تاریخ انتشار :18.11.2022
آیا گوادالوپ قابل تکرار است؟
مهرنوش موسوی

در این روزها با انتشار عکس و خبر گشت و گذار افراد مختلف
اپوزیسیون در کاخها و کریدورهای دول غربی، شبح نشست گوادالوپ و
آوردن خمینی از زیر درخت سیب در فرانسه به ایران در اذهان بسیاری
در گشت و گذار است. چقدر تکرار این سناریو ممکن است؟
۱. اولین مشکل هر نوع گوادالوپ تکراری، پیدا کردن یک یا چند
آدم است که مورد قبول عموم مردم باشند. الان شخصیتهایی که مردمی
هستند گوادالوپی نیستند. شخصیتهایی که گوادالوپی هستند نفوذ
اجتماعی ندارند. در سال ۵۷ جنبشی که خمینی متعلق به آن بود، یعنی
جنبش ملی اسلامی روی خمینی به عنوان رهبر آن جنبش توافق کرد. جنبش
ملی اسلامی که میگوییم منظورمان جنبشی است که راستش خمینی بود، چپش
فدایی. این جنبش در کلیت خودش روی خمینی توافق داشت. تازه نه فقط
جنبش ملی اسلامی، بل حتی جنبش نحیف ناسیونالیستی پرو غربی مکلا هم
که به خودش لیبرال میگفت با خمینی رفت. کسانی که قاعدتن باید بلند
میشدند و علیه اسلام حداقل از شاه یا دستکم از بختیار دفاع
میکردند. الان غرب با چه کسی میخواهد گفتگو و توافق کند و پروژه
بریزد؟
علت این وضع این است که هیچ شخصیت و جریانی در ارتفاع این
اتفاقی که در ایران افتاده نیست. واقعیت این است. الان انقلاب از
شخصیتها پیشی گرفته است. در سال ۵۷ هم انقلاب در اولین فازش ضد
سلطنتی بود. بعدن فتیله را با شعار الله و اکبر پایین کشیدند.
انقلاب ضد سلطنتی یکهو شد انقلاب اسلامی. بعدش دیگر خمینی اندازه
آن واقعیت بود. الان کنترل از دست فتیله بدست ها خارج شده، شخصیتها
و جریانات سیاسی جا مانده اند.
۲. گوادالوپ اسم دیگر انقلاب مخملی در فاز قبلی است. گوادالوپ
زمانی ممکن است که نوک حکومت یا حداقل بخش قابل ملاحظه ایی از ان
از دولتهای غربی حرف شنویی داشته باشد. کارتر به شاه گفت برود، با
اینکه قبول نداشت، مقاومت نکرد، سوار هواپیما شد و رفت. الان خامنه
ای مثلن به حرف چه کسی جز خودش در آیینه گوش میکند؟ علت اینکه شما
برای گوادالوپ تمکین رهبر حکومت را لازم داری فقط خوش و بش زیر
میزی نیست. گوادالوپ وقتی فایده دارد که شما بتوانید با وادار کردن
رهبر حکومت به رفتن جلو یک فاز مهم سیاسی و اجتماعی را در انقلاب
بگیرید که سرنگون کردن و پایین کشیدن ماشین دولتی است. چرا که اگر
مردم حمله کردند کاخ را یا بیت را گرفتند. ارتش را منحل کردند.
فرماندهان سپاه و بسیج را گرفتند، دیگر احدی از بیرون نمیتواند
سیستم را نجات بدهد. هدف گوادالوپ نجات سیستم در دقیقه نود است.
هدف گوادالوپ جلوگیری از انقلاب و نجات باقیمانده و اسکلت حکومت
است.
یادم هست وقتی قرقیزستان ۲۵ سال پیش شلوغ شده بود. اگر اشتباه
نکنم رئیس دولت محمد بیگف بود. با محمد بیگف توافق کرده بودند که
قبل از حمله مردم و انحلال دولت استعفا بدهد برود یک مدتی در یکی
از کشورهای همجوار گم و گور بشود، بعدن که مردم را ساکت کردند
برگردد. یادم هست یکهو متن ایمیل هایی که بین او و سازمان سیا رد و
بدل شده بود علنی شد. بیچاره زیاد اطلاعات کامپیوتری نداشت. جالب
اینجاست که بیگف استعفا داد و رفت. انقلاب را با یک اصلاحات
مینیمال خواباندند. قدرت سیاسی را تحویل گرفتند. بعد از دو ماه از
سفر تفریحی گوادالوپی برگشت و دوباره در همان دولت سرش را یک جایی
گرم کردند. اتفاقن پروژه گوادالوپ خودمان هم همین بود. قرار نبود
کارتر شاه را به خمینی تحویل بدهد. با خمینی توافق کرده بودند که
قدرت را تحویل بگیرد. با شاه هم توافق کرده بودند فعلن برود. این
وسط آخوندها زدند زیر توافق گوادالوپ.
منظور رضا پهلوی در نشست مطبوعاتی اخیرش از دولت موقت انتقالی
هم همین بود که گفت با فرماندهان ارتش و سپاه و بعضی از دولتمردان
فعلی میشود دوباره دولت تشکیل داد. فکری عبث! این فاکتور مهم
را غرب ندارد، جلو مردم را دیگر هیچ کسی نمیتواند بگیرد. درون
حکومت آدم ندارند، آدمی که خرش برود.
۳. پروژه گوادالوپ ارتش لازم دارد. یعنی حتی زمان شاه هم اگر
این دو فکتور بالا که گفتم بود، ولی ارتش نبود، روی هوا بود. هر
نوع نقشه ایی از بالا برای نقد شدنش نیروی مسلح حرفه ایی لازم
دارد. نیرویی که آماده به کودتا باشد. چون دوران انتقالی برای غرب
و برای کل طبقه حاکمه غیر قابل پیش بینی است. پایینیها حزب سیاسی
سازمانیافته لازم دارند با یک میلیون کادر که هر اتفاقی افتاد کادر
خودش، سیاست و پروژه مردم در خیابان را نجات بدهد. بالایی ها ارتش
لازم دارند که سازمانیافته است. در سال ۵۷ دو تا سازمان مهم ضامن
طرح گوادالوپ بود. یکی ارتش، دومی شبکه مساجد و آخوندها. ارتش از
بالا ضامن این شد مردم فراتر نروند، شبکه آخوند به جای حزب سیاسی
در خیابان. ارتش اما افسارش دست امریکا بود. الان اگر آرشیو کیهان
و اطلاعات را رصد کنید نامه فرماندهان ارتش شاه به خمینی را پیدا
میکنید. آمریکا به فرماندهان ارتش دستور داد که با خمینی سازش کنند
چون فکر میکردند موقت است. الان ارتش با خامنه ای است. خامنه ایی
رهبر جنبشی است که ارتش را از چنگ آمریکا در آورده و در تمام این
سالها کل استراکچر آن را شستشو داده است. آیا در ارتش امیدهایی
وجود دارد که علی کریمی ها را ناامید نکند و رضا پهلوی را با
قولهایی که میدهد روسفید؟ تا الان که نه! ولی این میتواند تغییر
کند. علت تاکید اپوزیسیون راست به نقش ارتش، فراهم آوردن شرایط
تحتانی گوادالوپی دیگر است. فعلن که تا اینجا این فکتور هم آماده
نیست.
۴. موقعیت خود دولتهای غربی در پیشبرد چنین پروژه هایی تاثیر
تعیین کننده دارد. بیست سال پیش کمپ راست اپوزیسیون ایران وجه
تمایزش با کمپ چپ در این بود که پز میداد که من دولتهای غربی پشت
سرم هست. الان ملت به دست دادن مسیح علینژاد با مکرون میخندند.
بلافاصله عکس مکرون را در حال دست دادن با رئیسی در شبکه های
اجتماعی کنار عکس اینها گذاشتند. چرا؟ چون دولتهای غربی آن پنجره
زمانی که باید پشت اپوزیسیون راست می ایستادند، با حکومت سازش
نمیکردند را دیگر دیر دیرش با اوباما از دست دادند، شعار یا با ما
یا با اونا چیزی در حد دیگه تمومه ماجرا با اصلاح طلبان بود. این
انقلاب وقتی شروع شد جوانها مینوشتند که ما خودمان بلند شدیم. ما
تنهاییم. ما خودمان کار را تمام میکنیم. این یک واقعیت است. انقلاب
از دول غربی پیشی گرفت. دو ماه پیش رئیسی را دعوت کردند به
نیویورک. علیرغم اینهمه جنایت. الان چه کسی برای مکرون تره خرد
میکند؟
جنگ سرد فاتحش آمریکا بود. اما جدال غرب با اسلام سیاسی فاتحش
غرب نیست. فاتح این جنگ مردم ایرانند. کسی که فاتح میشود، تاریخ
مینویسد. در هیچ رقابتی نفر دوم روی سکوی کسب طلا نمیرود و پیروز
محسوب نمیشود. سردرگمی سیاسی غرب، درهم ریختگی خود هیئت حاکمه
آمریکا، سازشهای ننگینی که در مقابل مردم کردند، اتفاقن باعث میشود
روی هر کسی انگشت بگذارند خود آن فرد هم بسوزد و خراب شود. درست بر
عکس سال ۵۷. الان دول غربی دنبال مردمند نه جلو مردم. انقلاب
ایران دیکته کرد که بچرخند.
۵. فکتور رسانه الان بسیار مهم است. سال ۵۷ ما اعلامیه
مینوشتیم. زور اگه میزدیم بین صد هزار نفر پخش میشد. فقط بی بی سی
بود که رسانه خمینی بود. الترناتیو نداشتیم. الان هر کاری بکنند
این مردمی که من می بینم ذره به ذره زیر ذره بین میگذارند و ته و
توی سیاست را در می آورند. جالب اینجاست که مکتب اعتراض با زمانه
خودش و انقلاب رسانه ای جلو آمده، اما دول غربی آچ مز هستند. توافق
گوادالوپ در سال ۵۷ علنی نشد. بیست سال بعدش رو شد. برای چنین
توافقاتی دیپلماسی سری لازم دارند. این الان غیر ممکن است.
جمع بندی: نظر به این فکتورها ثابت میشود که اپوزیسیون راست
ایران که دم به دقیقه در فراق ارتش آه جانسوز میکشد، یا غش کرده که
در کاخی یا کریدوری عکس شش در چهار میگیرد، یا قول چت با این یا آن
مقام دولتی مخفی در نظام را میدهد، حتی از طبقه خودش برای طرح یک
استراتژی جدید عقب است. جالب اینجاست که همه این افراد وقتی صحبت
انقلاب ۵۷ میشود، فحاشی میکنند، انقلاب ۵۷ را میکوبند، آن را فتنه
مینامند، در حالیکه دست بر قضا دقیقن الان دنبال مدل گوادالوپی
مهار انقلاب و به قدرت رسیدن خودشان به مدل ۵۷ هستند. سوال این است
انقلاب ۵۷ فقط به خاطر سرنگونی شاه توسط مردم بد بود؟ یعنی
گوادالوپش خوب بود؟ قابل تکرار است. فقط انقلاب بد بود.
فیس بوک
________________________________________________________
توجه کنید . نوشتن یک ایمیل واقعی الزامی است . درغیر این صورت پیام
دریافت نمیشود.
|