ارتش بعد از برقراری آرامش و ثبات، شرایط را برای برگزاری
انتخابات فراهم خواهد کرد.
بهرغم توصیههای نزدیکان بوتو که خروج از کشور را به صلاح
میدیدند، وی بلافاصله بعد از آزادی به فعالیت سیاسی بازگشت و با
نظر به انتخابات آینده، شروع به تبلیغ سیاسی کرد. اما اوضاع کشور
بحرانیتر از آن بود که تحمل آزادی احزاب و کارزار انتخاباتی را
داشته باشد. بوتو بار دیگر بازداشت، و این بار محاکمه شد و در سال
۱۹۷۸ حکم اعدام گرفت. اتهام وی علاوه بر تقلب در انتخابات، تلاش
برای قتل یک نمایندۀ پارلمان بود.
بوتو تقریباً مطمئن بود که محاکمۀ نمایشیاش راه به جایی نخواهد
برد. اما در سال ۱۹۷۹، حکم دادگاه تأیید و قطعی شد. تنها ضیاءالحق
میتوانست بوتو را عفو کند.
طی ماههایی که بوتو در زندان راولپندی بود چندین کشور، از جمله
عربستان، ایران، چین و شوروی خواستار لغو حکم اعدام شدند. اما
ضیاءالحق زیر بار نرفت. گفته میشود که محمدرضاشاه طرحی را برای
نجات بوتو با توسل به عملیات کماندویی آمادۀ اجرا داشت، اما
تکانههای انقلاب فرصتی برای مداخلۀ نظامی سریع در خاک همسایه باقی
نگذاشت.
از صدارت تا زندان
تقریباً یک ماه بعد از کودتای پاکستان، ایرانیان شاهد پایان یافتن
دوران سیزده سالۀ صدارت هویدا بودند. از این زمان به بعد، مردم
دریافتند که اتفاقاتی در سیاست کشور در شرف وقوع است. آنان که به
چهرۀ هویدا به عنوان نخستوزیر «همیشگی» عادت کرده بودند، با حیرت
و گیجی جانشینی او توسط جمشید آموزگار، سپس جعفر شریف امامی و
ارتشبد غلامرضا ازهاری را طی چهارده ماه ناظر بودند، بدون آن که
کوچکترین تصوری از عظمت زلزلۀ در راه داشته باشند.
هویدا که از صدارت به وزارت دربار تنزل یافته بود، همزمان با
کنارهگیری شریفامامی ناچار به استعفا شد و دو روز بعد به
«صلاحدید» شاه تحت بازداشت قرار گرفت (۱۷ آبان ۵۷).
در حالی که در پاکستان، ضیاءالحق قول برقراری «نظام راستین اسلامی»
میداد و کمکم بدون تعارف همۀ مخالفتها را خفه میکرد، انقلاب
ایران به مرحلۀ انفجار رسید. محمدرضا شاه پهلوی کشور را ترک کرد و
هویدا، رهاشده و بلاتکلیف باقی ماند. گفته شده که ارتشبد قرهباغی
یک اتوموبیل و یک سلاح کمری برای وی فرستاد تا از خانۀ تحت نظر
بگریزد اما هویدا فرار را بیهوده میدید، زیرا با ایمان به
بیگناهی خود، اطمینان داشت که «کسی با او کاری ندارد»...
ذوالفقار علی بوتو را در سحرگاه ۱۵ فروردین ۵۸ بیدار کردند تا پای
دار ببرند. افسری که مسئول زندان بود، سالها بعد گفت که بوتو
وصیتنامهای نوشت اما بلافاصله آن را سوزاند. بوتو را به خاطر ضعف
جسمی با برانکار به اعدامگاه بردند. جلاد وی «تارا مسیح» نام داشت.
اما قاتل امیرعباس هویدا هنوز قطعاً شناخته نشده است. همۀ راویان
از ابراهیم یزدی گرفته تا عباس میلانی حداقل در یک مورد اتفاق نظر
دارند: هویدا قبل از صدور حکم و پایان رسمی محاکمه، هنگامی که از
دادگاه خارج شد، به ضرب گلوله به قتل رسید. برخی صادق خلخالی را
قاتل میدانند اما اکثراً از هادی غفاری نام میبرند، ولی غفاری
خود این اتهام را رد کرده است. روزنامههای جمهوری اسلامی به دروغ
نوشتند: «هویدا تیرباران شد.» مرگ او سه روز بعد از اعدام ذوالفقار
علی بوتو، در بعدازظهر روز ۱۸ فروردین ۱۳۵۸ رخ داد.
rfi
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|