تاریخ انتشار :13.04.2019
سخنی کوتاه
حمید محبی

چه کسی گفت سیل آمده است؟
سیل آمده است؟
این روزها؟
سیل را این روزها میبینید؟
آمده است؟
یا آمده بود؟
سیل را پیشتر ندیده بودید؟
سیلبند و مَسیل و آبگیر و سد؟
امروز زمان سیلبند زدن است؟
امروز زمان پاکسازی مَسیلهاست؟
امروز زمان لایروبی آبگیرهاست؟
امروز زمان جابجایی سدهاست؟
سراغ مسئولین را میگیرید؟
کدام سراغ؟
کدام مسئولین؟
با پاچه در آب کردن چند پاچه ورمالیده، خسارتی جبران میشود؟
با ریختن خاک (تربت) عراق در آب، از خرابیها کاسته میشود؟
از سِلفی و پرحرفی مزد بگیران چه چیز، عاید چه کسی خواهد شد.
کمبود بازدید دارید؟
کمبود حرف مفت دارید؟
کمبود دروغ دارید؟
کم برای این سیل و آن زلزله بودجه گذاشته، در جیب ریختهاند؟
کم به حساب این بنیاد و آن بنیاد، به بهانه سیل و زلزله، پول
واریز کرده، خوردهاند؟
کم از این پولها را در بانکهای خارجی پسانداختهاند؟
کلاه کم دارید؟
تا بگذارند.
کلاه زیاد، دارید؟
تا بردارند.
پی پرده شنیدن دشوار است.
کسی دوست ندارد بیپرده بشنود.
دلگیر میشود.
بیپرده گفتن سخت است.
کسی دوست نداره بیپرده بگوید.
از او دلگیر میشوند.
ما بی پرده میگوییم.
بگذار همه دلگیر باشند.
سیل جدیدی نیامده است.
این سیل ادامهی همان سیل است.
این سیل در چهل سال پیش آغاز شده بود.
جلوی سیل را باید همانجا میگرفتید.
سیل بند را باید همانجا میزدید.
سدها باید همانجا ساخته میشدند.
سرهایتان را با « نعمت الهی» جنگ، گرم کردند.
سپس،
سدها را، به اعدام کشتند.
سیلبندها را، به بند کشیدند.
احساس مسئولیت را، به شکنجه سپردند.
از آنجا بود که،
سیل زندانهای سیاسی گسترده شد.
سیل اعدامها سایه افکند.
سیل دزدیها براه افتاد.
سیل اختلاسها سرریز کرد.
سیل پولها برای خوردن حماس و اسد و نصرالله و دیگران در راه شد.
سیل خرافات هجوم آورد.
سیل بیکاری خودنمایی کرد.
سیل ایران فروشان و خود فروشان جاری شد.
و از همه بدتر،
سیل فرهنگ مردگی سایه افکند.
سیل سردرگمی به قدرت نشست.
و امروز،
دستتان مریزاد که به مردم سیلابزده یاری میرسانید.
سرتان بلند که در کنار مردم در سیلاب نشسته، هستید.
اما، از چه کسی باید پرسید؟
چه کسی میداند؟
چگونه میتوان یک پدر هستی از دست داده را،
با یک ساندویچ و یک دست لباس دلداری داد؟
چه کسی میداند؟
چگونه میتوان یک مادر فرزند از دست داده را،
با یک گلیم و یک پتو آرام کرد؟
ما نمیدانیم.
این کمکها خوباند.
اما راه حل نیستند.
این دلداریها نشانهی انسانیتاند،
اما علاج نیستند.
دارید تسکین میدهید.
دارید مسّکن میرسانید.
سد نمیسازید.
سیل بند نمیزنید.
سیل را ریشه کن نمیکنید.
سیلها تمام نخواهند شد.
این سیل خواهد رفت.
این سیل آخر نیست.
سیل دیگری خواهد آمد.
سیلها تمام شدنی نیستند.
با سیلهای دیگر چه خواهید کرد؟
میدانید که،
برای چاره کردن سیل،
باید سیل را رد گرفت و به سرآغاز رفت.
به ریشه.
به بن.
به همانجا که اگر بسته شد.
دیگر سیلی در کار نخواهد بود.
همانجا که اگر ریشه کن شد.
شاید کار تمام باشد.
میدانید کجاست؟
کم گفته شده است؟
نه کافیست.
خود بدانید.
بهداد محبی
11-04-2019
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|