جنگ دوم که حمله آمريکا و انگليس به عراق بود و در مارس ۲۰۰۳ صورت گرفته عواقب بسيار وخيم و ويرانگرنی برای مجاهدين داشت که همراه بود با بمباران سنگين پايگاهايشان که منجر به کشته و زخمی شدن گروهی از آنان شد و بعد هم خلع سلاح شدن و تحت نظارت نيروهای آمريکايی بودن، نتيحه آن بود. از اين به بعد ديگر شرايط روز به روز به زيان مجاهدين پيش رفته است و اگر چه آمريکا بعد از باز جويی از تک تک افراد مستقر در پايگاه اشرف و تعهد گرفتن از مسئولان مجاهدين که به کار بردن سلاح و مبادرت به هر نوع عمليات خشونت آميز را رد می کنند، پذيرفت که با آنان بر اساس معاهده مبنی بر مسئوليت ارتش اشغالگر در مورد ساکنان سرزمين های اشغال شده رفتار کند، اما اين مسئوليت در واقع مسئوليتی موقتی بود و نمی توانست ناظر به زمان بعد از ترک سرزمينهای اشغالی هم باشد. اما پيچيدگی مساله اينجاست که مجاهدين مستقر در اشرف شهروندان سرزمين اشغالی نبودند که بعد از ترک نيروهای اشغالگر به طور خود به خود مسئوليت و سرنوشتشان در عهده طرف ديگر مخاصمه يعنی دولت متبوع خودشان قرار بگيرد. آنان گروهی خارجی و ايوزيسيون کشور همسايه بودند که تحت شرايط جنگ بين عراق و کشور همسايه (رژيم خمينی) در عراق مستقر شده بودند و از امتيازاتی برخوردار بودند که مطلقا ربطی به مساله پناهندگی سياسی نداشت. مجاهدين با متشکل شدن در ارتش آزاديبخش ملی و جنگيدن با نيروهای مسلح جمهوری اسلامی، رفته رفته به تجيهزات خود افزوده و مجهز به تانک و توپ شده بودند و تعدادی هليکوپتر هم توانسته بودند در اختيار خود داشته باشند. اين ارتش هدفش ساقط کردن رژيم جمهوری اسلامی بود که از بد حادثه برای مجاهدين، رژيمی که بعد از صدام حسين در عراق مستقر شد، از نيروها و تشکلهايی شکل گرفت که اکثريت قريب به اتفاقشان در زمان صدام حسين از کمکهای فراوان اين رژيم برخوردار بودند و حتی رژيم در شکل و سازمان دادن به آنها صاحب نقش بود. حضور نيروهای آمريکايی در عراق که با هزينه بسيار سنگين و تلفات سربازان آمريکايی همراه بوده است، از سوی کارگردانان دموکرات ايالات متحده پيوسته با انتقاداتی توأم بود و آنان خواستار ترک زمانبدی شده و هر چه زودتر اين نيروها از عراق بودند. با انتخاب بار ک اوباما به رياست جهوری آمريکا، بنا بر قول و برنامه يی که در مبارزه انتخاباتی داده بود، اين امر در مدت ۱۸ ماه صورت خواهد گرفت. اما قبل از انتخاب او و در زمان جرج بوش، مساله واگذاری حفاظت اردوگاه اشرف به نيروهای عراقی مطرح شده بود، سازمان مجاهدين تحصّنی از هواداران و اعضای خانواده های افراد مستقر در اشرف را از اوائل مهر ماه سال قبل در ژنو ترتيب داد که چند ماه ادامه يافت و سرانجام با قولی از سوی صليب سرخ بين المللی مبنی بر نظارت بر رعايت حقوق افراد مستقر در اشرف، اين تحصن با جشن و اعلام پيروزی از سوی مجاهدين پايان يافت. اما درماه فوريه سال جاری که در موعد مقرر محافظت اشرف به نيروهای عراقی و اگذار شد و در اين ميان مشاور امنيتی دولت عراق باز هم سخن از تصميم دولت عراق برای برچيده شدن اردوگاه اشرف و اخراج مجاهدين از عراق بر زبان راند، دوباره تظاهرات و تحصن از سوی سازمان مجاهدين ترتيب داده شد و بعد از هفته ها کار فرسايشی برای هوادران مجاهدين، سر انجام از سوی کاخ سفيد اعلام شد که دولت عراق به آمريکا قول داده است که مجاهدين مستقر در اشرف به ايران باز گردانده نخواهند شد. اين اطلاعيه که مطلقا حرفی از تضمين داير ماندن اشرف نمی کرد به عنوان فرصتی طلايی از سوی „رهبر مقاومت“ به کار گرفته شد تا در دهم دی ما اطلاعيه صادر کند و طی آن از موضع يک فاتح با دستاورد بزرگ، بر منتقدان سياست های غلط و واقعيت گريزانه ناشی از اوهام و خود بزرگ بينی هايش، توهين و تحقير ببارد و بعد هم به مريدان نويد بدهد که „غير ممکن ممکن شد“*.
او قبلا نيز از دورن دنيای توهمات خويش، در آن
پيام طولانی آذر ماه به مريدان ياد آور شده بود که از „پيروزی های خود غره
نشوند“. هنوز هم تحصن ها و تظاهرات فرساينده برای ماندن در اشرف به هيچ
نتيجه يی نرسيده است. چندی بعد از آن پيام مربوط به „ممکن شدن غير ممکن“
رهبر که همراه بود با انتشار آرمی برای شهر اشرف برای القاء اين توهم که
اشرف تحت اختيار مجاهدين در آمده است، در اين طرف دنيا نفر اول خارج کشوری-
مهرتابان آزادی-، به سران کشورهای عرب و بعد به پاپ و سران کشورهای و...
پيام استمداد می فرستد که سربازان عراقی مانع ورود پزشک به اشرف شده اند و
از سوی ديگر خبرهايی هم از مورد ضرب و شتم قرار گرفتن نفرات واحد مستقر در
ورودی اشرف توسط عراقی ها از سوی مجاهدين منتشر می شود.
خبر ديگر در چند روز پيش اين بود که معاون رئيس
جمهور عراق، الهاشمی با اقدامات دولت بر بسته شدن اشرف مخالفت کرده است و
در عين حسن نيت و بدون اين که قصد تحقير مجاهدين يا باج دادن به رژيم را
داشته باشد، گفته است که چطور ممکن است حضور مجاهدين در اشرف که تحت کنترل
ارتش عراق است، برای رژيم ايران ضرری برساند و به دولت عراق توصيه کرده است
که با پافشاری بر اخراج مجاهدين از عراق، „با آبروی عراق بازی نکند“. يک
شخصيت سياسی ديگر عراق به نام شيخ العيان،رئيس شورای گفتگوی ملی عراق قبلا
در مصاحبه يی ضمن اين که ياد آور شد که مجاهدين در مدت اقامت خود در عراق
زيانی به مردم عراق نرسانده اند، تاکيد کرد که عراق با رژيم جمهوری اسلامی
مسائلی دارد که از حضور مجاهدين در عراق می توان به عنوان عاملی برای فشار
به رژيم استفاده کرد، اين مصاحبه در موقع نگارش اين مطلب ۲۸ فروردين در
سايت مجاهدين در ويدئو تبليغاتی با „عنوان انعام رژيم به مقامات عراق برای
سرکوب مجاهدين“ قرار داشت(۲). اين هم يک حقيقت تلخ ديگر است. يعنی ماندن
مجاهدين در اشرف به با شرط بی ضرر بودن برای رژيم آخوندی و يا به عنوان
ابزار و برگی در جهت تامين منافع عراق در رابطه اش با رژيم(که می تواند
مورد معاامله قرار بگيرد)، امکانپذير است و نه گروهی برای خود با اهدافی که
به خاطر آن به عراق رفته بودند. اين حقيقت روشن را رهبران مجاهدين با سر در
زير برف کردن هنوز هم نمی خواهند بپذيرند و باز هم اصرار در ماندن در اشرف
دارند. از آخرين اخبار در تحولات مربوط به روابط رژيم آخوندی با عراق و
مساله مجاهدين اين است که وزير امور پناهندگان عراق، عبدالصمد رحمان
السلطان در ديدار با وزير کشور رژيم ملاها اظهار اميدواری کرده است که کار
خروج مجاهدين مستقر در اشرف که قرار بود در سال ۲۰۰۸ صورت بگيرد در هفته
های آينده عملی خواهد شد. اين را در نوشته ها مريدان رهبری مجاهدين هم می شود ديد. بدون اين که کمی بخواهند فکر کنند که يعنی چه تکليف رژيم در عراق روشن می شود.مثلا قرار است چه اتفاقی در عراق برای رژيم بيفتد و يا چه اتفاقی برای حاکميت عراق رخ دهد؟ گيريم که وضع رژيم آنقدر با حاکميت کنونی شکراب بشود که به قطع روابط ديپلماتيک هم بيانجامد. روشن است اوضاع کنونی منطقه و روابط بين المللی ديگر اجازه مسلح شدن دوباره مجاهدين در عراق را نخواهد. مشکلات آمريکا در افغانستان هم آنقدر مهم و بزرگ است که به فکر بر پا کردن بحران ديگری با رژيم جمهوری اسلامی نيفتد به وپژه آن که دست يابی به همکاری رژيم در مساله افغانستان برای آمريکا از اهميت خاصی برخوردار است و اين همکاری به خاطر تضاد رژيم با طالبان به سود هر دو طرف است. تازه حالا فرض کنيم دوباره آن سه هزارو پانصد نفر که بخشی از آنها هم بالا ۵۰ سال دارند، مسلح شدند. روشن است تهاجم اين گروه و گذاشتن آن از مرز، با هيج معياری قابل توضيح و توجيه نيست، و هيج معنی ديگری حز اعلان جنگ و حمله نظامی از سوی آمريکا و عراق به مرزهای جمهوری اسلامی نخواهد داشت، حالا عاليجنابان چند سال ديگر می خواهند به اين سناريو مضحک ارتش بازی ادامه بدهند؟ بگذريم که حالا توان و کاريی و تجهيزات و انسجام نيروهای نظامی تحت امر ولايت فقيه به کلی به آن چه در زمان آتش بس بود فرق دارد و تار و مار کردن آن سه هزار و پانصد نفر شايد کار کمتر از ۴۸ ساعت باشد.
تکليف رژيم تنها در تهران و تنها توسط مردم به
ستوه آمده ايران وقتی که خشمشان به شکل گدازه مذاب آتشفشان بر رژيم ببارد
می تواند روشن بشود و اين امر سالهاست در محاسبات کسانی که مساله شان بردن
„مهر تابان“ به تهران بود و نشاندن او بر منصب رياست جمهوری جايی، ندارد.
بفرض هم (فقط برای بحث) اگر بنا باشد آينده منطقه و رژيم را اراده آمريکا
رقم بزند، روشن است دنبال استقرار ثبات سياسی در ايران خواهد بود وبرای اين
کار هم به دنبال استقرار نظام سياسی مبتنی بر انتخابات خواهد بود. در ايران
يک بخش قابل اعتنا و به لحاظ بدنه بزرگ، از حاکميت مورد عنايت و تاييد
آمريکاست و آنها هم حاضر به کنار آمدن با آمريکا هستند و آشکار و پنهان
لاسی هم با آمريکا می زده اند و می زنند و حتی در جناح موسوم به محافطه کار
رژيم هم طرفداران کنار آمدن با آمريکا کم نيستند. دو نمونه از اظهارات چهره
های معروف اين دوجناح به خوبی نشان دهنده زمينه سازش با آمريکا در ميان
محافظه کاران است. توکلی در اين زمينه گفته بود رابطه با آمريکا نه مثل
نماز واجب است و نه مثل شراب حرام و محمد جواد لاريجانی که زمانی که معاون
وزارت خارجه رژيم بود و بعد از پايان جنگ ايران و عراق رويای ايفای نقش
ژاندارمی منطقه مثل زمان شاه را برای آمريکا به زبان آورده بود، چند سال
پيش تاکيد کرد که اگر لازم باشد به خاطر „منافع ملی“ بايد در قعر جهنم با
شيطان مذاکره کرد. به علاوه گروههای اپوزيسيون در ايران هم به مراتب ريشه
دار تر از افغانستان و عراق هستند و اينها هم در ارزيابيهای آمريکا به حساب
خواهند آمد و خلاصه شرايط کنونی مهر باطل به برنامه از پيش تعيين شده که
مجاهدين برای سرنگون کردن رژيم در مدت ۶ ماه آن هم در ۲۸ سال پيش تنظيم
کرده بودند و ديگر قابل پذيرش در شرايط کنونی نيست کوبيده است. حال هرچه هم
که ميل مبارکشان اين باشد که تو دهن همه بزنند و خودشان دولت تشکيل بدهند!
آن ممه را لولو برد. اين که برای يکی دو مريض اجازه ورود به کشورهای اروپايی داده نشده نمی توان به عنوان تستی برای اين مساله ارائه شود. بايد مساله به صورت راه حل کلی خروج مجاهدين از عراق مطرح شود. البته بسياری از ساکنان اشرف به ويژه آنها که نيمه عمر را پشت سرگذاشته اند و به نوعی زندگی برنامه ريزی شده عادت کرده اند نيز احتمالا ترجيح می دهند که در آنجا بمانند و تمايلی به پرت شدن به بيرون از اين سيستم و تنها يافتن خود در کشوری که به احتمال زياد چيزی هم از زبان مردمش نمی دانند ندارند و حل مسائل و گرفتاريهای روزمره زندگی که از جمله آنها يافتن کار و محل سکونت است، نه تنها جذابه يی برای آنها نمی تواند داشته باشد، شايد نگران کننده هم باشد. هم چنين مساله آرامگاه شهدا در اشرف نيز مساله يی عاطفی است که با تعطيل شدن اشرف معلوم نيست عراقيها باقی گذاشتن آن را بپذيرند يا نه. اما هيج کدام از اين مسائل ماندن در اشرف را که حاصلی جز فرو رفتن در وادی فراموشی و فرسودن و فروريختن نخواهد داشت، مشروع(قابل قبول) نمی کند. هدف رهبری مجاهدين از ماندن باز هم چيزی جز انجام کارهای نمايشی نمی تواند باشد. نمايشاتی برای نشان دادن اين که „بزرگترين نيروی اپوزيسيون“ است. اين کارهای نمايشی حالا اگر با رژه ممکن نشد، با برگزاری نماز عيد قربان و عيد فطر می تواند عملی شود. اقامت در اشرف با شرايطی که پيش آمده وارد شدن گروهی با نفرات ثابت و با امکانات محدود که زمان به سرعت و به شکل شمارش معکوس برايش در حال سپری شدن است در يک جنگ فرسايشی با دولتی با عرض و طول و وزن منطقه يی و بين المللی (از جمله به عنوان وزنه تعادل در تضاد منافع بين روسيه و آمريکا و چين و آمريکا، به نفع روسيه و چين و نيز بکار گرفتن اهرمهای فشار غير قابل از کار انداختن منطقه ای مثل حماس و حزب لبنان)، با منابع پايان ناپذير نيروی انسانی و زمان نامحدود (حد اقل تا آنجا که به جنگ فرسايشی با مجاهدين بر می گردد) و امکانات ديگر است. پايان اين جنگ از پيش معلوم است و هيچ معچزه يی به تغيير تعادل قوا به نفع مجاهدين در ماندن در عراق رخ نخواهد داد. از طرفی هيچ چيز نمی تواند تضمينی برای حفظ امنتيت مجاهدين مستقر در عراق باشد.
دلخوش کردن به هر قول و قراری حتی به اصطلاح
تضمين ببن المللی يک خوش خيالی محض خواهد بود. وقتی پای منافع در ميان باشد،
چشم بستن به روی تضيقات و توطئه ها عليه مجاهدين مساله دارای اهميتی نخواهد
بود. مگر آمريکا و اروپائيها با علم و آگاهی با سند و مدرک در مورد اقدامات
تروريستی عليه آنان توست رژيم، دست به اقدامی تلافی جويانه زدند؟ از انفجار
مقر تفنگداران دريايی آمريکا در بيروت در سال ۱۹۸۳، تا انفجار در برابر مقر
نيروهای آمريکايی در عربستان (در خوبر) در سال ۱۹۹۶ که منجر به کشته شدن ۱۹
آمريکايی و زخمی شدن ۳۶۰ نفر شد، و در موارد ياد شده آمر بودن رژيم برای
طرف مقابل روشن بود، هيچکدام با اقدام تلافی جويانه همراه نبود. پر سرو صدا
ترين واکنشهای تلافی جويانه در برابر اقدامات تروريستی رژيم مربوط می شود
به اقدام فرانسه در محاصره سفارت رژيم در پاريس بعد از اقدام تروريستی بمب
اندازی به فروشگاه تاتی در پاريس در سپتامبر سال ۱۹۸۶ د که بيش ۷ کشته و ۵۵
مجروح به جای گذاشت. در اين بنا بر تحقيقات پليس فرانسه روشن شده بود که
وحيد گرجی مترجم سفارت رژيم دست داشت و خواهان حضور او در برابر قاضی تحقيق
و بازپرسی بودند. در واکنش رژيم محاصره سفارت فرانسه در تهران متهم کردن
کنسول سفارت فرانسه به جرائم مختلف بود و خلاصه در پايان ماجرايی که در
رسانه های فرانسه جنگ سفارتخانه ها لقب گرفته بود و مدتی هم طول کشيد، وحيد
گرجی با يک حضور سمبليک در بازپرسی، به فرودگاه برده شد تا رهسپار ايران
شود و قطع روابط ديپلماتيک با رژيم که با تصميم فرانسه صورت گرفت مدت زيادی
طول نکشيد. در اين ماجرا به خاطر مصالح و منافع فرانسه، وحيد گرجی از کيفر
گريخت. مثال ديگر وضع دولت خود گردان فلسطين در زمان زمان درنده خوييهای
اريل شارون بود. به رغم به رسميت شناخته شدن و حمايت جامعه بين المللی از
آن و به رغم وزن سياسی و اعتبار ملی و بين المللی ياسر عرفات، ديديم که
چطور جامعه بين المللی چون نظاره گر بی اراده و بی عمل به تماشای رفتار
جنايتکارانه اريل شارون نشست. مسئوليت درنده خوئيها و جنايات اخير اسرائيل
در بمباران و کشتار و غير نظاميان در غزه را هم به گردن حماس به تروريسم و
موشک پرانيهايش به مناطق اشغالی گذاشتند.
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام دریافت نمیشود.
|
مقاله ها | نظریات | اطلاعیه | گوناگون | طنز | پیوندها | تماس
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
کليه حقوق محفوظ ميباشد.
نقل مطالب با ذکر منبع (شبکه تیف) مانع ندارد