تاریخ انتشار :02.07.2019
دقایقی با ده دقیقه ترامپ!
اژدر امیری

ترامپ فرمانده کل کاخ سفید و ارتش آمریکا پس از سرنگونی ملخ 150
میلیون دلاری آمریکایی به جهانیان اعلام کرد که ده دقیقه پیش از
حمله تلافی جویانه نظامی به مناطقی ( آبی یا خاکی ) در ایران از
حمله جلوگیری کرده است . بسیار خوب !
اینطور فرض بگیریم که خود ایشان بعنوان فرمانده کل ، دستور حمله را
در ساعتی معین داده است ، مثلن بگیریم ساعت دوازده شب ، مشاوران و
رئیس و روسای نظامی و پارلمانی ، همه دور هم در کاخ سفید جمع ، و
در حال آنالیز این فرمان و عواقب بعدی ! آنالیز ها همراه با کوک
عقربه ها داشت داغ و داغتر میشد و به ساعت یازده و پنجاه نزدیکتر
میشد که " ناگهان Plötzlich " همین آقایی که فرمانده کل ارتش مقتدر
آمریکا است از ژنرالهای نظامی سئوال میکند " آیا در حملات نظامی
آدم هم کشته میشود ؟ " !
ژنرالها هم گیج از این سئوال " حیرت انگیز " فرمانده اشان ،
فرمودند بله ! بعله در عملیات نظامی اگر عملیات به کوه و کمر و
کویر عاری از موجود زنده نباشد ، حتمآ آدم هم کشته میشود ، و
تخمینی حدود 150 نفر کشته خواهند شد ! همینکه ژنرالی گفت 150 نفر ،
ناگهان " خدای نگهدار آمریکا " کبوتر سفیدی ، فرشته ای را وارد کاخ
سفید کرد با این پیام : " ترامپ عزیز Dear Trumps ! 150 میلیون
دلار کجا ، جان 150 انسان کجا ! " ، درست است که عددش برابری میکند
، اما این کجا و آن کجا ؟ اینجا پای خسارت مالی در میان است و
اشکالی ندارد و بعد میتوان از طرق دیگر جبران کرد ، آنجا پای جان
انسانها در میان است و خسارت اش غیر قابل جبران ! انصاف نیست و
خدای نگهدار آمریکا را از این معامله خوش نیاید ! ترامپ هم که مرد
معامله و حساب و کتاب بود و هست ، فورآ تسلیم این منطق فرشته دربار
الهی شد و از حمله نظامی تا اطلاع بعدی صرفنظر کرد .
هم منطق و هم کل قضیه خیلی کمیک بنظر میرسد . این چه فرمانده ارتشی
است که در حمله تلافی جویانه و یا غیر تلافی جویانه تعداد کشته ها
و خانه های خراب شده را میشمارد ؟ برای هر سرباز صفری ، تا چه رسد
به فرمانده یکی از نیرومندترین ارتشهای جهان امروز ، روشن است که "
منطق " فرمان حمله نظامی علیه دیگری ، یعنی کشتن دیگری و خانه
خرابی دیگران !
بعد از این " ده دقیقه کمیک " ، ترامپ از سوی دوستان ، از سوی
عقابان بلند پرواز و تیز ، عقابان بلند پروازی که معمولن چیزهای
کوچک روی زمین را نمی بینند ، عقابان بلند پروازی که همین چیزهای
کوچک " جان 150 نفر را " روی زمین را نمی خواستند ببینند مورد
سرزنش قرار گرفت که ایشون خیلی لاف میزند ! مرد عمل نیست ! تا
دیروز کبوترها ترامپ را سرزنش میکردند که عقاب بلند پرواز و تیز
است ، امروز عقابها ترامپ را سرزنش میکنند که کبوتر صلح شده ! عقاب
یا کبوتر ؟
ترامپ در این رابطه ، یعنی حمله نظامی ، دقیقآ همان سیاستی را
انتخاب کرده است که اوباما در مورد سوریه !
همه به یاد دارند که " استفاده از سلاح شیمیایی در سوریه " ، خط
قرمز اوباما بود ، و همه نیز به یاد دارند بعد از آن ماجرای واقعی
و یا ساختگی شیمیایی در سوریه ، در آن شبی که قرار بود اوباما خطاب
به ملت دستور حمله نظامی را صادر کند ، و همه این انتظار را داشتند
، چگونه خدای نگهدار آمریکا کبوتر سفیدی ، فرشته ای را وارد کاخ
سفید کرد و آمار کشته ها و خانه های خراب شده را به اوباما نشان
داد که حمله نظامی عادلانه نیست و خدای نگهدار آمریکا را از این
عمل خوش نیاید ، و بعد از این مشاوره با فرشته دربار الهی و محاسبه
کشته شدگان بود که اوباما از حمله نظامی صرفنظر کرد .
همه هم توپ و تشر های ترامپ مبنی بر نابودی در صورت تهدید منافع
آمریکا و مردم آمریکا را به یاد دارند . موضوع بر سر جنگ و یا صلح
نیست ! موضوع بر سر این دلایل کمیکی است که پشت این صرفنظر کردنها
، پشت این فیلانتروپی ناگهانی ترامپ plötzliche Philanthropie ،
کاخ سفید و ترامپ به خورد افکار عمومی میدهد .
میخوای حمله کنی ، خب حمله کن دیگه ! نمیخوای هم حمله کنی ، خب
حمله نکن ! میخوای صلح کنی ، خب برو صلح کن دیگه ! اما نگو بخاطر
150 تا کشته از حمله صرفنظر کرده ای ! اوباما هم در مورد سوریه
اصلن خفه میشد و حرفی نمیزد ، بهتر و شرافتمندانه تر برای ارتش "
غیور " آمریکا و مردم " غیورتر " آمریکا بود تا اول خط قرمز بکشد و
بعد هم " مفتضحانه " صرفنظر کردنها ! بدیهی است که منظور از غیور و
غیور تر و مفتضحانه ، از منظر خود مردم و دولت و ارتش و بورژوازی
آمریکا به خودشان و نگاهشان به دیگران ، و نگاه دیگران به آنها است
.
حالا باز هم بوش پسر ، که بر مبنای درک ماتریالیستی ، مارکسی ،
لنینی* از تاریخ ، رفت و یک نیمچه دولت و یک دولت کامل را از بین
برد ، رفت و ماشین دولتی " قراضه " صدام را " خُرد و خمیر و درب و
داغون " کرد و بجایش ماشین دولتی جدیدی نشاند ، رفت و دو جنگ را در
خاورمیانه به پیش برد و هیچ نگران آمار کشته ها و خانه خرابی ها در
افغانستان و عراق نبود ، رفت و جنگید و بعد هم رامسلفد آمد و
سوکراتسی گفت :
" من میدانم که نمیدانم ! ich weiß dass ich nicht weiß "
تو هم برو جنگهایت را بکن و بعد بیا بگو " من میدانم که نمیدانم !
" ، اما نگو بخاطر جان صد و پنجاه نفر از حمله نظامی تلافی جویانه
صرفنظر کرده ای !
*کوهن بندیت از رهبران و گل سرسبد سبزهای اروپا در هنگامه جنگ
آمریکا علیه عراق ، در برنامه ای تلویزیونی در آلمان ، بوش و
اطرافیان اش ، دیک چینی و رامسلفد را متهم میکرد که دارند از
متدهای لنینی کسب قدرت ، به زیر کشیدن و خُرد کردن ماشین دولتی ،
استفاده میکنند .
01.07.2019
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|