تاریخ انتشار :25.05.2020
لمپن کیست؟ خرده فرهنگ لمپنی چیست؟
علی اکبر اکبری

این دسته از انسانها معمولا از چندین و چند طبقه
اجتماعی به شدت کینه دارند. گاهی این طبقه های اجتماعی وجود خارجی
تشکل یافتهای ندارند بلکه این لمپن است که در پندار خودش٬ طبقه ای
ساختگی می سازد و بر آن ها نام می نهد یا سعی در معنابخشی منفی به
آن طبقه اجتماعی می کند. مثال: جوجه روشنفکرا٬ آرتیستا٬ خارج
نشینا٬ منحرفا٬ کمپینیها٬ نقوی هاpan>...
علاقه افراطی به استفاده از القاب : این گروه چون خودش را به شدت
در حوزه یک سری نمادهای بیرونی تعریف می کند٬ به طور خودآگاه و
ناخودآگاه برای تفکر در مورد دیگران٬ چه مثبت و چه منفی٬ نیاز دارد
تا آن ها را با تعدادی القاب ساختاریافته و مفهوم پردازی شده بنامد
تا ذهنش را از پریشانی دور نگه دارد. در عین حال سعی می کند برای
خودش هم لقب بسازد٬ و چون خودش بسیار وابسته به لقبش است٬ فکر می
کند با تاختن به «لقب» دیگران٬ در واقع به «خود» آن ها تاخته است.
میل شدید به انتقام: لمپن به عنوان نمونه برجسته ای از خودشیفتگی٬
هویت خودش را به شدت وابسته به دیگران تعریف می کند. اینگونه با
انتقام سعی در تطهیر «خود برای خود» دارد. در راه انتقام حتی از
مرده هم نمی گذرد زیرا فرصت بهتری برای نخوردن تو دهنی دارد. نمونه
برجسته ای که همگی می شناسیم٬ منی الله خلخالی است. (ها ها ها چی
فکر کردین پیش خودتون)
ماجراجویی، غوغاگری و آشوبطلبی از نهادهای وجودی لمپن است. اصولا
به دلایل مختلف روانی و ژنتیکی و اجتماعی٬ همین عصیانگری ها باعث
لمپن شدنشان شده است. آنها به واسطه ماجراجویی و عصیانگری موثرترین
نیروی احزاب فاشیستیاند. حضور قوی لمپن ها در حکومت پهلوی٬ در
دوره موسولینی در ایتالیا و در میان طالبان و هچنین در دوره جمهوری
اسلامی بر همگان آشکار است. این اواخر دسته جدیدی از لمپن ها٬
کنشگران افراطی جریان های سلطنت طلب یا پان ایرانیست شده اند.
چربزبانی، کرنش و ستایش بیش از اندازه در مقابل صاحبان قدرت،
اربابان و ولینعمتهای خود، از مشخصه های بسیار آشکار لمپن هاست.
طبیعت زندگی انگلی و همیشه در خطر و رفتار ماجراجویانه باعث نوعی
وابستگی به کانونهای قدرت است. آن ها در واقع نه طرفدار قدرت٬
بلکه نیازمند به حضور قدرت برای حفظ خودشان از نتایج اعمال و
گفتارشان هستند. برای همین شدیدتر از همه از قدرت دفاع می کنند و
در ضمن اولین کسانی هم هستند که از قدرت رو به زوال روی باز می
گردانند. مانند شعبان بی مخ هایی که اولین فالانژهای آخوندها شدند.
لمپن ها به علت ضعف فردیت شان دسته های کوچک می سازند اما نمی
توانند زیاد این دسته را بزرگ کنند. نهایتا در دسته های چند نفری
با تعداد دوستان کم زندگی می کنند. وابستگی و تکیه شدید آن ها به
دار و دسته خود٬ باعث می شود که فکر کنند دیگران هم چنین به دار و
دسته ای وابسته اند. و بنابراین در حمله به یک شخص یا اندیشه از
تاختن به اطرافیان آن فرد یا باورمندان آن اندیشه (مغلطه توسل به
شخص) بهره می برند که معمولا باعث تحقیر بیشترشان می شود.
لمپن در موقع تنگنا خود را بسیار مظلوم و بی پناه نشان می دهد. این
واکنش ریشه در احساس تنهایی لمپن دارد زیرا اولا خودآگاه و
ناخوداگاه می داند که چه مشکلاتی ایجاد می کند و دوما از واکنش
اجتماع بسیار هراسناک است زیرا هر لمپنی بخواهد پا را از گلیم
طبقاتی و موقعیت اجتماعی خود بهر نحوی بیرون گذارد با کشنده ترین
نیشخندها و تحقیرها و دست انداختن ها روبه رو میشود.
منبع:. لمپنیسم، مرکز نشر سپهر، تهران
لومپن الزاما به گرایشی مشخص سیاسی ربطی ندارد. میتواند یک فرد دست چپی یا
دست راستی , شعبان بی مخ ، مجاهد سابق ,
یک فرد مؤمن افراطی , یک سیاستمدار نامدار ...
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|