تاریخ انتشار :01.08.2025 داگی استایل بسیجی در همایش رضا پهلوی! مهرنوش موسوی
چرا انقدر سجده داگی این یارو اکس بسیجیه در همایش مونیخ رضا پهلوی، در شبکه های اجتماعی مهم شد؟ مورد تمسخر و نقد قرار گرفت؟آیا این نشانه سطحی گری، یا اینجور که سلطنت طلبها میگویند بغض و حسد و کینه هست یا واقعن یک حقیقتی در عکس العمل مردم نهفته است؟ حقیقتی که در عکس العمل مردم ایران نسبت به این عمل وجود دارد، گواه رشد جامعه نسبتن جوان ایران است. این رشد هم، فقط خاصه ایران...
کارگر ارزان را بایست خاموش کرد و مقیاس این خاموشی فقط در پایین نیست. برای این درجه خاموش کردن باید طبقه و طیف متحد خودت را هم خفه کنی! جمهوریخواه، ملی گرا، قوم گرا و غیره! جمهوری اسلامی را نگاه کنید. اگر خامنه ای نداشت تا الان افتاده بود. برای اعمال قدرت، اول از همه بالا را متمرکز کرده است. الان وقتی به ریشش میخندیم برای اینکه تمرکز را از دست داده است. سلطنت طلب برای اینکه سیگنال بدهد که تصور سیاسی اش از قدرت، یک حکومت متمرکز نظامی/ ساواکی مردسالار ، کودک انگار ملت است ، بایست سجده و فردمحوری و غیره را باد بزند. ناچار است. جز این راه دیگری برایشان وجود ندارد. رابطه پیرپسر با گادفادر بازی رضا پهلوی! مهرنوش موسوی
یعنی هر کس از تماشای این فیلم از سالن بیرون امد ، ادعا کرد که دمش گرم ادامه برادران لیلا در سطح دیگری بود و خوب پدرسالاری را سرجایش نشاند. سوال این است چرا سینمای بعد از انقلاب ژینا یکی دو تا کشیده ترانه علیدوستی وار به پدر سالاری زده است؟ چرا؟ لابد دلیل دارد که یارو میرود کیک محبوب من را میسازد تا اولن حضورزن بیحجاب را در فیلم وجاهت بدهد، راسیسم سنی را رد کند، یک زن مسن هم حق داشته باشد برود دست مردی را بگیرد به خانه اش بیاورد با او شراب بخورد و برقصد. یکی هم میشیند در ظرفیت برادران لیلا و پیر پسر پدرسالاری را جلو خودش میگذارد و نقد میکند. همه این تولیدات فرهنگی دلیل دارند. هنر و فرهنگ یک جای بخصوصی را اشغال میکنند که در آئینه آنها میشود فهمید در اعماق جامعه چه خبر است. پیر پسر مثل برادران لیلا فیلمی جسور در نقد پدرسالاری است. شاید حتی جسورتر و ریشه ای تر از برادران لیلا. چونکه شما نمیتوانی مردسالاری را در جامعه به چالش بگیری، علیهش انقلاب کنی ولی پدرسالاری را نقد نکنی. حجاب را برداری ولی عمامه را نپرانی! همه اینها اجزاء یک جنبش عمیق انتقادی در جامعه ایرانند. اینی که ما میگوییم سلطنت طلب ربطی به جامعه ایران ندارد و یک جنبش ارتجاعی است که عقب عقب میرود دلیل دارد. ملت میروند در تهران پیر پسر و نقد پدرسالاری را می بینند، یارو تازه در مونیخ بعده خدات سال زندگی در غرب یاد کعبه و سجده داگی و گادفادر بازی افتاده است. عین فیلم پیر پسر این پدرخواندگی هم ریشه در این دارد که بلوغ و معرفت آن فرزندانی که قرار است پدرشان باشی را نه فهمیدی و نه باور داری برای همین زیر چانه ات مشت میزنند! پیر پسر از برادران لیلا هم با شهامت تر است. در سکانسی از فیلم که پدرسالار با رفقایش بر این مهم تاکید میکنند، دوربین بر روی تابلوی رستم و سهراب زوم میکند تا با ارجاع به آن پسرکشی اسطورهای، یادآور منازعهای باشد که میان پدر و پسر برای ایفای نقش در گرفت. اسطوره های عتیقه ای که به عنوان افتخارات فرهنگی فقط و تنها بسترساز دیکتاتوری و گادفادر بازی در این مملکت بوده اند. از کورش کبیرشان سامانه های حکومتی مونارشی مدام رقابت خونینی بوده میان مردان خاندان سلطنت! رستم هم پسرش را که سودای ستاندن نقش جهانپهلوانی و به تبع آن جان پدر را داشت کشت. اونوقت معلوم نیست چرا باید این منازعه مردسالارانه جنایت وار باعث افتخار کسی باشد؟ راستش میان اسلام و نقش محمد به عنوان پدر با اسطوره های ناسیونالیستی و ملی و نقش پدر در انها و کشت و کشتار و خشونت انتگره در آن، هیچ فاصله ای نیست. خب وقتی مملکتی داری که بیدار شده، شما نمیتوانی بگویی یک کم نقد کن! میرود کل سوره های قرآن و زندگی پیغمبرانت را هم نقد میکند. میرود حجاب و قانون، هنر و ادبیات و حتی کلیه رمانهایت را هم نقد میکند. میرود پدرسالاری را در رستم و سهراب هم نقد میکند، چون که این جامعه برای آن آینده ای که میخواهد در خاورمیانه قولن بترکاند، دیگر دست کمش با سکولاریسم و آزادی زن و بیان و رفاه از این مخمصه ۴۶ ساله بیرون بزند، به یک بسترسازی عمیق و یک رادیکالیسم بنیادی فکری و فرهنگی نیاز دارد. اگر نه اسلام را از در بیرون میکند، بعد تو می آیی و سلام فرمانده جدید و پدرسالاری رستم گونه در پاچه اش میکنی. روز از نو روزی از نو. با این مثال میخواهم بگویم شما نگاه کنید جامعه دارد به کجا میرود. با دست خالی در داخل کشور فیلم میسازد به بالا تا پایین برداشت اسلام و ملی گرایی و اسطوره بازی می ریند، این طرف دارند عتیقه درست میکنند جهالت و ارتجاع را آینده جا میزنند. اینها دو تا افق و دو تا تصویر متفاوتند. شما بروید سینمای زمان شاه را نگاه کنید. وقتی پدر نداشتند که تمرین پدرسالاری کند، قیصر ساختند که سهراب های خانواده با لمپن بازی و چاقوکشی و غیرت و ناموس پرستی، قانون را دور بزنند و نقش بزرگ خانواده را برای زن بازی کنند. سینمای تازه متولد شده ایران در بستر نقد حاکمیت و اسلام و مردسالاری درست عکس آن دوران دست میبرد همه چیز را نقد میکند. اونوقت زر زیادی زدن در باره اینکه آی با لباس محلی تن یک عده اسگل کردن در ملیجک بازی مونیخ گویا تو نماینده قشرهای مختلف این مردمی حرف مفت بدون مالیات است. برو آقا حداقل نگاه کن ببین جامعه دارد در سینمایش زیر چانه تو مشت میزند. برو آقا!
________________________________________________________ توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد