کودتای ۲۸ مرداد

شعبان جعفری (شعبان بیمخ)
در روز کودتای ۲۸ مرداد ۱۳۳۲ حرکت دیگری بر ضد دولت انجام شد که اینبار
باعث سرنگونی دولت مصدق گشت. بنابر کتاب «ضدکودتا» نوشته مامور سیا کیم
روزولت، او در این روز با خریدن فتوای برخی از روحانیون و همچنین دادن پول
به ارتشیان، ولگردان و اوباش تهران آنها را به خیابانها کشانید. در این
عملیات ماشینهای مستشاران امریکایی با انتقال نفرات گارد
شاهنشاهی و ارتشیان تحت حمایت خود به منزل دکتر مصدق و پرداخت دلار به
افراد فعال در کودتا باعث پیشروی این کودتا گردیدند. امری که در کودتای ۲۵
امرداد نا موفق بود.
حدودِ ۸ صبحِ ۱۹ اوت جمعیتی حدوداً سههزار نفره از مردانی مسلح به چوب و
چماق در جنوبیترین نقطه شهر تظاهراتی علیهِ مصدق و به طرفداری از شاه شروع
کردند. به خیابانها میرفتند و فریاد میکشیدند «زنده باد شاه» و «مرگ بر
مصدقِ خائن». اگر چه احتمالاً اغلبشان سرشار از احساساتِ سلطنتطلبانه
بودند اما بهروشنی برای این کار پول گرفته بودند؛ بین آنها انبوهی آدمِ
بیکار و بسیاری اوباش و الواتِ سرشناس بودند. همزمان رئیس پلیس دستور داد
کسی مانع تظاهرات نشود. بخش از جمعیت بهطرفِ بازار رفتند و تهدید به غارتِ
مغازهها کردند. تاثیرِ کارشان آنی بود و بازار تعطیل شد. هر چه زمان گذشت
جمعیت بیشتر شد و بخشِ اعظمی از ثروتمندانِ شهر که از دولتِ مصدق و بهخصوص
سیاست اخیرِ حمایتش از حزب توده منزجر بودند، به تظاهرات پیوستند. بعد
تعدادِ انبوهی کامیون و اتوبوس، که از صبح زود کرایه شده بودند، پیدایشان
شد و امکانِ نقلوانتقالِ مجانیِ تظاهرکنندگان را مهیا کردند. این وسایلِ
نقلیه در شهر میچرخیدند و سرنشینانشان با فریاد شعار میدادند، سعی میکردند
خشم مردم را افزایش دهند و احساساتشان را بهنفعِ شاه برانگیزند. خیلی زود
روشن شد کلِ نیروی پلیس همراه و همدلِ تظاهراتاند و در بعضی موارد حرکتِ
تظاهرکنندگان را هم هدایت میکنند.
دکتر مصدق بلافاصله رئیسِ پلیس را عزل کرد و دستورِ
دستگیریاش را داد. به ارتش هم دستور داد تانک و خودروهای زرهپوش برای
متفرق کردنِ جمعیت بفرستد. دستورهای صادرشده ستادِ فرماندهیِ کل طبیعتاً
بلافاصله اطاعت نشد و چند ساعت بعدتر که اجرا شد دیگر جمعیت خیلی آسان
سربازانِ رسیده به محل را متقاعد کردند که در دفاع از شاه به آنها
بپیوندند. بینِ ساعت ۹ تا ۱۲ تظاهرکنندگان ستادهای مرکزیِ سه حزبِ سیاسیِ
طرفدارِ حکومت و دفاتر نیم دوجین روزنامه حامیِ دکتر مصدق را زیر و رو
کردند و به آتش کشیدند. جمعیت بعد به دفاترِ روزنامههای حزبِ توده حمله
کردند؛ ابتدا در برابرشان مقاومت شد، اما خیلی زود چیره شدند.سپس در حمله
به زندان، شعبان جعفری (شعبان بی مخ) که از ۹ اسفند ماه ۱۳۳۱ به جرم تلاش
برای قتل نخست وزیر در زندان بود، توسط نیروهای شورشی آزاد شد. با اشغال
مرکز رادیو، پس از چند ساعت سکوت رادیویی بی سابقه در تاریخ رادیوی ملی
ایران، نخست مهدی میراشرافی، نماینده مجلس و مصطفی کاشانی فرزند آیت الله
کاشانی و سپس دیگر نمایندگان ضد مصدق و طرفدار شاه در مجلس همچون احمد
فرامرزی به سود زاهدی سخنرانی کرده و آنگاه سرلشکر زاهدی فرمان انتصاب خود
به نخست وزیری خواند.
سپس نوبت به خانه دکتر مصدق که در واقع مقر نخست وزیری بود رسید. نخست
جمعیتی انبوه به منزلش حمله کردند اما با آتش مسلسل عقب رانده شدند؛ کلی
آدم کشته و مجروح شدند. دومین حمله که با همراهی و پشتیبانیِ سربازانِ
طرفدارِ زاهدی انجام شد، باز ناکام ماند. این بار تانکهای سنگینِ شرمن به
محل رسیدند و خانه را به توپ بستند، حدودِ ۶ بعدازظهر دیگر دفاعِ مسئولانِ
حفاظتِ خانه در هم شکست و خانه ویران شد. بعد جمعیت داخل ریختند، هر آنچه
بود را به تاراج بردند و ساختمان را به آتش کشیدند. با خانه کناری هم، که
منزلِ پسرِ دکتر مصدق بود، همین کار را کردند. عصر همه زندانیان آزاد شدند
و سرلشگر زاهدی قدرت را در دست گرفت. در این روز شاه در رم ایتالیا بود و
به گفته همسرش ثریا، در فکر خریدن خانهای در رم برای اقامت بود که سقوط
دولت مصدق و قدرتیابی زاهدی و تلگرافهای حمایتی آیتالله کاشانی و آیتالله
بهبهانی را دریافت کرد.
در روز ۲۹ مرداد دکتر مصدق و بیشتر یارانش خود را به شهربانی تسلیم کردند.
پس از موفقیت کودتای ۲۸ مرداد، سید ابوالقاسم کاشانی به شاه که به کشور و
قدرت بازگشته بود به همراه مرجعیت زمان، آیت الله بروجردی تبریک گفت. پس از
بازگشت شاه، آیتالله کاشانی در مصاحبهای چنین میگوید:
«مصدق شاه را مجبور کرد که ایران را ترک نماید اما شاه با عزت و محبوبیت
چند روز بعد بازگشت. ملت شاه را دوست دارد و رژیم جمهوری مناسب ایران نیست»
همچنین نواب صفوی رهبر گروه فداییان اسلام نیز که در زمان کودتا در خارج از
کشور بود طی یک مصاحبه در بغداد سقوط مصدق را به شاه تبریک گفت. رهبر
فداییان در بازگشت از سفر خود در مورد کوتای ۲۸ مرداد بیانیه داده و چنین
میگوید:
هوالعزیز - فرمان خدا بالاتر از هر فرمانی بوده اطاعتش واجب تر از اطاعت هر
کسی است و هر کس عملاً با احکام خدا مخالفت کند اطاعت او حرام و مخالفتش
واجب است. من به همین دلیل با دولت مصدق به شدت مخالف بوده و او در تمام
حکومتش از ترس من و برادرانم در گوشه خانه متحصن بود و هر واسطهای برای
سازش با من میفرستاد چون حاضر نبود که تسلیم حکم خدا شود مایوس میشد،
بزرگترین جنایت مصدق تقویت عمال شوروی در ایران بود و تنها روح ایمان و
علاقه خلل ناپذیر مردم این سرزمین و افسران و سربازان پاکزاد و مسلمان ما
به ناموس و دیانت بود که به یاری خدا او و عمال رذل بیگانه را شکست داده و
خواهد داد و به خدای محمد صلی الله علیه و آله قسم که اگر دو روز دیگر
حکومت مصدق باقیمانده و رجاله بازیهای بیگانه پرستان ادامه پیدا میکرد
عقدههای درونی مردم مسلمان ایران به هزاران برابر شدیدتر از آن طور که شد
منفجر گردیده و رگهای بدن فرد فرد عمال کوچک و بزرگ شوروی رذل را به دست و
دندان خشمناکشان بیرون کشیده بنیاد هستی یک یک آنها را بدون استثناء در
شعلههای سوزان غیرت خویش میسوزاندند تا یاس کرملین نشینان از تسلط بر
کمترین خشت مملکت ما هزاران برابر یاس کنونی گردد و گویا چون اکثر این فریب
خوردگان، بدبخت و نادان و قابل هدایت بودند. و...
wikipedia
http://www.radiofarda.com/content/f7-commentary-on-khamenei-view-on-mossadegh/25078762.html
_______________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|