تاریخ انتشار :15.01.2023
تحمل رسانه !
هژیر بلاسچی

یکبار دیگر، و برای چندمین بار طی سالهای
گذشته دار و دستهی فاندی-باندی چپنمای ایراناینترنشنالی، تهاجم
جدیدی را به «سرخط» آغاز کرده است. طی چند سال گذشته همین دار و
دسته بارها علیه «سرخط» و «صدای ماهی سیاه»، دو رسانهی واقعن
موجود چپ مستقل، رادیکال و انقلابی انواع کمپینهای تخریب و
نفرتپراکنی را سازمان دادهاند. از موج در موج استوریگذاری و
بلاک-ریپورت تا دورهمی در کلابهاوس. در کنار بلاک-ریپورتهای
گلهای چماقداران سلطنتطلب و هشتگبرانداز، که بارها این دو صفحه
را تا آستانهی حذف کامل برده، این دار و دسته هم تلاش کردهاند، و
از سویدای جان کوشیدهاند این دو صدا را خفه یا بدنام کنند.
دشمنی
آنها با این دو رسانه عداوتی بنیادین است. وجود و حضور همین دو
رسانه، که بر مبنای کار داوطلبانه و مخاطرهآمیز و رفیقانه شکل
گرفته و پایدار مانده، به خودی خود نفی دار و دستههایی است که
پیوند میان آنها بر اساس حقوق ماهیانه و ساعت-لایو و کلمه-کامنت
حساب میشود. کارمندان چپنمای جریان سلطه که خوب بلدند و از آن
پیشتر حقوق میگیرند که کار «بچههای ایران اینترنشنال» را «تمیز»
کنند و از «چپ» دفاعیه برای مسیح علینژاد بنویسند اما مشغلهی
دوم، دائمی و همیشگی آنها در ضمن تهاجم به هر نیروی چپی است که بر
خان یغمای جسدمعاشی ننشسته است.
در این میان البته پیوندهای اپورتونیستی «چپ منتقد» هم با این
جریان دیدنی است. اپورتونیسم حقیری که فکر میکند با آویزان شدن به
دم و دستگاه این دار و دسته برای صفحهی فکسنی کپیپیستیاش چند
فالوئر جدید جذب میکند تا لابد بعد از جذب حداکثری، مخاطبان عزیز
را با ایدههای کاملن «نوین» یا «دنیای بهتری» آشنا کند و آنها را
از مسیر دوستی با سلبریتی-اکتویسیتها به مسیر درخشان چپ هدایت
نماید. منظرهای به راستی رقتانگیز و تاسفبار از اوج حضیض چپی که
مقهور «مخاطب» شده است و سنگر را از درون به روی دشمن طبقاتی
میگشاید.
در عینحال همین «چپ» بهطور دائم از این میگوید که «چپ رسانه
ندارد». چپ البته رسانه دارد. چپ هم سرخط را دارد و هم صدای ماهی
سیاه را، به رغم تمام لغزشها و اشتباهات گاه به گاهی آنها، اما
چپی که توصیف میشود بیش از نداشتن رسانه، تحمل داشتن رسانه را
ندارد. آنها از اینکه دو صفحه هستند که به هر ترتیبی از متوسط
تعداد مخاطبان صفحات چپ مخاطبان بیشتری دارند آنقدر خشمگین و
عصبانیاند که حاضرند دست در دست و پا به پای چماقداران سلطنتطلب،
چپنماهای محور مقاومتی، بودجهبگیرهای ایراناینترنشنالی و هر
جریان منحط دیگری به همین دو رسانه حمله کنند و وقتی نوشته میشود
«دست در دست» منظور به هیچوجه کنایی نیست بلکه به معنای اخص کلمه
«دست در دست»، یعنی از طریق تکثیر خزعبلات و اتهامپراکنیها و
ترهات بودجهبگیرهای ایراناینترنشنالی و حواریون و کیفکشهایشان.
آیا «سرخط» و «صدای ماهی سیاه» همواره در مسیر درست گام میزنند؟
خیر! آیا همهی مواضع و تحلیلهای آنها را میتوان تائید کرد؟ بدون
شک خیر! ولی مگر دیگران، و هر کدام از ما همواره در مسیر درست گام
میزنیم؟ و مگر لغزشهای گاه و بیگاه در صورتبندی اشتباه یک خبر
یا گزارش و موضعگیری اشتباه در مورد یک پدیدهی معین چه جرم
نابخشودنیای است که این «رفقا» حاضرند با کسانی عقد مودت ببندند
که تا همین چندی پیش مشغول قاچاق مسیح علینژاد از «چپ» به درون
پاچههای مبارک چپ گیج بودند؟ و حالا در مقام مبلغان همان رسانهی
سانسور صدای مردم، همان زبالهدانی مقر تبلیغ پهلوی و علینژاد،
همان بنگاه تحریفهای سیما ثابتی و رپرتاژآگهیهای طاق و جفت برای
خاندان جلیل سلطنت، ظاهر میشوند. چه میزان از گیجسری یا دنائت
لازم است که علیه سرخط و صدای ماهی سیاه در کنار مدافعان و همکاران
«بچههای ایراناینترنشنال» بایستی؟ مرحبا دارید «رفقا» مرحبا.
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|